Usage for hash tag: ملینا

ساعت تک رمان

  1. .Melina.

    کامل شده ماه کوچک تو| ملینا نامور

    ...تاق پرتم کرد. - استراحت کن لیلی، میام دنبالت تا بریم و بهت همه‌جا رو نشونت بدم. فعلا هم خونه نمیرید. بعد هم با اشاره دست به اون چند تا گردالی ماه گفت که توت رو ب*دن بغلم. اومد جلو و رهاش کرد توی بغلم. #ماه-کوچک-تو #ملینا-مدیا #انجمن_تک_رمان انجمن رمان نویسی دانلود رمان انجمن رمان نویسی دانلود...
  2. .Melina.

    کامل شده ماه کوچک تو| ملینا نامور

    ...گفتم که این کار خیلی خطرناکه. می‌ترسم اتفاقی که برای من افتاد برای تو هم رخ بده لیلی! با بغض و صورت مثل گچم بهش خیره شدم. - من آبجی دارم؟ با لبخند گفت: - آره عزیزم. با تعجب گفتم: - واقعا! پس، پس تو چرا توی ماه زندگی می‌کنی؟ #ماه-کوچک-تو #ملینا-مدیا #انجمن_تک_رمان انجمن رمان نویسی دانلود رمان
  3. .Melina.

    کامل شده ماه کوچک تو| ملینا نامور

    ...ادامه جوابش اضافه کرد. - لیلی یه زن چجوری می‌خواد توی ماه زندگی کنه؟ با خنده بهش نگاه کردم و گفتم: - به افسانه‌ها اعتقاد نداری؟ با حالت مسخره‌ای دستش رو، روی دماغش گذاشت و گفت: - تو اعتقاد داری بسه! باز چشم و ابرو اومدم و روم رو سمت فرمون عجیب و غریبش کردم. #ماه-کوچک-تو #ملینا-مدیا...
  4. .Melina.

    کامل شده ماه کوچک تو| ملینا نامور

    ...و براش چشم و ابر و اومدم. یهو سفینه بیشتر و بیشتر تکون خورد انگار از زمین فاصله گرفته بود ترسیده دستم و بردم بالا تا ازش بیایم بیرون؛ اما با دیدن فاصله بیش از حدمون با زمین نشستم سر جام. اون لحظه فقط فهمیدم که باید آقاجون رو صدا بکنم؛ بنابراین با داد گفتم: #ماه-کوچک-تو #ملینا-مدیا...
بالا