• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

کتاب تاریخی تاریخ بیهقی

  • نویسنده موضوع "ASHOB"
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 19
  • بازدیدها 478
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
تاریخ بیهقی از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزة ادبیّات و تاریخ، مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در باب این کتاب مطرح است، میزان حجم و محتوای این کتاب است. موضوع تاریخ بیهقی، چنان‌که امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود نیز بوده است. عدّه‌ای از پژوهشگران بر اساس پاره‌ای از مطالب کتاب و نیز سخنان ابن‌فندق و اشارات چندی که در بعضی از کتاب‌ها آمده است، چنین استنباط کرده‌اند که حجم این کتاب، بسی فزون‌تر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است. در مقالة حاضر، با طرح پرسش‌ها و فرضیه‌ها و نیز آوردن مطالبی از خود متن تاریخ بیهقی، نشان داده‌ایم که تاریخ بیهقی کتابی فراتر از آنچه امروزه در دسترس همگان است، نبوده‌ است و حدّاکثر چیزی که می‌توان بیان کرد، این است که بیهقی در پی طرحی کلان برای نوشتن تاریخ محمود، مسعود و دیگر جانشینان ایشان بوده که بنا به دلایل نامعلوم از انجام آن بازمانده ‌است
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
تاریخ بیهقی اثر خواجه ابوالفضل محمّد بن حسین بیهقی (470ـ 385 ق.) از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزة ادبیّات و تاریخ مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد (برای آشنایی بیشتر، ر.ک؛ صفا، 1352، ج 2: 982ـ890). از مشخّصه‌هایی که تاریخ بیهقی را در شمار آثار ادبی قرار می‌دهد، می‌توان به استفاده از واژگان و ترکیب‌های زیبا، استفاده از زبان عاطفی، اهمیّت یافتن چگونگی بیان مطالب نسبت به محتوا، توصیف احوال اشخاص و مکان‌ها به طور دقیق، تصویرپردازی‌های بدیع، بهره‌گیری از جاذبه‌های داستانی... اشاره کرد. تمام این موارد موجب می‌شود که تاریخ بیهقی از جمله آثار ارزشمند ادبی به شمار آید و در کنار این ویژگی‌ها، نثر فاخر بیهقی جایگاه ویژه‌ای در میان دیگر متون ادب فارسی به خود اختصاص داده‌ است و به عنوان یکی از ارزشمندترین و شیواترین نمونه‌های نثر فارسی به شمار می‌آید.

موضوع تاریخ بیهقی، چنان‌که امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود بوده است. با توجّه به اینکه بیهقی در چند جای کتاب خود بیان کرده است که نوشته‌های او را به‌قصد ناچیز کرده‌اند و نیز مطالبی که ابوالحسن علیّ بن زید بیهقی، معروف به ابن‌فندق در کتاب تاریخ بیهق آورده است، عدّه‌ای از پژوهشگران اینگونه استنباط کرده‌اند که حجم این کتاب، بسی فزونتر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است. در مقالة حاضر، در پی بررسی این مطلب هستیم که آیا بخش‌های فراوانی از کتاب تاریخ بیهقی از میان رفته است یا خیر؟ فرض این مقاله آن است که تاریخ بیهقی چیزی فزونتر از آنچه امروزه در دست ماست، نبوده است و مطالب عمده‌ای از کتاب کاسته نشده است.

در باب پیشینة پژوهش، اگرچه مقالات زیادی دربارة تاریخ بیهقی از ابعاد مختلف نوشته شده است، ولی مطلبی دربارة موضوع این مقاله یافت نشد و برای نخستین بار چنین موضوعی مطرح می‌گردد.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
تاریخِ تاریخ بیهقی

امروزه آنچه از کتاب تاریخ بیهقی در دست است، شامل حوادث سال‌های 421 تا 432 هجری قمری است؛ یعنی تمام دوران حکومت مسعود غزنوی را در بر می‌گیرد و بخشی نیز در باب خوارزم و موضوعات مربوط به آن سرزمین است. البتّه بیهقی گاهی با توجّه به موضوعات و حوادثی که در کتاب خود روایت می‌کند، مطالبی را از دوره‌های پیشین بازگو می‌نماید و یا به آنها ارجاع می‌دهد.

