...غرق در آرزو میشوم،
آرزوی امشبم همان آرزوی دیشب است و آرزوی دیشب همان آرزوی پریشب!
آری همان آرزویی که انتها و ابتدایش مختوم به دستان توست...
تاسیان من!
کاش آنقدر که من چشم در راهم،
تو نیز آمدن بلد بودی!
میدانم که میدانی ولی باز هم میگویم؛
دوستت دارم!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی...
تاسیان من!
میدانم نخواهی خواند و دلم جای نوشتن هوس آ*غ*و*ش تو دارد!
رویای آن یک دم ب*غ*ل به از جان و جهان!
تاسیان من!
میدانم که میدانی ولی میگویم؛
بیشتر از عاشقی،
دلتنگی نصیب من است!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
تاسیان من،
میدانی؛
گاهی یادم میرود که شبها باید جای گریه خوابید!
آخر میدانی چیست؟!
خوابی که به دور از محبوب باشد،
بیگریه حرام است!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
...وقتی هرشب به امید فردای بیفراق به خواب میروند؟!
تاسیان من!
کاش میتوانستم تو و عشق به تو را به لعن و نفرین بکشانم و خاک روی خاطراتمان بنشانم،
ولیکن دل این قلب به لعنت کردن تو راضی نمیشود!
تاسیان من!
میدانم که میدانی ولی باز هم میگویم؛
دوستت دارم!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
...را خواستم!
نگاهت را،
تمامت را!
به اندازه دریایی که دوستت دارم، آرزویت میکنم!
خدایا!
یا آب اجابت بر دعاهایم بپاش و یا او را برای من گردان!
تاسیان من!
ایکاش ب*وسهات آمین دعاهایم شود!
میدانم که میدانی ولی باز هم میگویم؛ دوستت دارم!
مثل امشب و هر شب...
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
...روی ل*بهایت!
گویی زبانم قاصر شده است و کلماتم تهیتر از آنند که فریاد بزنند و من بگویم؛ دلم تنگ است!
تاسیان من!
آفتابگردانها دور از خورشیدشان یخ میزنند و میمیرند، ماهیها هم به دور از دریا!
میدانم که میدانی ولی میگویم؛
بیتو زندگی بر من حرام است!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
...و گذر کرد و رفت و سهم من از آن همه برگِ دلداگی، خزان بود و بس...
خیالی نیست؛
حال که زمستان است قرارمان در کافه پیچ خیابان!
تو که میدانی،
دل فلک زده پز میزند به مستی با قهوه، زمانی که چشمان تو میزبان است!
میدانم که میدانی ولی باز هم میگویم؛
دوستت دارم!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی...
...وصف او بودند و چشمم در جستجوی قامت او!
روزها منتظر او بودم و شبها خسته از چشم انتظاری بیخواب!
از حسادت میتابیدم اگر لبخندش برای دیگری میتابید و گریه نور چشمم میشد زمانهایی که بیاو میگذشت.
نمیدانم چگونه شد اما،
میدانم که میداند" دوستش دارم"
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی
#تاسیان_من
...جهانم را رنگین کرده است!
تاسیانم!
میدانی؛ عشق درمانی جز آنکه بیمارت کرد ندارد و درمان دردم در چشم توست!
ولکین چشم تو دور از من است!
کاش تنها پلکی، با تو فاصله داشتم ولیکن امروز آرزو برجوانان عیب است!
میدانم که میدانی ولی باز هم میگویم؛
دوستت دارم!
#انجمن_تک_رمان
#مهدیس_امیرخانی...