Usage for hash tag: پارت109

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    *** #پارت109 اشک‌هایم صورت یخ زده‌ام را گرم می‌کند و از بی‌نفسی دارم خفه می‌شوم. دستم بازوی بی‌جانم را می‌فشارد و سَرم تکیه به دیوار کمد دارد؛ چرا من این‌قدر بدبختم؟ هنوز هیچ خبری از وزیر نیست ولی سر و صداها خوابیده و دیگر چیزی نمی‌شنوم. پاهایم را محکم‌تر به سینِه‌ام می‌فشارم و نگاهم خیره به...
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    #پارت109 به هر جان کندنی که بود، حامی را پیچانده بودم. حالا باز شانس اوردم خانه نبود. سوز خفیف هوای اخر ماه، لرز به تنم انداخته. نمی‌دانم چرا، سروان حسین پور برای قرارمان این ساعت و این شب را که ماه کامل است انتخاب کرده، نکند مانند عین فیلم‌ها یک‌هو گرگینه یا خون اشام شود و مرا هم تبدیل به ان...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    امیر نگاه عمیقی بهم انداخت ته چشماش یه شیطنت و مهربونی خاصی موج می زد: -گیلدا اروم باش. بد تر هول کردم می خواستم بپیچونم اصلا وضع ناجوری بود. امیر خنده اش گرفته بود، سریع یه بحث کشیدم وسط که ذهن امیر رو دور کنم: -امیر خان درست می گن شهرزاد خانم، من فقط خان زاده رو به چشم برادرم دوست دارم، این...
  4. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #خان زاده گیلدا رو توی اتاق گذاشتم، در اتاق رو بستم. نگاهی به مارک خیاطی که روی لباس گیلدا بود کردم، اون رو کندم شاید بتونم رد اون کسی که دزدیتش رو بگیرم، به سمت اتاقی که مهرداد و بهاره توش ساکن شده بودن رفتم. چند تقه به در زدم، با صدایه خواب الود «بفرمایید» مهرداد در اتاق رو باز کردم.وارد اتاق...
بالا