بیهقی از سال 448 قمری نوشتن کتاب را آغاز می‌کند. وی هنگامی که به روایت سرگذشت امیر محمّد می‌پردازد، چنین می‌نویسد: «و هم از استاد عبدالغفّار شنودم پس از آنکه این تاریخ آغار کردم، به هفت سال، روز یکشنبه یازدهم رجب سنة خَمس و خمسین اَربعمائه، به حدیث ملک محمّد سخن می‌گفتیم» (بیهقی، 1383: 115).

در سال 455 قمری، هفت سال از آغاز نوشتن کتاب می‌گذرد؛ به عبارت دیگر، بیهقی در سال 448 قمری نوشتن کتاب را شروع کرده است. اگر سال 421 هجری قمری (یعنی متن موجود) را آغاز مطالب کتاب بدانیم، بیهقی روایتگر حوادثی است که حدود 27 سال پیش از نوشتن کتاب رخ داده ‌است. در جایی دیگر از کتاب، بیهقی مطلبی را آورده که بر اساس برداشت عدّه‌ای از پژوهشگران از آن مطلب، ایشان سال شروع روایت بیهقی را 409 قمری ذکر می‌کنند: «این حال‌ها (شرح چگونگی ساخت شارستان و قلعت غزنین) استاد محمود ورّاق سخت نیکو شرح داده است در تاریخی که کرده است، در سنة خمسین و اربعمائه، چندین هزار سال را تا سنة تسع و اربعمائه بیاورده و قلم را بداشته، به حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم ...» (همان: 310).

اگر از این سخن بیهقی چنین برداشت شود که وی از سال 409 قمری به روایت تاریخ پرداخته است (و عدّه‌ای چنین برداشت کرده‌اند)، امروزه حدود دوازده سال از مطالب کتاب در دست نیست.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
کهن‌ترین کتابی که در آن از ابوالفضل بیهقی و تاریخ او یاد شده، تاریخ بیهق، اثر ابوالحسن علیّ بن زید بیهقی، ملقّب به ابن‌فندق، نویسندة قرن ششم هجری است. وی در کتاب خود چنین آورده است: «او (ابوالفضل بیهقی) دبیر سلطان محمود بود، به نیابت ابونصر مشکان و دبیر سلطان محمّد بن محمود بود و دبیر سلطان مسعود، آنگاه دبیر سلطان مودود، آنگاه دبیر سلطان فرّخزاد. چون مدّت مملکت سلطان فرّخزاد منقطع شد، انزوا اختیار کرد و به تصانیف مشغول گشت، و مولد او دیه حارث‌آباد بوده است و از تصانیف او، کتاب زینةالکتّاب است و در آن فن، مثل آن کتاب نیست و تاریخ ناصری از اوّل ایّام سبکتگین تا اوّل ایّام سلطان ابراهیم، روز‌به‌روز تاریخ ایشان را بیان کرده است و آن همانا سی مجلّد منصّف زیادت باشد. از آن مجلّدی چند در کتابخانة سرخس دیدم و مجلّدی چند در کتابخانة مهد عراق و مجلّدی چند در دست هر کسی، و تمام ندیدم» (بیهقی، 1348: 175).

