خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید

ساعت تک رمان

  1. چکاوّک

    حرفه‌ای رمان زهم زردآلو | مهاجر کاربر انجمن تک رمان

    #زهم_زردآلو #پارت۴ آن روز هیچ‌چیزی از درس نفهمیدم، حتی علاقه‌ای برای فهمیدنش هم نداشتم. تمام فکر و ذکرم شده بود پری‌ای که می‌گفت. بارها از مادربزرگم شنیده بودم که می‌گفت پری دیده؛ اما پدربزرگم که از کودکی در ماورا بزرگ شده بود، حرفی نمیزد. حتی پدرم هم که راه پدر زنش را تکمیل کرده بود و چیزی...
  2. چکاوّک

    حرفه‌ای رمان زهم زردآلو | مهاجر کاربر انجمن تک رمان

    #زهم_زردآلو #پارت۳ تند او را پاییدم. کمی استرس داشت؛ اما انگار آنقدرها هم نگران سمیرا نبود؛ انگار فقط گیج شده بود. سمیرا، بار اولش نبود که به دست آس اسیر میشد. بی‌شک، مهشاد را به خانه‌ام فرستاده بود، برای یک چیز. جمعش کنم، حال نزارش را و دستور بدهم که چه کند. مهشاد وقتی که سمیرا، تنها دوستش بعد...
  3. چکاوّک

    حرفه‌ای رمان زهم زردآلو | مهاجر کاربر انجمن تک رمان

    ...ثبات‌دارم، جامه "معمولی بودن" بر تن کنم و همه مرا بپذیرند. سکوت را به ل*ب هایم بند کردم و از دست آن ساختمان و مرد، در رفتم. -زهم زردآلو #زهم_زردآلو #پارت1 -فصل صفر: پیش از چشمانت صدای زنگ خانه، امانم را برید. چشمانی که هر لحظه بهم لگیده می‌شدند و می‌خواستند به خواب سفر کنند را باز کردم. دیگر...
بالا