تاپیک جامع طنزمدرسه ودانشگاه

  • نویسنده موضوع A_h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 48
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9

* اسپم ندهید *



اوایل داشتیم روز های خوبی
نه سیلی بود نه لگد نه چوبی
هفته ی دوم مدیر شد یک خرده بد
زنگ تفریح رَه بر کلاس می کرد سد
هفته سوم دشنام شد رایج
شاگرد هم از کلاس شد خارج
چهارم هفته پس گردنی می زد مدیر
نعره ها می کشید مانند شیر
ماه دیگر مدیر شد ییپ من
با بچه ها میکرد جنگ تن به تن
بعد ها بروسلی شد آموزگار
شاگردان را میبرد بالای دار
اواخر،معلم شد آمیتا چاخان
صد نفر می کشت چون سلمان خان
آنگَه که می رسید تعطیلات عید
سیه میشد روزگار تقریبا سفید
باید پر می کردیم دفتری صد برگ
میشدیم در خوناب بدبختی غرق
گر بود تعطیل فردای سیزده بدر
نمیدادیم این تعطیل به یک کوه زر
اُردیجَهَنَّم میشد برایمان اردیبهشت
باید میرفتیم به کشتارگاه زشت
خرداد یعنی انتظار برای آزادی
پایان خرداد مساوی با شادی
تابستان بالا رفتیم ز تیر
پس از مرداد آمدیم به زیر
گذشت شهریور با سرعت نور
دیدیم که اول مهر نیست دور
آخر تابستان بودیم سوگوار
شیون کردیم و کشیدیم هوار
سحر چون بر آمد بلند آفتاب
مدرسه رفتیم گذشتیم ز خواب
گوش دادیم به این آهنگ بزور
"آغاز سال نو،باشادی و سرور"
چون که زدند برای کلاس زنگ
صدایش دردناک تر از سرنگ
زان پس هی علوم و هی حساب
یار مهربان گفتند به ریاضی کتاب
نگو آموزگار بگو عزرائیل
ناز می کردمان با چوب و سیل
می گفتند به معلم چنگیز
پنجه اش از مال ببر هم بود تیز
می گفتند جومونگ بود جدّش
چون دسخطش بود شبیه دسخطّش
به او میگفتند پریا شاه
چون که داشت صد جن در یک چاه
معلمانمان بودند چُنین افرادی
که از ما گرفته بودند آزادی

??
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
شعر قناعت , شعر در مورد قناعت , شعر در وصف قناعت , شعر درباره قناعت
زاغکی قالب پنیری دید
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت: اینجا شده فشن تی وی
چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشته تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفا
پاس کردم کلاس دوم من
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
رسم سرمشق های آب بابا یادمان رفت
نوشتن با قلم ها یادمان رفت

گل كردن لبخندهای همكلاسی
دریك نگاه ساده حتی یادمان رفت

ترس ازمعلم حل تمرین پای تخته
آن زنگهای بی كلك را یادمان رفت

راه فرار از مشق های توی خانه
ای وای ننوشتیم آقا، یادمان رفت

آن روزها را آنقدر شوخی گرفتیم
جدّیت تصمیم كبری یادمان رفت

شعرخدای مهربان راحفظ كردیم
یادش بخیر،امّا خدارا یادمان رفت

در گوشمان خواندند رسم آدمیّت
آن حرفها را زود امّا یادمان رفت

فردا چكاره میشوی موضوع انشا
ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت

دیروز تكلیف آب بابا بود و خط خورد
تكلیف فردا نان و بابا یادمان رفت​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
*معلم: شش صورت فعل « زد» رابگو؟
شاگرد : زدم، زدي، دعوا شد

*معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم.
شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت…

*معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم.
شاگرد: ای – بي – سي – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد…

*معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو.
شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت…

*معلم:بگو ببینم فرق برق آسمان وبرق منزل چیست؟
شاگرد :آقا اجازه برق آسمان مجانیه ولی برق منزل پولیه.

*معلم:« اگر حميد ۵ تا مداد داشته باشه و ۳ تاي اونها را به رضا بده، چند تا مداد براش مي مونه؟»
شاگرد:« آقا اجازه! ما حميد رو نمي شناسيم و كاري هم به كارش نداريم.»

*معلم:« دو تا حيوان دو زيست نام ببر.»
شاگرد:«قورباغه و برادرش.»

*معلم:« بگو ببينم! سيب زميني از كجا پيدا شد؟»
شاگرد:« از زماني كه اولين سيب از درخت به زمين افتاد.»

*معلم: «محسن! اگر به دوستت، رضا، هزار تومان بدی و دوباره پانصد تومان ديگر هم بدی، در مجموع پول مینا چقدر میشه؟»
محسن با عصبانيت مي گويد:« اجازه! ببخشيد، از كيسه خليفه مي بخشيد؟! »

*معلم:« چرا اين قدر دير به مدرسه آمدي؟»
شاگرد:« آقا اجازه! من داشتم خواب يك مسابقه فوتبال مي ديدم. چون بازي به وقت اضافه كشيد، مجبور شدم خواب بمونم تا نتيجه اش معلوم بشه.»



 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
*معلم: اگر تو۲۰۰ تومن پول داشته باشي و برادرت ۵۰ تومن آن را برداره، چه قدر پول برايت مي مونه؟
شاگرد:« ۳۰۰ تومن.»
*معلم با عصبانيت:« ۳۰۰ تومن؟!»
شاگرد: «چون آن قدر گريه مي كنم تا پدرم ۱۵۰ تومان ديگه هم به من بده!»


