• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

کتاب تاریخی تاریخ بیهقی

  • نویسنده موضوع "ASHOB"
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 478
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
البتّه بسیاری از مسائل مربوط به ری را بیهقی ضمن مشافهة دوم مسعود به َدرخان می‌آورد. در آن مشافهه، مسعود از بی‌توجّهی‌ها و عدم اعتماد محمود نسبت به خویش و نیز مسائل و مشکلاتی که در ری برای وی پدید آمده است، برای قدرخان سخن می‌گوید (ر.ک؛ همان: 213ـ208). با خواندن این سخنان کاملاً متضاد، به هیچ روی مشخّص نمی‌شود که آیا بیهقی مطالب مربوط به ری را گفته است و یا آنکه می‌خواهد بگوید! البتّه با تعمّق بیشتر در این مطالب متضاد، این پرسش را می‌توان مطرح کرد که نکند پاره‌ای از آنچه را که بیهقی مدّعی نوشتن آن است، از همین قبیل است؛ یعنی بیهقی طرحی را که در ذهن برای نوشتن مطالب تاریخی داشته‌ است و در پی نوشتن آن بوده، به عنوان کاری انجام‌شده و مطلبی نوشته‌شده در کتاب خود مطرح کرده است، به این امید که در آینده به انجام آن نائل شود، ولی بنا به دلایلی نتوانسته است آن مطالب را بنویسد و کتاب را کامل کند!

یادآوری می‌شود بسیاری از مطالبی که بیهقی در باب خوارزم بازگو می‌کند، مربوط به دوران محمود است که وی می‌توانست بگوید در تاریخ محمودی آورده‌ام، ولی چنین چیزی نمی‌گوید. در پایان باب خوارزم نیز وعده می‌دهد که ادامة مطالب مربوط به خوارزم را در بقیّت روزگار امیر مسعود و امیر مودود بازگو خواهد کرد» «چنان‌که پس ازین، در بقیّت روزگار امیر شهید مسعود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ و به نوبت امیر مودود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ به تمامی، چنان‌که بوده است، به شرح بازنموده آید، اِن شاءالله» (همان: 748ـ747). با توجّه به این مطلب متوجّه می‌شویم که در حدود سال 452 هجری قمری، بیهقی هنوز بخش مربوط به اواخر دوران امیر مسعود و امیر مودود را ننوشته است و به آینده موکول می‌کند.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
در باب موارد 2، 3 و 4 باید گفت که اگر این موارد را همچون موضوع باب ری، به عنوان طرحی که بیهقی در ذهن برای نوشتن تاریخ عصر غزنوی ندانیم، شاید بتوان این احتمال را مطرح کرد که بیهقی این بخش‌ها را از منبع دیگری جز دیده‌ها و شنیده‌های خود آورده است و بنا به عللی مجبور به حذف آنها شده است و در نظر داشته تا بار دیگر آن مطالب را بنویسد، ولی به هر دلیلی نتوانسته است این بخش‌ها را تکمیل کند (پس از این، بار دیگر به این موضوع اشاره خواهد شد).

دربارة مورد 5 نیز باید گفت که بیهقی از کتاب دیگری سخن می‌گوید که در آن ظاهراً نامه‌های درباری را گردآوری کرده است و یا شاید بیهقی در پی آن بوده است کتابی از تمام نامه‌ها و مواضعات درباری گردآوری کند و نام آن را مقامات محمودی بنامد و نیز شاید بیهقی نامه‌های درباری را که گرد آورده، به این نام قرار داده بود و هنگامی که نامه‌ها را از وی می‌ستانند، عملاً چنین کتابی یا چنین بخشی از کتابی که بیهقی در پی تدوین آن بوده است، از میان می‌رود. البتّه این پرسش مطرح است که چرا سوگندنامه میان احمد حسن میمندی و مسعود غزنوی باید در کتابی که به نام محمود غزنوی تنظیم شده است، آورده شود؟! یا اینکه چرا بیهقی در باب دیگر نامه‌ها به این کتاب ارجاع نمی‌دهد و متن نامه‌ها را در کتاب خود می‌آورد؟

