Usage for hash tag: امیر

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا هر روز که می گذشت علاقم نسبت به امیر بیشتر می شد، هر چند گاهی اوقات پیش می اومد که تا دو سه روز نبینمش ولی خوب بازم چیزی از علاقم کم نمی کرد.نگاهم خیره بود به گنجشک هایی که روی سیم برق باهم دیگه در حال جدال بودن، چرا من حس می کنم دیگه اون دختر 16 ساله ای که وارد عمارت خان شد نیستم؟! حس...
  2. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #امیر عصبی بودم. با انگشت هام سعی داشتم جوری عصبانیتم رو کنترل کنم که به چهره ام نفوذ نکنه، نفس عمیقی کشیدم و مثل همیشه اروم و خونسرد وارد اتاق بیمارستان شدم.شایراد روی صندلی نشسته بود و دود سیگارش رو از پنجره به بیرون می فرستاد، از حالت چهره اش می شد پی به اشوب درونش برد. یک چشمم رو تنگ کردم...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    ...شاید چون من شمارو درک می کنم و می فهممتون و کنارتون حالم خوبه و احساس ارامش دارم شماهم این حس رو دارین... ----------------------------------- #امیر محو اون همه ظرافت و زیبای خواستنی چهره اش شده بودم.این که ازش می خواستم ساکت شه تا من فقط نگاهش کنم زیاد بود؟!این که ازش می خواستم این قدر...
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #ناشناس بی توجه به پشت سر هم حرف زدن های نجمه راهی اتاقم شدم،یه دم حرف میزد و انتظار داشت بشنوم!خسته دستم رو توی گوشام کردم و با چهره سرد و سختی به سمتش برگشتم،چشم های درشت یشمیش پر از التماس خیره دریای شب چشمام بود: -فقط یه لحظه به حرفام گوش کن. توپ کنترل خشم، توی دستام رو با عصبانیت فشردم،...
بالا