جامعه کمونیسم چیست؟

  • نویسنده موضوع morva♡
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 157
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
اصطلاح كمونيسم از ريشه لاتيني (كمونيس) به معناي «اشتراكي» گرفته شده است و دسته اي از ايده هاي اجتماعي را در بر مي گيرد كه غايت آن مالكيت اشتراكي همه دارايي هاست. كمونيسم بويژه با ايده هاي كارل ماركس و مفهوم جامعه بي طبقه، كه بر اساس مالكيت اشتراكي وسايل توليد قرار دارد، مربوط است. از لحاظ تاريخي، كمونيسم خيلي پيش از پيدايش ماركسيسم پيشينه دارد ماركسيست هاي روسيه حزب خود را «سوسياليست» مي خواندند و از سال 1918 نام خود را به نام كمونيست تغيير دادند البته لنين هم چنان انقلاب اكتبر شوروي را سوسياليست مي خواند، زيرا ماركس گفته بود كه جامعه براي گذار از سرمايه داري به «مرحله عالي كمونيسم» بايد از مرحله سوسياليسم بگذرد چون ماركس معتقد بود تحول همه اقوام جهان از پنج مرحله مي گذرد...: 1. مرحله اشتراكي (كمون) نخستين 2. برده داري 3. زمين داري (فئوداليته) 4. سرمايه داري 5. و مرحله كمونيسم نهايي و از آنجا كه همه حركات تكاملي است، هر يك از اين پنج نظم اجتماعي متكاملتر و پيشرفته تر از نظم هاي قبلي است و بنابراين كمونيسم نهايي كامل ترين و مطلوب ترين نظم اجتماعي اي است كه تاريخ بشري به خود خواهد ديد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
اين مفهوم كمونيسم به معناي اخص از چند ويژگي برخوردار است: يك ـ دوره كمونيسم منزل گاه و قرار گاه نهايي تاريخ بشري است و پايداري و ماندني است تا زماني كه بشريت زنده است. دو ـ بر خلاف دوره سوسياليسم، كه داراي طبقات است و طبقه كارگر در سوسياليسم حاكميت دارد، دوره كمونيسم بي طبقه است. سه ـ بدون دولت است چون اساساً نماينده طبقه است و در دوره كمونيسم طبقه وجود ندارد. چهار ـ در جامعه كمونيستي نظام تقسيم كار و يا مالكيت فردي و خصوصي يك سره از بين خواهد رفت.(2) گذشته از اين خصوصيات و تعريف هايي كه كرديم هم چنين دانشنامه بزرگ، شوروي كمونيسم را چنين تعريف مي كند: «كمونيسم عالي ترين شكل جامعه است كه جانشين شكل سرمايه داري مي شود». و ازراه «شكل ابتدايي تر» آن يعني سوسياليسم، تحقق مي يابد. بيانيه كنگره بيست و دو حزب كمونيسم اتحاد شوروي كمونيسم را اين چنين تعريف مي كند: «كمونيسم يك نظام بدون طبقات است با مالكيت همگاني وسايل توليد و برابري كامل اعضاي جامعه»(3)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
نقد و بررسي بعد از اين كه مفهوم كمونيسم و مكتب آن و هم چنين كمونيسم به معناي اخص آن يعني دوره نهايي فلسفه تاريخ مادي ماركس را با آن ويژگي هايش يادآور شديم در اين جا لازم است نكاتي را به عنوان نقد مورد اشاره قرار دهيم.1ـ همان طوري كه اشاره كرديم در مرحله كمونيسم تقسيم كار ملغي خواهد شد، مالكيت فردي يك سره از بين خواهد رفت. به هر كس به قدر نيازش و نه كارش، مزد داده، خواهد شد و حال اين كه بايد گفت مكتب ماركس عدالت را در تساوي كامل مي بيند و حال آن كه عدالت در تساوي كامل نيست كارهايي از قبيل الغاي تقسيم كار دادن مزد به تناسب نياز (نه به تناسب كار) اگر چه موجب تساوي مي گردد اما عادلانه نيست چون كه تفاوت هاي طبيعي و تكويني را ناديده مي گيرد. مساوات در هر اوضاع و احوالي مطلوب نيست بلكه اگر مقتضاي عدالت باشد مطلوب خواهد بود يعني آن چه حق است عدالت است و مطلوب خواهد بود.(4)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
ديگر اين كه درباره كمونيسم كه مرحله نهايي و بعدي دوره سوسياليسم است بايد گفت آنان معتقدند كه در اين دوره كمونيسم منزلگاه و قرار گاه نهايي تاريخ بشري است و پايدار و ماندني است. و حال آن كه اساساً معتقد هستند طبيعت و تاريخ در ذات خودش متحرك است و قائل به ثبات نيستند مي گويند كه عامل اين حركت تضاد دروني و ذاتي است و اين تضاد هم در همه جا هست. يعني مي گويند هر چيزي جبراً ضد خودش را در درون خودش پرورش مي دهد و هر چيزي جبراً نفي و مرگ خود را همراه خودش دارد (تز وآنتي تز) اين ديگر استثنا پذير نيست. اما اين اصل اعتقادي آن ها با ثبات و پايداري و ماندگاري دوره كمونيسم سازگار نيست.(5)با اين حال بعد از ذكر اين دو نكته درباره كمونيسم به معناي اخص كلمه در اين جا مناسب است توضيحاتي را هم درباره مكتب كمونيست مطرح نمائيم:1. كمونيسم با نظراتي كه ماركس ارائه كرده است در واقع بر اساس يك ماديت تاريخي است و ماديت تاريخي را اساس و قانون تحولات تاريخي مي داند و اين اساس دانستن ماده و اقتصاد و روابط توليد منجر مي شود به اين كه زير بناي هرجامعه را مجموعه اي از روابط توليدي و مناسبات آن بدانيم يعني مناسبات اجتماعي و روابط انسان ها را ماده و ابزار توليد و روابط توليدي تعيين مي كنند حتي تأثير تعيين كننده اي در تغيير و تحول نهادهاي حقوقي و سياسي و اخلاقي و... دارند يعني ماده و ابزار توليد و روابط آن زير بنا بوده و مناسبات اجتماعي انسان ها كه در نهاد هاي حقوقي و سياسي و اخلاقي و ارزش ظهور دارد اين مناسبات «رو بناي حيات جمعي» هستند پس مبنا و يا زير بناي هر جامعه مجموعه نيروهاي مولّد و مناسبات توليدي در بين مردم است و اين تاثير جبري و تعيين كننده را به دنبال خواهد داشت يعني تغيير در مناسبات اجتماعي به صورت جبري بوده و طبق تغيير در روابط توليد و نظام توليدي است و اين تاثير و ارتباط تعيين كننده و جبري در واقع ناديده نگاشتن آزادي و اختيار اراده انسان است و در اين نگاه انسان دچار جبر و بي ارادگي است يعني علاوه بر اين كه يك نگاه مادي صرف به انسان و جامعه را دارد اراده و آزادي و اختيار انسان ناديده انگاشته شده است چون اين ر*اب*طه كاملاً جبر گرايانه و تعيين كننده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : morva♡