نکتة مهمّی که باید دربارة مطالب مذکور گفت، اینکه با توجّه به آنچه بیهقی بیان کرده است، به نظر نمی‌آید که آن مطالب در بر گیرندة سخنانی بوده که به مذاق حاکمان خوش نیامده باشد و دستور حذف و از میان بردن آنها را صادر کرده باشند. البتّه همواره به سال نوشتن کتاب، یعنی 448 هجری قمری باید توجّه داشت و اینکه در زمان نوشتن این کتاب، چه کسانی از آشکار شدن آن مطالب دچار مشکل می‌شده‌اند که آن را از میان برده‌اند؛ آن هم در روزگاری که به گفتة خود بیهقی بیشتر بازیگران عرصة سیاست آن روزگار از دنیا رفته‌اند و یا در گوشة عزلت هستند و خود بیهقی نیز در بیغولة عطلت و کنج گمنامی به سر می‌برد (ر.ک؛ همان: 100).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
در باب مطالبی که در دیگر کتاب‌ها آمده است و نویسندگان آن کتاب‌ها آن مطالب را به بیهقی نسبت داده‌اند، می‌توان همان مطالبی را که اندکی پیشتر بازگو کرد، بار دیگر تکرار نمود. همان‌گونه که بیهقی از منبع دیگری برای نوشتن بخش‌هایی از کتاب خود استفاده کرده است و آنگاه مجبور شده که آن مطالب را از کتاب خود حذف کند، آن نویسندگان نیز به سبب تناسبی که میان آن مطالب و دیگر مطالب تاریخ بیهقی وجود داشته ‌است، گمان کرده‌اند که آن مطالب نیز نوشتة بیهقی است و از این رو، بیهقی را نویسندة آن پنداشته‌اند.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
چند پرسش در باب مطالب محذوف

اگر فرض را بر این بگذاریم که یادداشت‌های بیهقی را در دوران محمود یا مسعود به هر دلیلی از بین برده‌اند ـ هرچند خود بیهقی چنین ادّعایی ندارد و فقط از گرفتن نسخت نامه‌ها یاد می‌کند ـ وی فرصت فراوانی برای بازنویسی آنها و رجوع به خاطرات خود داشته ‌است و چرا به این کار نپرداخته است، پرسشی است که نمی‌توان برای آن پاسخی درخور یافت. با توجّه به مدّت زمان طولانی بعـد از همة ماجراها، تغییر فضای سیاسی و درگذشتن بسیاری از شخصیّت‌های درگیر ماجراها، چرا بیهقی نخواسته است که کتاب ناقص خود را (البتّه به زعم عدّه‌ای) کامل کند؟! پرسش دیگر در این زمینه آن است که چرا بیهقی نگفته است چه کسانی، در چه زمانی، چرا و چه بخش‌هایی از یادداشت‌های او را از بین برده‌اند؟! همچنین اینکه چرا بیهقی که تخیّلی قوی دارد و در تصویرپردازی و خیال‌آفرینی زبردست است، بار دیگر آن مطالب را بازنویسی نکرده ‌است؟!