با مقایسة آنچه ابن‌فندق در خصوص موضوع تاریخ بیهقی بیان می‌کند، با آنچه خود بیهقی دربارة کتاب خویش بازگو می‌کند، تفاوت‌های اساسی چندی دیده می‌شود. بیهقی دربارة موضوع کتاب خود و بازة تاریخی آن چنین نوشته است: «آن افاضل که تاریخ امیر عادل، سبکتگین را ـ رضی الله عنه ـ براندند، از ابتدای کودکی وی تا آنگاه که به سرای البتگین افتاد، حاجب بزرگ و سپاه‌سالار سامانیان و کارهای درشت که بر وی بگذشت، تا آنگاه که درجة غزنین یافت و در آن عزّ گذشته شد و کار به امیر محمود رسید، چنان‌که نبشته‌اند و شرح داده، و من نیز تا آخر عمرش نبشتم. آنچه بر ایشان بود، کرده‌اند و آنچه مرا دست داد، به مقدار دانش خویش نیز کردم تا بدین پادشاه بزرگ رسیدم... و غرض من نه آن است که مردم این عصر را بازنمایم حالِ سلطان مسعود ـ اَنار الله برهانه ـ که او را دیده‌اند و از بزرگی و شهامت و تفرّد وی در همة ادوات سیاست و ریاست واقف گشته. امّا غرض من آن است که کتاب خود را بلندپایه گردانم» (بیهقی، 1383: 86ـ85).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
بر اساس گفتة بیهقی، وی موضوع کتاب خود را به اواخر دوران محمود غزنوی اختصاص داده است و آنگاه به روایت تاریخ دوران مسعود غزنوی می‌پردازد، در حالی که ابن‌فندق مدّعی است که بیهقی تاریخ خود را از اوّل ایّام سبکتگین تا اوّل ایّام سلطان ابراهیم نوشته است و این سخن با آنچه بیهقی گفته، متفاوت است. ایراد دیگری که بر سخن ابن‌فندق می‌توان گرفت، آن است که وی می‌گوید بیهقی تاریخ آل سبکتگین را به شیوة روزبه‌روز نوشته است. متنی که امروزه به عنوان تاریخ بیهقی در دسترس ماست، تاریخ روزبه‌روز آن ایّام نیست، بلکه بیهقی حوادث تاریخی آن دوران را بازگو کرده است. گاهی این حوادث از نظر تاریخی نزدیک به هم است و گاهی میان آنها چندین ماه فاصله وجود دارد. از نظر بیهقی، حوادث و پیشامدها اهمیّت داشته است، نه روایت روزبه‌روز دوران حکومت مسعود. احتمالاً ابن‌فندق کتاب را به دقّت بررسی نکرده است و بر اساس حدس و گمان مطالبی را بازگو کرده که صحیح و مستند نیست. اشکال دیگری که بر سخن ابن‌فندق می‌توان وارد کرد، اینکه وی نام کتاب را تاریخ ناصری ذکر می‌کند؛ نامی که بیهقی هیچ گاه آن را در متن کتاب خود به کار نبرده است و برساختة ذهن ابن‌فندق است. بنابراین، با بررسی سخنان ابن‌فندق متوجّه می‌شویم که آنچه وی دربارة کتاب بیهقی گفته است، در بیشتر موارد دارای اشکال است و چندان دقیق و مستند نیست
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
بررسی شکلی تاریخ بیهقی

کتاب تاریخ بیهقی با متن نامه‌ای آغاز شده است که بزرگان حکومت به مسعود غزنوی نوشته‌اند و در آن بازداشت امیر محمّد را اعلام کرده‌اند و به خاطر همکاری با امیر محمّد، طلب بخشش نموده‌اند. (ر.ک؛ همان: 3ـ1). آمدن این نامه در آغاز کتاب، این گمان را در خواننده ایجاد می‌کند که بخش‌هایی از متن کتاب از میان رفته است و وی از میانة کتاب به خواندن آن می‌پردازد. پس از حدود 85 صفحه، شاهد مطلبی با عنوان «ذکر آغاز تاریخ امیر شهاب‌الدّوله مسعود بن محمود» (همان: 99ـ 85) هستیم که می‌توان آن را در حُکم مقدّمة کتاب برشمرد. البتّه مشخّص نیست که چرا بیهقی این مطلب را در این قسمت از کتاب قرار داده‌است! وقتی کسی کتابی را دربارة حوادث 27 یا 40 سال پیش می‌نویسد، قطعاً در آغاز کتاب، مقدّمة آن را می‌آورد و پس از آن، به نوشتن مطالب می‌پردازد. هیچ توضیح پذیرفتنی نمی‌توان برای این جابجایی مطالب ارائه کرد، مگر آنکه بگوییم بیهقی یک مقدّمه نیز در آغاز کتاب ـ که به زعم عدّه‌ای بخش‌های عمدة آن از میان رفته ـ داشته است و این مقدّمه، مقدّمة دوم کتاب است و به حکومت مسعود غزنوی اختصاص دارد؛ یعنی بیهقی برای به قدرت رسیدن هر یک از شاهان غزنوی، دیباچه‌ای را در نظر گرفته بوده است. توجیهی که بیهقی برای نوشتن خطبة کتاب (بعد از حدود 85 صفحه) می‌آورد، بی‌معنی است؛ زیرا بیهقی کتاب خود را در روزگار فرّخزاد بن مسعود نوشته است و اگر لازم است خطبه‌ای هم ذکر کند، باید در بزرگداشت و یادکرد سلطان فرخّزاد باشد، نه سلطان مسعود غزنوی که نزدیک به 15 سال قبل از نوشته شدن کتاب کشته شده است. با بررسی موضوعات این مقدّمه متوجّه می‌شویم که مطالبی که بیهقی در این بخش آورده است، مطالبی کلّی در خصوص نظریّة حکومت از دیدگاه متکلّمان و تاریخ‌نویسان اسلامی است و هیچ گونه اختصاصی به شخص مسعود غزنوی ندارد و باز این پرسش اساسی همچنان مطرح است که چرا بیهقی این مطالب را در آغاز کتاب نیاورده است؟ آیا می‌توان این گمان را مطرح کرد که با شکل فعلی کتاب، این ذهنیّت در خواننده پدید می‌آید که بخش‌هایی از کتاب حذف شده است، همان‌گونه که عدّه‌ای بر این گمان رفته‌اند؟! یا آنکه بخش‌هایی پیش از این قسمت بوده که بنا به دلایلی حذف شده است و بیهقی پس از حذف آن بخش‌ها، برای کتاب خود دیباچه نوشته است؟!

