خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    درحال تایپ رمان جنون آنی | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...هوس استخر کردم. تلخندی زد و انگشت سبابه‌ی باریکش را بالا آورد و ژست مغرورانه‌ای گرفت و گفت: - یه پیشنهاد بدم؟ رابرت بند مشکی و سفید رنگ نیم‌بوت‌هایش را محکم‌تر از قبل بست و سرش را کج کرد. ناخودآگاه یک تای ابروان شلاقی‌اش بالا پرید. - بستگی داره که پیشنهادت چی باشه. #جنون_آنی #زری...
  2. Rover

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Rover کاربر انجمن تک رمان

    ...ایستاد؛ با تعلل، دستانش را بالا آورد و آن‌ها را در فاصله‌ای کوتاه از بازوهای دختر، نگه داشت. قرار بود تا زمانی که تکلیف کار و زندگی‌اش مشخص شود، از او دور بماند اما حالا این‌جا بود؛ بسیار نزدیک و خلاف برنامه. ۱. محل برگزاری اپراهای شهر پاریس #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    درحال تایپ رمان اغواگر عنکبوت | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...به پدر همه چیز رو میگم و خودش تصمیم می‌گیره که تقاص گناه این خائن چیه. - پدر هرگز با زندگی من بازی نمی‌کنه. زمانی که تاکهیوکو قدم برداشت، صدای سنگ ریزه‌های زیر پاهایش گوش دال و ون را خراش داد. تک ابرویی بالا انداخت و با صدای رسایی ل*ب زد: - این همه هیاهو برای چیه؟ #اغواگر_عنکبوت #زری...
  4. NADIYA

    داستان کوتاه تسخیر دراکولا | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...کلوئی تلفن را از زیر دست گریس بیرون کشید و در حینی که آن را در جیب شلوار اتو کشیده‌اش می‌نهاد، ل*ب زد: - انگار به سرت زده؟ می‌خوای این وقت شب خانواده‌شون رو سکته بدی؟ لااقل یکم به اون مغزت فشار بیار تا ببینیم کار درست چیه که انجام بدیم و جون اون‌ها رو نجات بدیم. #تسخیر_دراکولا #زری #انجمن_تک_رمان
  5. .Sarina.

    درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    ...حرفی که از دهنشون بیرون میاد دقت نمی‌کنن؟ چرا اجازه میدی این‌طور تحقیرت کنن؟ با صدایی بلند که همه بشنوند ادامه داد: - هر کس بعد از این راجع به این موضوع حرفی بزنه بازداشت و زندانی میشه! پس از گفتن این حرف دست کلارا را اسیر دست‌های مردانه‌اش کرد و از سالن خارج شد. #شکست_جادو #سارینا...
  6. NADIYA

    داستان کوتاه جکسون و آقای اسمیت | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...شده بود تا به‌جای دخترش جویای پاسخ باشد تا سوءتفاهم یا ناراحتی‌ای بین آن‌ها پیش نیاید. ملین تک خنده‌ای کرد و گفت: - از اون‌جا که ماریا باهوشه یه حدس و نظریه‌ای زد و گفتش برادر زاده‌تون هست؛ وگرنه ماریا باید از کجا بدونه که جکسون کیه و چه نسبتی با شما داره؟ #جکسون_و_آقای_اسمیت #زری #انجمن_تک_رمان
  7. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب زندگی‌ات را ۸۰/۲۰ کن | دیمون زاهاریادس

    ...هستید. در این موارد به جای این که فقط بر روی انطباق سازگاری شاخص مایرز بریگز تکیه کنید، باید به فیلترهای خود اعتماد کنید. این یک راه عالی برای کاربرد قانون ۸۰٫۲۰ در پیدا کردن افرادی است که واقعا در طول زندگی‌تان با آن‌ها در ارتباط خواهید بود. #کتاب_زندگیت_رو_۲٠_۸٠_کن #سارینا #انجمن_تک_رمان
  8. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب زندگی‌ات را ۸۰/۲۰ کن | دیمون زاهاریادس

    ...را در یک فرد غریبه تشخیص دادید، می‌توانید با محدود کردن تعامل‌تان با او در زمان خودتان صرفه‌جویی کنید. شاخص مایرز بریگز بالاترین مرجع در مورد سازگاری بین شخصیت‌های انتخابی نیست؛ اما یک ابزار مناسب است که استفاده از آن با قانون ٫ ۸۰۲۰ سازگار است. #کتاب_زندگیت_رو_۲٠_۸٠_کن #سارینا...
  9. .Sarina.

    کتاب در حال تایپ کتاب زندگی‌ات را ۸۰/۲۰ کن | دیمون زاهاریادس

    ...به یک دوست عالی تبدیل شود. من چند سال پیش این موضوع را تجربه کردم. یک نفر را در یک کافی شاپ ملاقات کردم و متوجه شدم که ما ارزش‌ها تجارب و اهداف مشابهی داریم. امروز او بخش بزرگی از زندگی اجتماعی من است. این موضوع نادر است؛ اما ا تفاق می‌افتد. #کتاب_‌زندگیت‌_رو_20_80_کن #سارینا #انجمن_تک_رمان
  10. .Melina.

    دلنوشته هریدا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...زمانی که دلم می‌گوید بلاخره خار گل میدهد؛ اما افکار بیمار گونه‌ام می‌گوید: " او فقط یک خار است، یک خار خیلی خیلی کوچولو..." نمی‌دانم قلب عالم است یا مغز! نمی‌دانم امید گاهی پوچ است یا نه! فقط دوست دارم به امید هرگاه گل‌هایم را نوازش کنم! #دلنوشته_هریدا #ملینا_نامور #halcyon #انجمن_تک_رمان
بالا