اگر فرض بدانیم که بخش‌هایی از کتاب به دستور عدّه‌ای از میان رفته است، برای پاسخ به چرایی آن می‌توان این فرضیّه را مطرح کرد که چون بیهقی در آن بخش‌ها مطالبی را بازگو کرده که خوشایند مذاق حاکمان نبوده است، ایشان دستور از میان بردن آن قسمت‌ها را صادر کرده‌اند تا حقایق آشکار نشود. برای بررسی درستی یا نادرستی این فرضیّه باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست اینکه اگر با شیوة کلام بیهقی آشنا باشیم، می‌دانیم که بیهقی هیچ گاه سخنی را نمی‌نویسد که به مذاق حاکمان خوش نیاید. وی به شدّت شیفتة خاندان غزنوی، به‌ویژه مسعود است و ایشان را حاکمانی پاک می‌داند که برای شرح احوال ایشان نیازی به دگرگون جلوه دادن تاریخ وجود ندارد: «و تاریخ‌ها دیده‌ام بسیار که پیش از من کرده‌اند پادشاهان گذشته را خدمتکاران ایشان که اندر آن زیادت و نقصان کرده‌اند و بدان آرایش آن خواسته‌اند و حال پادشاهان این خاندان ـ رَحِمَ اللهُ مَاضِیَهُم وَ اَعزَّ بَاقِیَهُم ـ به خلاف آن است چه ـ بِحَمدِاللهِ تَعَالَی ـ معالی ایشان چون آفتاب روشن است و ایزد ـ عَزَّ ذِکرُهُ ـ مرا از تمویهی و تلبیسی کردن مستغنی کرده است که آنچه تا این غایت براندم و خواهم راند، برهان روشن با خویشتن دارم» (همان: 99). بیهقی در همه حال، سعی در تقدیس حاکمیّت دارد و تأکید کرده که پروردة نعمت‌های حکومت است و سخن ناهموار دربارة ایشان نمی‌گوید و به صراحت اعلام می‌کند: «معاذالله که خریدة نعمت‌هاشان باشد کسی و در پادشاهی ملوک این خاندان، سخن ناهموار گوید» (همان: 365).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
با توجّه به سخنان بیهقی، دلیلی بر حذف مطالب کتاب وجود ندارد، ولی اگر همچنان عدّه‌ای معتقد به حذف شدن بخش‌هایی از کتاب باشند، این پرسش پیش می‌آید که بیهقی چه مطالبی را ممکن است در کتاب خود آورده‌ باشد که خوشایند حاکمان نبوده است و موجب نابودی آن مطالب از سوی ایشان شده است؟ با بررسی تاریخ بیهقی متوجّه می‌شویم که وی تمام مسائل مهمّ و جنجال‌برانگیز را در تاریخ خود آورده است. یکی از موضوع‌هایی که ممکن است خوشایند حاکمان غزنوی نباشد، بیان اختلاف میان محمود غزنوی و خلیفة عبّاسی است. در داستان حسنک وزیر، بیهقی به اختلاف نظر میان محمود و خلیفه در باب عقاید حسنک اشاره می‌کند و از قول محمود چنین می‌نویسد: «بدین خلیفة خِرِف‌شده بباید نبشت که من از بهر قدرِ عبّاسیان انگشت درکرده‌ام در همة جهان و قرمطی می‌جویم و آنچه یافته آید و درست گردد، بر دار می‌کشند و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطی است، خبر به امیرالمؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پرورده‌ام و با فرزندان و برادران من برابر است، اگر وی قرمطی است، من هم قرمطی‌ام» (همان: 230).

با توجّه به جایگاه مذهبی خلیفه و اینکه حاکمان غزنوی مشروعیّت خود را از جانب خلیفه می‌دانستند و خود را خلیفة خلیفة رسول‌الله(ص) می‌پنداشتند، اینگونه سخن‌گفتن نوعی توهین به شمار می‌آید و نشانگر عدم اعتقاد قلبی محمود به خلیفه و استفادة ابزاری از جایگاه خلیفه برای اثبات حقّانیّت حکومت است و این یکی از مسائل مهمّی است که مشروعیّت حکومت غزنوی را هدف قرار می‌دهد، ولی با کمال تعجّب، حاکمان غزنوی آن را حذف نکرده‌اند!