morva♡

مدیر بازنشسته تالار جامعه و فرهنگ
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-28
نوشته‌ها
1,005
لایک‌ها
8,030
امتیازها
93
سن
25
محل سکونت
TEHran
کیف پول من
1,572
Points
0
.2. ديگر از جمله نظراتي كه ماركس در نگاه به جهان و تاريخ دارد نظرات او در زمينه طبقه و يا طبقات اجتماعي و يا مبارزه طبقاتي او مي باشد كه ايشان مطرح كرده است يك طبقه اجتماعي گروهي است كه در فرايند توليد شكل مي گيرد و در اين جاست كه آن جايگاه معين و واحدي دارد و افراد پراكنده هيچ گاه تشكيل يك طبقه اجتماعي را نمي دهند مگرآن كه منبع درآمد واحدي داشته باشند و در هستي اجتماعي مشترك باشند و در دريافت مكتب ماركس از طبقات اجتماعي بحث تضاد طبقاتي است كه در جامعه وجود دارد و در نگاه ماركس به جامعه همواره يك نبرد شديد طبقاتي و تضاد طبقاتي وجود دارد و همين تضاد طبقاتي است كه تحول در ادوار تاريخي را به دنبال دارد در واقع ماركس علاوه بر اين كه نگاهش به جامعه وتاريخ مادي گرايانه است در نگاه او به جامعه يك نگاه كاملاً منفي وجود دارد كه روابط اجتماعي بين طبقات تضاد و خصومت و جدائي وجود دارد در حالي كه تغيير و تحول اجتماعي لزوماً محصول و تضاد نيست بلكه مي تواند اين تغيير و تحول امري طبيعي و ارادي باشد حالا فرضا هم كه در جامعه اين تضاد وجود داشته باشد اما چگونه مي توان اثبات كرد كه طبقات اجتماعي در هر جامعه بر سر امور مادي و اقتصادي نزاع دارند؟ به چه دليل نهاد اقتصاد زير بناي بقيه نهاد هاي اجتماعي دانسته شده است و همه پيكارها و نبردها به پيكار و نبرد اقتصادي بازگشت داده شده است؟ مكتب ماركس براي اثبات طبقاتي بودن هر جامعه (غير از جامعه كمونيستي موعود) و تضاد و نبرد طبقاتي به اصل «تناقض» استناد مي كند كه اين اصل «تناقض» خود باطل و نادرست است و در باب موجودات مجرد و غيرمادي، مانند روح اساساً نمي توان از اين تركيب دم زد و اين ديدگاه كه هر موجودي با يكديگر تضاد دارد در كليّت خود صادق نيست چون بر خلاف اصل فلسفي است كه مي گويد: «اجتماع ضدين در محل واحد محال است و تضادي كه در موجودات مطرح هست صرفاً تسامحي است كه در گفتار مي آيد و اساساً چنين تضادي در موجودات وجود نداردتا اين كه آن را به عنوان اصل عمومي به جامعه تعميم داد و موتور حركت جامعه و تاريخ را ناشي از اين تضاد و يا به عبارتي تضاد طبقاتي دانست».(6) در مجموع مكتب ماركس و ايده هاي او درباره جامعه و تاريخ و نويد او به كمونيسم به معناي اخص كلمه (كه نهايت ادوار تاريخي ماركس است) البته داراي نقدها و ايرادات فراواني است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : morva♡
بالا