#خان_زاده
کلافه بودم، نباید این جوری می شد، نباید گیلدا رو تا این حد از این مسئله می ترسوندم،من اینده اش رو بخاطر یه لجبازی ساده و یه ل*ذت کوچیک حرص دادن نابود کردم.
مغذم تیر کشید، صح*نه ای که به طرفش قدم بر داشتم و عقب رفت، از ذهنم پاک نمیشد! یه لحظه، فقط برای یه لحظه حس کردم، قلبم و غرورم باهم...