موضوع قابل ذکر دیگر، جنگ قدرت و اختلاف شدید میان سلطان محمود و پسرش مسعود است. بیهقی بارها به این اختلاف اشاره می‌کند و از سوء ظنّ محمود به پسرش مسعود و گماشتن جاسوس برای او پرده برمی‌دارد و به بیان بی‌تعهّدی غلامان محمود می‌پردازد و یا حتّی خیانت ایشان را که در پی کشتن محمود هستند و از مسعود در این زمینه اجازه می‌خواهند، بازگو می‌کند و از نامه‌هایی سخن به میان می‌آورد که محمود در اواخر عمر خویش به بزرگان سپاه و امیران مناطق گوناگون نوشته است و در آن نامه‌ها فرزند خود را عاق کرده، از حکومت برکنار نموده ‌است. تمام این مطالب، بیانگر عدم علاقه و اعتماد محمود به مسعود غزنوی است و مشروعیّت حکومت مسعود را با چالشی اساسی رو‌به‌رو می‌کند. حال این پرسش مهم مطرح می‌شود که چرا کسانی که نوشته‌های بیهقی را از میان برده‌اند، مطلب به این مهمّی را که اساس حکومت مسعود را غیرمشروع جلوه می‌دهد، از کتاب حذف نکرده‌اند!

بیهقی شرح کامل کودتای مسعود را علیه امیر محمّد، نحوة به حکومت رسیدن او و نیز عدم پایبندی مسعود را به قول و قرارها و از میان بردن کسانی که در به قدرت رساندن او نقش مهمّی داشتند، کامل بازگو کرده است.همچنین مسائل خلاف اخلاق سلطان مسعود را بیان کرده است و با مانعی نیز در بیان آنها مواجه نبوده است.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
با توجّه به نکات یادشده، بار دیگر این پرسش پیش می‌آید که بیهقی جز مسائلی از قبیل اختلاف سلطان محمود و خلیفه که مشروعیّت حکومت غزنوی را هدف قرار می‌دهد، توطئه‌های خانوادگی برای کسب قدرت، بیان مسائل غیراخلاقی که حیثیّت و شخصیّت مسعود را از میان می‌برد، چه مسائل مهمّ دیگری را در تاریخ خود آورده بود که باعث ضایع شدن کتاب او شده است؟! نیز کسانی که نوشته‌های بیهقی را در مجلّدات آغازین (تاریخ محمودی) از میان برده‌اند، چرا مطالبی را که مشروعیّت مسعود را از میان می‌برد، حذف نکرده‌اند؟! مطلب دیگری را که باید گفت اینکه حوادث مهمّی در کتاب یاد شده که مربوط به دوران گذشته است و از نظر تاریخی و اهمیّت موضوع، بیهقی باید به آن موارد می‌پرداخت، ولی هنگامی که در کتاب طرح می‌شود، گویی برای اوّلین بار است که آن موضوع‌ها در کتاب مطرح می‌شود و بیهقی اصلاً یادآور نمی‌شود که این موضوع را پیشتر در بخش مربوط به تاریخ محمودی نوشته است؛ به عنوان مثال در داستان حسنک وزیر، بیهقی هیچ اشارتی به گذشته و چگونگی روی کار آمدن حسنک و کارهای وی نمی‌کند، در حالی که حسنک در سال 417 هجری قمری به وزارت رسید و اگر به پندار عدّه‌ای سال شروع تاریخ را 409 قمری در نظر بگیریم، لازم است که بیهقی چنین موضوع مهمّی را در ضمن حوادث سال‌های پیشین بیاورد، در حالی که بیهقی بخش مربوط به حسنک را به گونه‌ای می‌نویسند که گویی برای اوّلین بار است که از او در این کتاب یاد می‌شود.

در همین بخش از کتاب، هنگامی که مسعود غزنوی از بونصر مشکان در باب اعتقاد حسنک و ماجرای پذیرفتن هدایای خلفای فاطمی مصر و ناراحت شدن خلیفة عبّاسی از سلطان محمود پرس‌وجو می‌کند، بیهقی از قول بونصر مشکان، خلاصه‌وار آن موضوع را بازگو می‌کند (ر.ک؛ همان: 172)، در حالی که این موضوع در تاریخ غزنویان بسیار بااهمیّت است و موجب آزار خلیفه شده بود. حال این پرسش پیش می‌آید که چرا بیهقی در این بخش از کتاب به شیوة معهود خویش نمی‌گوید که این موضوع را در بخش مربوط به تاریخ محمودی آورده است؟! همچنین در باب حملة محمود به سومنات که خود بیهقی در آن حضور داشته‌است، فقط می‌نویسد: «و ما به سومنات رفته بودیم» (همان: 249).

