2ـ در پنج مورد نیز بیهقی از حوادث و مطالب تاریخی یاد میکند که امروزه در کتاب نیست:
الف) «پیش از این در تاریخ گذشته بیاوردهام دو باب در آن از حدیث این پادشاه بزرگ ـ اَنَارَاللهُ بُرهَانَهُ ـ یکی آنچه بر دست وی رفت از کارهای بانام پس از آنکه امیر محمود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ از ری بازگشت و آن ولایت بدو سپرد، و دیگر آنچه برفت وی را از سعادت به فضل ایزد ـ عَزَّ ذِکرُهُ ـ پس از وفات پدرش در ولایت برادرش در غزنین، تا آنگاه که به هرات رسید و کارها یکرویه شد و مرادها به تمامی حاصل آمد، چنانکه خوانندگان بر آن واقف گردند و نوادر و عجایبها بود که وی را افتاد در روزگار پدرش؛ چند واقعه بود، همه بیاوردهام در این تاریخ به جای خویش در تاریخ سالهای امیر محمود» (همان: 99).
ب) «چون در اوّل این تاریخ فصلی دراز بیاوردم در مدح غزنین...» (همان: 274).
ج) «عزّت این خاندان بزرگ سلطان محمود را ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ نگاه باید کرد که عنصری در مدح وی چه گفته است، چنانکه چند قصیدة غرّا درین تاریخ بیاوردهام» (همان: 376).
د) «چون خواجه (احمد حسن) را آن محنت افتاد که بیاوردهام...» (همان: 386).
هـ) «نسخت سوگندنامه و آن مواضعه بیاوردهام در مقامات محمودی که نام کردهام کتاب مقامات و اینجا تکرار نکردم که سخت دراز شدی» (همان: 143).
در باب مورد اوّل، مطالبی را که بیهقی از قول خواجه عبدالغفّار دربارة حضور محمود و مسعود در منطقة ری نوشته، در کتاب موجود است (ر.ک؛ همان: 124ـ 121). البتّه بیهقی در آغاز باب خوارزم، وعدة نوشتن مطالبی را در خصوص دوران حکومت مسعود در ری میدهد (ر.ک؛ همان: 709)، ولی هیچ گاه این وعده عملی نمیگردد و بیهقی موفّق نمیشود باب مربوط به ری را به طور کامل بنویسد و ظاهراً اجل مهلت نوشتن را از وی ستانده است.
یادآوری میشود که سخنان بیهقی دربارة نوشتن باب مربوط به مسائل ری آشفته و دارای تناقض است و خواننده به این قطعیّت دست نمییابد که بیهقی آن بخش از کتاب را نوشته است یا در پی نوشتن آن بوده است؟ وی در اوایل کتاب چنین مینویسد:«آنچه بر دست امیر مسعود رفت در ری و جبال تا آنگاه که سپاهان بگرفت، تاریخ آن را بر اندازه براندم در بقیّت روزگار پدرش امیر محمود و آن را بابی جداگانه کردم، چنانکه دیدند و خواندند» (همان: 9).
از این سخن چنین برداشت میشود که بیهقی مطالب مربوط به حضور امیر مسعود در ری را پیشتر نوشته است، در حالی که بیهقی پس از حدود 455 صفحه چنین مینویسد: «وَز حال ری و خوارزم نَبذنَبذ و اندکاندک از آن گویم که دو باب خواهد بود سخت مشبع احوال هر دو جانب را، چنانکه پیش ازین یاد کردهام» (همان: 464ـ463). وی پس از 40 صفحة دیگر مینویسد: «شرح هرچه به ری و جبال رفت، همه در بابی مفصّل بخواهد آمد» (همان: 499). سرانجام بیهقی پس از 200 صفحة دیگر، در آغاز باب خوارزم میگوید: «گفتم ازین مجلّد عاشر نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم ... تا سیاقت تاریخ راست باشد... اکنون آغاز کردم این دو باب که در هر دو عجائب و نوادر سخت بسیار است» (همان: 709).
انجمن تک رمان
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان