• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

انتخاب نام مناسب و ایرانی برای کودکان(پسرانه)

  • نویسنده موضوع ZiBa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 22
  • بازدیدها 741
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ز)
زادان : منسوب به زاد،‌آزاد، نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زادمن : آزادمنش
زال : سفیدموی،‌ نام پدر رستم
زامیاد : زاده فرشتگان، نگهبان زمین، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
زرتشت : دارنده‌ی شتر زرد، پیامبر ایران باستان
زرمهر : خورشید زرین، از شخصیتهای شاهنامه
زروان : نام یکی از ایزدان در ایران باستان، از شخصیتهای شاهنامه
زَریر : تیز خاطر؛ سبک روح؛ زرینبر و زرین جوشن، نام پهلوان ایرانی
زَهیر : نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی، در عربی درخت پر شکوفه
زَواره : زنده، دارای زندگی، پهلوانی ایرانی، نام پسر زال و برادر رستم
زوپیر : از بزرگان پارس، یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زوپین : نام پسر کاووس پادشاه کیانی
زیا : زنده
زیار : نام پدر مردآویچ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ژ)
ژاماسب : جاماسب (دارای اسب درخشان)، نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر زرتشت
ژاو : خالص و چکیده هر چیز
ژاییز : ژاییژ، شراره آتش
ژوپین : ژوبین (نوعی نیزه کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز)، نام پسر کیکاووس
ژیگس : نام پدر میرسوس سردار پارسی در زمان داریوش پادشاه هخامنشی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (س)
ساتیار : از نامهای زرتشتی که گونه‌ی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد، نام یکی از سرداران داریوش
ساسان : تنها و گوشه نشین، سر سلسله ساسانیان، نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
سالار : فرمانده لشکر؛ رهبر، دارای صفات ممتاز و ب*ر*جسته در نوع خود
سام : آتش، از شخصیتهای شاهنامه، در اوستایی به معنی سیاه
سامر : افسانه گوینده
سامان : سرزمین، دارایی، صبر، آرام و قرار، نام بزرگ زاده بلخ
سامیا : نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره‌ی هخامنشی
سامیار : ثروتمند
سانیار : دارای عزت و قدرت و کیفیت
سِپنتا : پاک و مقدس
سپند : مقدس، اسفند
سِپِهر : آسمان
سپهراد : جوانمرد سپاه و لشگر، شجاع و دلیر
سپهرداد : داده یا آفریده آسمان، نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود.
ستُرگ : قوی هیکل، نیرومند، عظیم
سرافراز : سربلند، با افتخار
سُرایش : سرودن
سُروش : فرشته‌ی پیام آور، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام
سزاوار : شایسته
سَلم : نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
سهراب : تابش سرخ؛ نام پسر رستم
سورن : دلیر و پهلوان، توانا، نام سردار ایرانی
سوشیانت : نجات دهنده، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می‌کنند
سیاتک : نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
سیامک : آن که موهایش سیاه است، نام پسر کیومرس در شاهنامه
سیاوش : دارنده‌ی اسب نر سیاه، نام پسر کیکاووس
سیروس : نام کورش به شکل دیگر
سینا : دانشمند، یکی از نخستین پیروان زرتشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ش)
شاه برزین : نام شخصی در وندیدا (بخشی از اوستا)
شابهرام : نام بهرام گور پادشاه ساسانی
شاپور : پسر شاه، نام دومین شاهنشاه ساسانی
شادان : شادمان و خشنود؛ نام پسر برزین، (اسم پسر و دختر)
شادبه : بهترین شادی
شادفر : آن که دارای شکوه و شادی است، از نام‌های دوران هخامنشی
شادکام : کامروا، شادمان، نام برادر فریدون
شادمان : خوشحال
شادنوش : شادی جاودان (اسم پسر و دختر)
شاهرخ : دارای رخساری چون شاه، شاه منظر
شاهروز : شاه روزگار یا داری بخت و روز شاه، نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
شاهکار : کار شاهانه، ب*ر*جسته، ممتاز
شاهو : آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است
شاهین : نوعی پرنده‌ی شکاری از خانواده‌ی باز، برج میزان، نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
شایا : شایسته
شایان : سزاوار، شایسته
شایگان : گرانمایه، لایق
شباهنگ : مرغ سحر، ستاره بامدادی
شباویز : پرنده شب پرواز
شرمین : شرمگین، با حُجب و حیا، خجالت زده
شروین : معشوق مردمان، پایدار و نامی، نام انوشیروان دادگر
شهباز : باز سفید و بزرگ
شهداد : داده شاه، بخشیده شاه
شهراد : پادشاهِ جوانمرد
شهرام : مطیع شاه، موجب آرامش شاه
شهران : منسوب به شهر
شهرداد : زاده‌ی شهر، شهری
شهرَوان : شهربان، نگهبان شهر
شهرود : نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
شهروز : داری بخت و روز شاه، نام وزیر شاهپور
شهریار : فرمانروای شهر، نام پسر خسروپرویز
شهزاد : فرزند شاه یا از نسل شاه
شهسان : مانند شاه، شاهوار، دارای جلال و شکوه شاهانه
شهسوار : دلاور، ماهر در سوارکاری، شخص بسیار ب*ر*جسته و ممتاز
شهنام : بزرگ نام و دارنده‌ی نامِ شاهانه؛ نیکنام، نکونام
شهیاد : یادگار شاه
شهیار : همدم، همنشین و مونس شاه، نظیر و همتای شاه
شیان : جزا و پاداش، درختی بلند؛ خون سیاووشان
شیانا : پاداش دهنده و جزا دهنده (اسم پسر و دختر)
شیدفر : دارای فر و شکوه درخشان، نیک و بخت و خوش اقبال
شیدوَر : درخشان، روشن
شیدوش : درخشان همچون خورشید، نام پسر گودرز، پهلوان نامی زمان
شیراک : نام پدر هرمزد
شیردل : شجاع، دلیر
شیرزاد : زاده شیر، شجاع، نامی از روزگار انوشیروان
شیرمرد : دلیر و شجاع
شیروان : نگهبان شیر
شیروَش : همانند شیر
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ف)
فاتک : دلیر، با همت، نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فارناس : نام پادشاه کاپادوکیه
فراراد : بسیار بزرگوار
فراز : بالا، بلندی، اوج، حال خوش
فرازمان : دارای اندیشه بلند، دارای افکار متعالی، حکم و فرمان
فرامرز : بسیار بزرگوار، از شخصیت‌های شاهنامه فردوسی
فراهیم : اسم جد زرتشت
فرتاش : وجودی که در برابر عدم است
فربُد : نگهبان و نگهدار فر، دارای شکوه و جلال
فربود : راست و درست
فرجاد : فاضل و دانشمند
فرخ : خجسته و مبارک، بزرگی و شوکت؛ از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرخزاد : نام فرشته موکل بر زمین، از شخصیتهای شاهنامه
فرداد : داده شکوه، زیبایی و جلال
فردین : پیشرو در دین، شکوه دین، یگانه، مخفف فروردین
فرزاد : زاده شکوه و جلال
فرزام : لایق، درخور، شایسته
فرزین : وزیر در بازی شطرنج
فرساد : حکیم، دانشمند، دانا
فرشاد : شادبخت و شادمان
فرشوشتر : راهوار،‌دارنده شتر، یکی از وزیران کی گشتاسب
فرشید : دارای شکوه و عظمتی چون خورشید، درخشانتر، نام برادر پیران ویسه
فرمان : حکم، امر، دستور
فرمند: دارای شکوه و وقار
فرنام : دارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور
فرنود : برهان، دلیل
فرنور : کسی دارای چهره‌ای بسیار نورانی و باشکوه است.
فرهاد : پیشرو قانون، یاری و اقبال نیز معنی شده است، نام پهلوانی در شاهنامه، نام چند پادشاه اشکانی
فرهام : نیک اندیش، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت
فَرََهمند : دارای شکوه و نور خیره کننده، باشکوه و موقر ، دانا
فَرهود : صداقت و راستی در دین، هم چنین فلزی که رنگ آن به علت حرارت دگرگون شده است را گویند
فرهوش : دارای هوش و ذکاوت
فرهومند : باشکوه و بزرگ
فُرود : فرا رسیدن، پایین، نشیب، نام پسر سیاوش
فْرَََوَرِتیش : نام دومین پادشاه ماد
فَرَوَهَر : نیروی اهورایی درون انسان، پناه بخشیدن
فریان : به معنی آزاده، آزادگی، از شخصیتهای شاهنامه و نیز اسم فرمانروای اندلس در زمان مقدونی
فریبرز : دارنده‌ی فرّ بزرگ، دارای قامتی شکوهمند و زیبا، نام پسر کیکاووس
فریدون : مظهر قدرت و پیروزی، از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
فوکا : نوعی درخت بید
فیروز : پیروز، مظفر و منصور، نام هجدهمین پادشاه ساسانی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ک)
کاردار : وزیر پادشاه، والی، پسر مهر نرسی از ارتشتاران دوره ساسانی
کارن : شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر
کامبوزیا : کمبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کامبیز : گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کامجو : جوینده کام، کسی که در پی آرزوها و خواسته هایش است
کامدین : خواسته دین، اسم یکی از دانایان دین زردشت
کامران : آن که در هر کاری موفق است، چیره، نام دانشمندی زرتشتی اهل شیراز
کامکار : کامروا، کامران
کاموس : نام یکی از سرداران افراسیاب
کامیاب : کامروا، خوشبخت
کامیار : کامیاب، کامروا
کاوش : جستجو کردن، کاویدن
کاوه : نام آهنگر نامی که پادشاهی ضحاک را برانداخت
کاووس : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی، به معنی پادشاه توانا نیز آمده است
کاویان : پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است
کرتیر : نام موبد موبدان روزگار شاپور یکم
کسرا : کسری، معرب از فارسی، عربی شده اسم فارسی خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
کمبوجیه : نام پسرکوروش پادشاه هخامنشی
کورنگ : نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
کوروس : کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشی
کوروش : بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی
کوسان : موسیقی دان، خنیاگر
کوشا : کوشیدن
کوشان : کوشا بودن
کوشیار : نام یکی از سرداران تبری