فتح سومنات در سال 417 هجری رخ داده است، حال این پرسش پیش می‌آید که چرا بیهقی بنا به شیوة خود نمی‌گوید: «و شرح آن را در تاریخ آورده‌ام»؟ نکتة ابهام‌آمیز و پرسش‌برانگیز دیگر این است که مطالب مربوط به دوازده سال از این کتاب، یکجا و آن هم از اوّل کتاب ضایع شده است و دیگر مطالب به صورت کامل و دست‌نخورده باقی مانده ‌است. آیا همة مطالب مربوط به آن دوازده سال، خوشایند حاکمان نبوده است و نباید مطالبی، هرچند پراکنده از آن بخش از کتاب به دست ما می‌رسید؟

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
طرح چند گمانه، پاسخی به پرسش‌ها

برای آنکه بتوانیم در خصوص حجم و محتوای تاریخ بیهقی، شناخت درست و مبتنی بر مستندات به دست آوریم، لازم است که به طرح و بررسی گمانه‌های گوناگون دربارة این کتاب بپردازیم. بر این اساس، می‌توان چند گمان را به شرح زیر مطرح کرد:

1ـ بیهقی تاریخ خود را از اواسط حکومت سلطان محمود تا اواخر حکومت مسعود نوشته است که بنا به دلایل نامعلوم این بخش آغازین، یعنی حدود چهار جلد از آغاز کتاب مفقود شده یا از میان رفته است.

2ـ بیهقی طرحی برای نوشتن تاریخ غزنویان از اواسط حکومت سلطان محمود تا روزگار خود داشته است و یادداشت‌هایی نیز تهیّه کرده بود، ولی نتوانست این آرزوی خود را جامة عمل بپوشاند و شاید به دلیل کهولت و یا مرگ از ادامة کار فرومانده است.

3ـ بیهقی می‌خواسته است، همان‌گونه که گردیزی و عتبی، تاریخ سبکتگین و سلطان محمود را نوشته بودند، تاریخی ویژة ایّام حکومت سلطان مسعود بنویسد، ولی چون لازم دیده است توضیحاتی به متن بیفزاید، در پی طرحی وسیع‌تر (نوشتن تاریخ غزنویان از آغاز یا اواسط حکومت محمود) رفته است. آنچه از متن موجود برمی‌آید، آن است که بیهقی بخش گسترده‌ای از تاریخ مسعود را تا اواخر عمر او نوشته است و در باب طرحی که در نظر داشته نیز مطالب پراکنده‌ای آورده است و در بعضی از موارد نیز ارجاعاتی به گذشته می‌دهد؛ البتّه به گذشته‌ای که هنوز نوشته نشده است و از ذهن بیهقی به روی کاغذ نیامده است.

4ـ بیهقی کتاب خود را از اواسط حکومت سلطان محمود (سال 409 هـ. ق.) تا پایان متن موجود نوشته است و برای نوشتن بخش‌های آغازین کتاب، از کتاب محمود ورّاق بهره گرفته است و هنگامی که با اعتراض بازماندگان محمود ورّاق رو‌به‌رو می‌شود، کار را متوقّف می‌کند و مجلّدات آغازین را حذف می‌کند و شاید تصمیم می‌گیرد که بعد از به سرانجام رساندن بخش‌های مربوط به حکومت مسعود، بخش‌های مربوط به تاریخ محمود را نیز کامل کند و از این رو، در پاره‌ای از موارد، به تاریخ نانوشتة دوران محمود که طرح آن را در سر داشته ‌است، ارجاع می‌دهد؛ تاریخی که در واقع، آرزویی بوده است که هیچ گاه شکل نگرفت و بیهقی در پی نوشتن آن بوده است. بیهقی به دلایلی نامعلوم نمی‌تواند این کار را به انجام برساند و یا اجل فرصت را از وی می‌ستاند.