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
نکتة جالب آن است که اگر این بخش را به اوّل کتاب انتقال دهیم، نه تنها اشکالی ایجاد نمی‌کند، بلکه شاهد متنی منسجم هستیم که دیگر نقصی در آن نیست. در واقع، کتابی داریم که در آغازش بیهقی به طرح نظریّة سیاسی رایج در آن روزگار پرداخته است و آنگاه از شایستگی‌های مسعود غزنوی، چگونگی به قدرت رسیدن او و حوادث ایّام حکومت وی سخن به میان آورده است و به مقتضای کلام از رویدادهای پیشین نیز مطالبی را بیان کرده است.

دربارة حجم کتاب نیز هنگامی که بیهقی در سال 452 هجری قمری مشغول نوشتن باب خوارزم است، از حوادث اواخر عصر مسعود، کشته شدن وی و روی کار آمدن مودود سخنی به میان نمی‌آورد و وعده می‌دهد که شرح ماجراهای آن روزگار را در آینده بیان خواهدکرد:«چنان‌که در روزگار مُلک امیر مودود ـ رحمة الله علیه ـ آورده شود» (همان: 744)؛ «و بازنمایم درین روزگار امیر مودود که حال خوارزم و شاه ملک چون شد» (همان: 748).

این مطلب بیانگر آن است که بیهقی تا این روزگار (سال 452 هـ.ق.) هنوز بخش مربوط به مسعود غزنوی را به پایان نرسانده است و انجام آن را به آینده موکول می‌نماید و هیچ گاه مدّعی نشده که تاریخ اواخر دوران مسعود و یا تاریخ جانشینان پس از مسعود را نوشته است. بنابراین، اگر بخشی از کتاب از میان رفته باشد، مربوط به قسمت‌های آغازین کتاب است و چیزی از انتهای کتاب از میان نرفته است، ضمن آنکه در مجلّد دهم که در باب مسائل مربوط به خوارزم است، بیهقی وعده می‌دهد که بعد از نوشتن این بخش، بار دیگر به ادامة روایت تاریخ مسعود خواهد پرداخت و تا پایان عمر مسعود را روایت خواهد کرد: «گفتم درین مجلّد عاشر، نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم و بوسهل حمدوی و مدّت بودن آن قوم اینجا و بازگشتن آن قوم و ولایت از دست ما شدن و خوارزم و آلتونتاش و آن ولایت از چنگ ما رفتن به تمامی بگویم تا سیاقت تاریخ راست باشد. آنگاه چون فراغت افتاد، به تاریخ این پادشاه بازشوم» (همان: 709).