*معلم: «اگر مادرت به تو بگه نصف پرتقال را مي خواهي يا هشت شانزدهم، كدامش را انتخاب مي كني؟»
شاگرد: «نصف پرتقال رو!»
*معلم: «مگر نمي دونی نصف پرتقال با هشت شانزدهم پرتقال يكي هست؟»
شاگرد: «چرا آقا! مي دونم، ولي پرتقالي كه شانزده تكه بشه، قابل خوردن نيست.»


*معلم: پنج تا حيوان درنده نام ببر
شاگرد : دو تا ببر 3 تا شير !!!


*معلم: چرا روي رودخانه پل مي زنند؟
شاگرد : براي اينكه وقتي بارون مي آید ماهي ها بروند زيرش و خيس نشن.


*معلم: فيل ها در کجاها پيدا مي شن؟
شاگرد: آقا اجازه، فيل ها اون قدر بزرگ هستند که اصلا گم نمي شن !!!


*معلم: آخرين دندونی كه در مي آيد چه دندونیه؟
شاگرد: دندون مصنوعيه!


*معلم : چرا بهترین دوست ما کتابه؟
شاگرد : چون هر بلایی سرش در بیاریم، صداش در نمی آید.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
مدرسه چیست?????_؟؟؟؟
کلمه مدرسه :
مخفف عبارت ( مرگ در سه حالت ) ( وقتی درس بلد نیستی )( وقتی زنگ استراحت رو میگیرن ) ( وقتی میگن جمعه بیاین کلاس)..
?
کلمه کلاس :
مخفف عبارت ( کلن سوال ) ... از زمانی که معلم میاد با ( حالتون خوبه؟؟) سوالا شروع میشه تا زمانی که میره با ( جلسه بعدی چند شنبه است؟؟؟ ) تمام میشه..

کلمه حیاط مدرسه :
مخفف عبارت ( نمیدونم ) ولی کارایی که توش انجام میدن رو خوب میدونم . (جلوی یه نفر رو میگیری میگی مردی زنگ آخر بایست ) یا ( در بوفه می ایستی پول بچه ها رو میگیری میندازی تو صندوق صدقه ).

ناظم :
مخفف عبارت ( نزن اگر ظدی میکشمت ) از زمانی که زنگ میخوره مثل عجل معلق میوفتن تو حیاط هر کی قلدر بازی در آورد ( تق توق ) میزنن . بچه قلدراش محبت ناظم رو بی جواب نمیذارن . ( بالاخره بیرون مدرسه میگیرمت ).

معلم :
با یه جمله معرفیش میکنم : ( مئلم اظیظم اذ طو ممنونم که به من صواد یاد دادی و من هالا خوب میخانم و مینویصم .).

مدیر :
مخفف عبارت ( من دیر میام ) یا بهتره بگم ( من نمیام ) .. هر موقع کارش داری واسه یه کار خیلی مهم رفته بیرون ( واسه زنش سبزی بخره ).

دفتر دار :
( از اسمش معلومه ) هر کی دفترش گم میشه میتونه پیش آقای دفتر دار پیداش کنه.


معلم پرورشی :
مخفف عبارت ( پر رو بشی جهنمی ) سر کلاس اینقدر میگن دین و اسلام و از این حرفا که آدم آیت الله از کلاس میاد بیرون ( ساعت 12:30 هم از تو بلندگو میگن) بچه های عزیز نمازه لطفا سریعتر مراجعه کنید.
بابای مدرسه :
بهترین آدمی که تو مدرسه پیدا میشه ( اونم که مامان مدرسه رو کشته ) چون بعد از 9 سال درس خوندن تا حالا تو هیچ مدرسه ای ندیدمش. بچه هم نداره .

زنگ ورزش :
( همه لباس دارن ) بععععععععله .. خب برید ... بازی در بیارید ( آزاد ترین زنگ مدرسه )

زنگ ریاضی :
( a2 + b2 = ab2 ) همش چرتو پرته .

زنگ فیزیک :
( همه مسئله های جلسه قبلو بذارن جلوشون ) آقا ما ننوشتیم ( برو با ولیت بیا )

زنگ شیمی :
( عشقمه ) واقعا شیمی برای زندگی)

زنگ زیست شناسی :
دیگه از یه آقای دکتر مثل من نباید بپرسی خوبه یا نه ( معلومه که خوبه ) خوراکم زنگ زیسته مخصوصا آزمایشگاه

زنگ استراحت :
( بچه ها بریم سر مسیر مدرسه ی ...الان زنگشون میخوره ) آخه اونا زنگشون زودتر از ما میخوره و اما
زنگ آخر :
( زییییییییییییینگ ... زیباترین صدای زندگی من تا به این لحظه ... با قیافه ای جن زده سوار سرویس میشویم و پشت سر معلمان گرامی غیبت میکنیم تا برسیم خونه

????
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
آخه من نمیدونم شادی های های راه مدرسه که میگن یعنی چی؟
ما که یا کتک میخوردیم یا کتک میزدیم
شادی مادی هم در کار نبود فقط گریه و لباس پاره
که البته بعداز اون هم مادر گرامی از خجالتمون حسابی درمیومدن
……………………
یکی از جملاتی که در دوران مدرسه
از معلمین و مدیر و معاونیین محترم به کرات شنیده میشد این جمله بود :
“پرونده تون رو میزاریم زیر بغلتون”
خداییش کی دیده پرونده دانش آموزی را بزارن زیر بغلش ؟

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
امضا : A_h

A_h

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
3,156
لایک‌ها
7,301
امتیازها
123
محل سکونت
میان یک عالمه رمان
کیف پول من
1,134
Points
9
ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ﻛﺎﻧﺪﻳﺪﺍﻱ
ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺷﻌﺎﺭ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﻳﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
" ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﺍ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻣﻳﻜﻨﻢ"
ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﮕﻲ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮ ﻛﺎﺭ ﺧﻴﺮ ﺑﻮﺩ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : A_h
بالا