به نظر نویسنده، این گمانه می‌تواند پاسخگوی تمام پرسش‌های مطرح در باب حجم و محتوای تاریخ بیهقی باشد. به نظر می‌رسد بیهقی در ابتدا در پی نوشتن تاریخ غزنویان و شاید تاریخ حکومت محمود و مسعود غزنوی بوده است و هنگامی که شروع به کار می‌کند، تصمیم می‌گیرد برای نوشتن مطالب تاریخی مربوط به حکومت محمود، از کتاب محمود ورّاق استفاده کند و مطالب آن کتاب را عیناً نقل کند: «استاد محمود ورّاق سخت نیکو شرح داده است در تاریخی که کرده است، در سنة خمسین و أربعمائه، چندین هزار سال را تا سنة تسع و أربعمائه بیاورده و قلم را بداشته، به حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم... چون خبر به فرزندان وی رسید، مرا آواز دادند و گفتند ما که فرزندان وی‌ایم، همداستان نباشیم که تو سخن پدر ما بیش از اینکه گفتی برداری و فرونهی، ناچار بایستادم» (همان: 260).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
ر اساس آنچه بیهقی بیان کرده است، بعضی از پژوهشگران معتقدند که آغاز روایت از سال 409 هجری قمری است و چون کتاب موجود از حوادث سال 421 هجری قمری به بعد را روایت می‌کند، بنابراین، مطالب مربوط به 12 سال آغازین کتاب حذف شده یا از بین رفته است. اوّلین پرسشی که می‌توان مطرح کرد اینکه چرا استاد محمود ورّاق باید تاریخ خود را پس از سال 409 هجری ادامه ندهد؟ اینکه بیهقی تاریخ خود را از سال 409 هجری آغاز کرده است و ممکن است مطالب این دو کتاب تکراری شود، نمی‌تواند پاسخ سنجیده‌ای بر این پرسش باشد؛ زیرا کسی مانند عتبی یا گردیزی مطالب مربوط به این سال‌ها را آورده‌اند و مشکلی پدید نیامده ‌است. دیگر آنکه بیهقی در زمان نوشته شدن کتاب محمود ورّاق (سال 450 هـ‌. ق.) جایگاه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشته است که بتواند مانع نوشته شدن کتابی تاریخی شود؛ آن هم از سوی شخصی که به گفتة بیهقی، تاریخی چندین هزار ساله را روایت کرده است. سه دیگر آنکه مگر آن قدر میان سبک نوشتن محمود ورّاق و ابوالفضل بیهقی و موضوع‌هایی که این دو در پی طرح و بیان آنها بوده‌اند، شباهت وجود داشته که محمود ورّاق را به این نتیجه رسانده است که از ادامة کار خود دست بدارد؟! آن هم در روزگاری که حکومت‌ها از این آثار به عنوان رسانه‌ای برای تبلیغ قدرت بهره می‌گرفتند و نوشته شدن کتاب‌هایی با موضوعی مشابه برایشان چندان دارای اهمیّت نبوده است. پرسش مهمّ دیگر این است که اگر محمود ورّاق کتاب خود را تا سال 409 هجری قمری نوشته است و بیهقی نیز از آن تاریخ به بعد مطالب خود را نوشته، چرا باید فرزندان محمود ورّاق به بیهقی در نقل سخنان پدرشان اعتراض کنن، در حالی که هیچ بخش مشترکی میان آن دو نیست؟! یکی تا سال 409 هجری نوشته است و دیگری از آن سال به بعد را ادامه داده است. پس چرا این اعتراض پدید می‌آید و چرا بیهقی اعتراض را می‌پذیرد و کار را ادامه نمی‌دهد؟ پرسش دیگر آنکه بیهقی از چه کاری بازمی‌ایستد؟ آیا از نوشتن تاریخ دست می‌کشد؟ در حالی که بیهقی تاریخ خود را از آن هنگام به بعد (البتّه بر اساس نظر عدّه‌ای از پژوهشگران) آغاز می‌کند و تا سال‌ها بعد ادامه می‌دهد.