بر اساس آنچه بیهقی می‌گوید و آنچه اکنون در دست است، نمی‌توان بدین نتیجه رسید که بیهقی مطلبی فراتر از آنچه تا جلد دهم کتاب موجود است، نوشته باشد. نکتة دیگر اینکه تمام تاریخ دورة مسعود، با در نظر گرفتن دل‌بستگی‌هایی که بیهقی به مسعود و حکومت وی دارد، حدود چهار مجلّد شده است که شامل باقی‌ماندة بخشی از مجلّد پنجم، مجلّد ششم، مجلّد هفتم و مجلّد نهم است، مجلّد دهم کتاب نیز دربارة مسائل مربوط به خوارزم است. بر این اساس، بسیار دور از تصوّر است که بیهقی 27 مجلّد از کتاب خود را به بخشی از حکومت محمود و یا جانشینان مسعود ـ که تا سال 455 هنوز آن را ننوشته است ـ اختصاص داده باشد.

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
نکتة دیگر آنکه از نظر حجم، شروع و پایان کتاب، اختلاف چندانی میان نسخ خطّی باز‌مانده از تاریخ بیهقی وجود ندارد و این امر می‌تواند نشانگر آن باشد که کتاب تاریخ بیهقی چیزی فراتر از چیزی که امروزه در دست داریم، نبوده است. از این رو، حدّاکثر می‌توان فرض کرد مطالبی که از کتاب بیهقی حذف شده یا از میان رفته، چیزی نزدیک به چهار مجلّد آغازین کتاب است.
انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
بررسی سخنان بیهقی در باب مطالب محذوف

مطالبی که از آنها می‌توان به این گمان رسید که بخش‌هایی از تاریخ بیهقی از میان رفته، بر سه گونه است: بخش اوّل مطالبی است که صراحتاً بیهقی عنوان می‌کند که بعضی مطالب را به عمد از میان برده‌اند و بخش دیگر مطالبی است که دربارة حوادث تاریخی است که بیهقی از نوشتن آنها یاد می‌کند، ولی امروزه در کتاب نیست و بخش سوم مطالبی است که در دیگر کتاب‌ها آمده است و نویسندگان آن کتاب‌ها آن مطالب را به بیهقی نسبت داده‌اند. بر اساس آنچه بیان گردید، جمع فراوانی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که بخش‌هایی از کتاب تاریخ بیهقی از میان رفته است. در ادامه به بررسی هر یک از موارد مذکور می‌پردازیم.

1ـ بیهقی به صراحت در سه مورد به از میان بردن پاره‌ای مطالب اشاره می‌کند:

الف) «این نامه چند گاه بجستم تا بیافتم درین روزگار... و اگر کاغذ و نسخت‌های من همه به قصد ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لونی دیگر آمدی. حَکَمَ اللهُ بَینی وَ بَینَ مَن فَعَلَ ذَلِک» (همان: 287).

ب) «و همة نسخت‌ها من داشتم و به قصد ناچیز کردند و دریغا و بسیار بار دریغا که آن روضه‌های رضوانی بر جای نیست که این تاریخ بدان چیزی نادر شدی، و نومید نیستم از فضل ایزد عزّ ذکره که آن به من باز رسد تا همه نبشته آمد» (همان: 293).

ج) «نسخت این نامه من داشتم به خطّ خواجه و بشد چنان‌که چند جای در این کتاب، این حال بگفتم» (همان: 453).

با دقّت در این سه مورد، متوجّه می‌شویم که سخن در باب نسخة نامه‌هایی است که میان بعضی از اشخاص مبادله شده است و بیهقی از اینکه نامه‌ها را از وی ستانده‌اند، ناراضی است و به خوبی می‌داند که اگر اصل این نامه‌ها وجود داشت، بر مستند بودن کتاب می‌افزود و از این روست که دریغ می‌خورد. بیهقی در موارد یاد شده، به هیچ روی مدّعی حذف مطالبی از کتاب نشده است، بلکه می‌گوید نسخة نامه‌هایی را که نزد وی بوده است، از او گرفته‌اند و او نتوانسته است که اصل متن آن نامه‌ها را در کتاب ذکر کند. البتّه جای این پرسش باقی است که چرا و چگونه نسخت نامه‌های دربار باید نزد بیهقی باشد؟

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"

"ASHOB"

