این روزها هرجا که می دونستم خان زاده هست نمی رفتم، وقتی یکی می اومد می گفت خان زاده گفته برو فلان جا کارت دارم نمی رفتم، قهر نبودم! ولی خوب دیگه دوست نداشتم خانزاده رو ببینم.
اخرین استکان رو زیر سماور گذاشتم و چای خوش رنگ و وسوسه انگیز رو توش ریختم.عطر چایی توی اشپز خونه رو پر کرده بود و...