پس از بیان این مقدّمات، باید به بررسی متن عبارت پرداخت. نخستین مطلبی که در این باب می‌توان مطرح کرد آنکه در عبارتِ «به حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم»، به کار بردن عدد «تسع» به جای سال 409 هجری، در ساختار زبان عربی بسیار نادر است و در زبان فارسی نیز چنین کاربردی وجود ندارد. همچنین اینگونه کاربرد، با فصاحت متن تاریخ بیهقی سازگاری ندارد. بیهقی به جای آن می‌توانست از واژة «سال» استفاده کند که دارای فصاحت بیشتری است. برای یافتن پاسخی مناسب به پرسش‌ها و ایرادهای مطرح شده، لازم است در فهم معنای واژة «تسع» تعمّق بیشتری صورت گیرد. راز واژة «تسع» را شاید بتوان با واژة «منصّف»ـی که ابن‌فندق ذکر کرده است، آشکار کرد. در تعریف «منصّف» چنین آمده است: «به دو نیم کرده، دو بخش شده... در صحّافی نوعی از قطع کتاب را که نصف قطع بزرگ بوده است، منصّف می‌گفته‌اند» (دهخدا، 1373، ج 13: ذیل واژة منصّف).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
ظاهراً بیهقی هر جلد از کتاب خود را به دو بخش کوچکتر (منصّف) تقسیم کرده بود. با توجّه به اینکه کتابی که امروزه به عنوان تاریخ بیهقی در دست است، از اواسط جلّد پنجم آغاز شده است و اگر هر جلد کتاب را شامل دو منصّف (دو بخش) در نظر بگیریم، راز عدد «تسع» آشکار می‌شود؛ یعنی عدد «تسع» به شمارة منصّف‌های کتاب باز می‌گردد نه سال آغاز روایت کتاب. بیهقی در مجلّد دهم (البتّه در تصحیح یاحقّی) می‌گوید: «گفتم ازین مجلّد عاشر نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم ...»، در حالی که در تصحیح فیّاض چنین آمده است: «گفتم درین مجلّد عاشر نخست دو باب خوارزم و ری و جبال برانم و ...». با دقّت در این دو عبارت مشخّص است که تصحیح دکتر فیّاض بهتر است و با فرضی که مطرح کردیم مبنی بر اینکه هر مجلّد کتاب دارای دو باب بوده، سازگارتر است. البتّه دکتر یاحقّی در نسخه‌بدل‌ها ضبط دکتر فیّاض را آورده است، ولی ضبط نسخه‌ای دیگر را ارجح دانسته است، اگرچه چند سطر پایین‌تر از قول بیهقی می‌نویسد: «اکنون آغاز کردم این دو باب...» که نشانگر آن است که انتخاب دکتر فیّاض در این مورد صحیح‌تر بوده است. همچنین اگر حرف اضافة «به» را در عبارتِ «... به حکم آنکه من ...» را حرف «و» در نظر بگیریم، بیهقی با آوردن عبارتِ «... و حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم...» در پی بیان این مطلب است که چرا کتاب خود را از بخش موجود فعلی آغاز کرده است. در باب جابجا شدن حرف «به» به «و» نیز باید گفت که اینگونه تصحیف‌ها از جانب کاتبان نسخ خطّی به فراوانی رخ داده ‌است و گاهی چون نمی‌توانسته‌اند معنی عبارت‌ها را به خوبی درک کنند، تغییرهایی در متن پدید می‌آوردند.

نکتة دیگری که می‌توان بیان کرد، این است که کاتب نسخه با توجّه به عدد «تسع و اربعمائه» که در متن آمده، ممکن است به عنوان مثال، واژة «قِسم» را «تسع» خوانده باشد تا به زعم خویش بتواند عبارت معناداری برای متن تولید کند، هرچند در نسخه بدل‌ها کلمة «قِسم» دیده ‌نمی‌شود!