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-16
نوشته‌ها
2,956
لایک‌ها
24,092
امتیازها
88
محل سکونت
زیر آوار آسمان 🌪️
کیف پول من
7,839
Points
19
2ـ در پنج مورد نیز بیهقی از حوادث و مطالب تاریخی یاد می‌کند که امروزه در کتاب نیست:

الف) «پیش از این در تاریخ گذشته بیاورده‌ام دو باب در آن از حدیث این پادشاه بزرگ ـ اَنَارَاللهُ بُرهَانَهُ ـ یکی آنچه بر دست وی رفت از کارهای بانام پس از آنکه امیر محمود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ از ری بازگشت و آن ولایت بدو سپرد، و دیگر آنچه برفت وی را از سعادت به فضل ایزد ـ عَزَّ ذِکرُهُ ـ پس از وفات پدرش در ولایت برادرش در غزنین، تا آنگاه که به هرات رسید و کارها یکرویه شد و مرادها به تمامی حاصل آمد، چنان‌که خوانندگان بر آن واقف گردند و نوادر و عجایب‌ها بود که وی را افتاد در روزگار پدرش؛ چند واقعه بود، همه بیاورده‌ام در این تاریخ به جای خویش در تاریخ سال‌های امیر محمود» (همان: 99).

ب) «چون در اوّل این تاریخ فصلی دراز بیاوردم در مدح غزنین...» (همان: 274).

ج) «عزّت این خاندان بزرگ سلطان محمود را ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ نگاه باید کرد که عنصری در مدح وی چه گفته است، چنان‌که چند قصیدة غرّا درین تاریخ بیاورده‌ام» (همان: 376).

د) «چون خواجه (احمد حسن) را آن محنت افتاد که بیاورده‌ام...» (همان: 386).

هـ) «نسخت سوگندنامه و آن مواضعه بیاورده‌ام در مقامات محمودی که نام کرده‌ام کتاب مقامات و اینجا تکرار نکردم که سخت دراز شدی» (همان: 143).

در باب مورد اوّل، مطالبی را که بیهقی از قول خواجه عبدالغفّار دربارة حضور محمود و مسعود در منطقة ری نوشته، در کتاب موجود است (ر.ک؛ همان: 124ـ 121). البتّه بیهقی در آغاز باب خوارزم، وعدة نوشتن مطالبی را در خصوص دوران حکومت مسعود در ری می‌دهد (ر.ک؛ همان: 709)، ولی هیچ گاه این وعده عملی نمی‌گردد و بیهقی موفّق نمی‌شود باب مربوط به ری را به طور کامل بنویسد و ظاهراً اجل مهلت نوشتن را از وی ستانده است.

یادآوری می‌شود که سخنان بیهقی دربارة نوشتن باب مربوط به مسائل ری آشفته و دارای تناقض است و خواننده به این قطعیّت دست نمی‌یابد که بیهقی آن بخش از کتاب را نوشته است یا در پی نوشتن آن بوده است؟ وی در اوایل کتاب چنین می‌نویسد:«آنچه بر دست امیر مسعود رفت در ری و جبال تا آنگاه که سپاهان بگرفت، تاریخ آن را بر اندازه براندم در بقیّت روزگار پدرش امیر محمود و آن را بابی جداگانه کردم، چنان‌که دیدند و خواندند» (همان: 9).

از این سخن چنین برداشت می‌شود که بیهقی مطالب مربوط به حضور امیر مسعود در ری را پیشتر نوشته است، در حالی که بیهقی پس از حدود 455 صفحه چنین می‌نویسد: «وَز حال ری و خوارزم نَبذ‌نَبذ و اندک‌اندک از آن گویم که دو باب خواهد بود سخت مشبع احوال هر دو جانب را، چنان‌که پیش ازین یاد کرده‌ام» (همان: 464ـ463). وی پس از 40 صفحة دیگر می‌نویسد: «شرح هرچه به ری و جبال رفت، همه در بابی مفصّل بخواهد آمد» (همان: 499). سرانجام بیهقی پس از 200 صفحة دیگر، در آغاز باب خوارزم می‌گوید: «گفتم ازین مجلّد عاشر نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم ... تا سیاقت تاریخ راست باشد... اکنون آغاز کردم این دو باب که در هر دو عجائب و نوادر سخت بسیار است» (همان: 709).

انجمن تک رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : "ASHOB"
بالا