بر اساس مطالب مذکور، ظاهراً بیهقی قصد داشته است که تاریخ خود را از ابتدای دوران محمودی و یا از اواسط آن آغاز کند و شاید نیز در پی تکمیل کار عتبی بوده است که تاریخ خود را تا سال 409 هجری قمری نوشته است. به هر روی، بیهقی برای نوشتن این بخش از تاریخ خود که مربوط به دوران سلطان محمود است و 8 منصّف (چهار مجلّد) را در بر می‌گرفته، از مطالب و نوشته‌های محمود ورّاق استفاده می‌کند و مطالب مربوط به دوران مسعود را که تماماً نوشتة خود او بوده است، از منصّف نهم آغاز می‌کند. پس از آنکه فرزندان محمود ورّاق به بیهقی در باب استفاده از مطالب کتاب پدرشان اعتراض می‌کنند، بیهقی به ناچار مجبور به حذف بخش‌های اوّلیّة کتاب می‌شود و توضیح می‌دهد که چرا کتاب را از بخش نهم آغاز کرده است. البتّه لازم به ذکر است که استفاده از عدد «تسع» به جای «تاسع» در زبان عربی چندان محلّ ایراد نیست و این گونه جابجایی‌ها در این زبان کاربرد دارد، ضمن آنکه ممکن است این مورد نیز از مواردی باشد که کاتبان در هنگام نوشتن نسخه بی‌دقّتی کرده‌اند.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
طبق آنچه بیان شد، شاید بتوان سخن ابن‌فندق را که کتاب را حدود سی منصّف برمی‌شمارد، تا حدودی توجیه کرد. ابن‌فندق می‌گوید تمام منصّفات کتاب را ندیده است، ولی تعداد آنها را سی منصّف یا بیشتر برمی‌شمارد. شاید این سخن را اینگونه بتوان توجیه کرد که در نسخه‌ای از کتاب که در دسترس ابن‌فندق بوده، بیهقی منصّفات آغازین کتاب خود را (یعنی مطالبی را که محمود ورّاق نوشته بود،) حذف کرده است و ابن‌فندق بر این گمان رفته که حال که حدود هشت منصّف آغاز کتاب وجود ندارد و یا از میان رفته است، پس ممکن است بخش‌هایی نیز از پایان کتاب از میان رفته باشد، بنابراین، تعداد منصّفات کتاب را سی منصّف یا بیشتر می‌نویسد. البتّه این پندار ابن‌فندق که کتاب شامل تاریخ آل سبکتگین تا ایّام روزگار سلطان ابراهیم غزنوی بوده، یاریگر این گمان شده است. شاید ابن‌فندق با خود چنین گمان کرده که وقتی از ابتدای دوران سبکتگین تا اواخر دوران مسعود حدود 20 منصّف است، پس دست‌کم 10 منصّف یا بیشتر نیز به روایت تاریخ جانشینان مسعود تا ایّام حکومت سلطان ابراهیم اختصاص داشته‌ است.

در باب چند موردی که نویسندگان پس از بیهقی به مطالب کتاب تاریخ ناصری اشاره می‌کنند، شاید بتوان این فرض را مطرح کرد که این نویسندگان، چون شناختی از محمود ورّاق و کار او نداشته‌اند و نیز مطالبی را که آورده‌اند، چون از نظر موضوعی با مطالب بیهقی تناسب داشته است، بر این گمان رفته‌اند که آن مطالب به قلم بیهقی بوده است، در حالی که بر اساس آنچه بیان شد، آن مطالب نوشتة محمود ورّاق بوده که بیهقی در مجلّدات آغازین کتاب خود آورده است و سرانجام نیز به سبب اعتراض فرزندان محمود ورّاق آن مطالب را از آغاز کتاب خود حذف می‌کند.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"
بالا