کوهیار : کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
کیا : بزرگ، صاحب، پادشاه
کیاچهر : آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است
کیاراد : پادشاه جوانمرد
کیارخ : کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است
کیارش : آرش پادشاه، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی
کیاشا : شاه شاهان
کیافر : بزرگ باشکوه
کیامرد : مرد پادشاه
کیان : جمع کی، پادشاه
کیان‌پور : پسر پادشاه
کیانزاد : شاه زاده
کیانفر : پادشاهی باشکوه
کیانمهر : دوستی شاهانه، خورشید سرزمین، آنکه در تمام سرزمین ب*ر*جسته و نورانی و محبوب است
کیانوش : بزرگ جاویدان، نام برادر شاه فریدون پیشدادی
کی‌راد : پادشاه بخشنده
کی‌زاد : زاده پادشاه
کیقباد : پادشاه محبوب و سرور گرامی، نام سردودمان و نخستین پادشاه کیانیان
کیکاووس : پادشاه عادل و اصیل، پدر سیاوش و پدر بزرگ شاه کیخسرو کیانی
کیهان : جهان، گیتی
کیوان : ستاره زحل، نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
کیومرث: نام نخستین انسان و نخستین فرمانروای روی زمین به روایت شاهنامه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (گ)
گالوس : نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
گرامی : ارجمند، مقدم
گرانمایه : پرارزش، پر ارج
گراهون : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی
گرسیوز : از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران سپاه وی
گَرشاسب : دارنده اسب لاغر،از شخصیتهای شاهنامه
گرگین : منسوب به گرگ، قدرتمند چون گرگ، نام پهلوان نامی ایران
گژدهم : از جنگجویان و سرداران کیانی و پدر گردآفرید
گشتاسب : دارنده اسب سرکش، نام پنجمین پادشاه کیانی
گشواد : کشواد، دارای بیان شیوا و فصیح است، نام پهلوانی در شاهنامه
گلباد : کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
گلشاه : نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان
گوارا : خوش‌آیند، خوش طعم
گودرز : نام پرنده‌ای که در کنار آب‌ها زندگی می‌کند،‌ متصل نشدنی، نام پسر گیو، از پهلوانان نامی لشکر کیکاووس
گیو : نام پهلوان ایرانی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ل)
لار : نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه
لاوین : نام منطقه‌ای مرزی در مغرب ایران
لهراسب : دارنده اسب تیزرو؛ پدر گشتاسب
لیبرا : طلا، سکه‌ای رایج در ایران باستان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (م)
مازیار : ماه ایزدیار، صاحبِ کوه ماز، نام پسر غارن، از اسپهبدان تبرستان
ماکان : نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی، در عربی به معنی آنچه بوده است.
مانا : (صفت از ماندن) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن
ماندگار : پایدار، ماندنی
مانوش : نام کوهی، نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی : اندیشمند، نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
ماهان : منسوب به ماه، نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
ماهر : زبر دست
ماهوار : از گوشه‌های موسیقی، همچون ماه (اسم پسر و دختر)
ماونداد : آفریده شده ایزد ماه، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
مزدا : دانای بزرگ، پروردگار
مزدک : نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مشیا : فناپذیر، نام نخستین مرد در اوستا
منوچهر : پهلوان نژاد؛ نام نیای سیزدهم اشوزرتشت، نام ششمین پادشاه پیشدادی
مِهراب : دارنده‌ی جلوه‌ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام پادشاه کابل و پدر رودابه
مهراد : جوانمرد مِهتر و بزرگتر
مهران : دارنده‌ی مهر، یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
مهربان : نگهبان روشنایی و مهر
مهربد : محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت؛ (به مجاز) شخصِ مهربان
مهربُرزین : دارنده برترین مهر؛ نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
مهرپرور : پرورنده مهر و محبت
مهرپویا : آن که در راه مهر و محبت قدم برمیدارد
مهرجو : طالب مهر و محبت یا نور
مهرداد : داده‌ی مهر، آفریده شده‌ی مهر، نام چوپانی که کوروش را پرورش داد
مهرزاد : زاده مهر
مهرسام : پسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
مهرشاد : خورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده
مهریار : مهرورز، بامحبت
مِهرین : منسوب به مهر مهر، نام آتشکده‌ای در قم (اسم پسر و دختر)
مهزاد : بزرگ زاده، شاهزاده (به کسر م)، زاده ماه (به فتح م)
مهیار : یار ماه و نام یکی از سرداران ایرانی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa

ZiBa

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,988
لایک‌ها
11,910
امتیازها
123
کیف پول من
0
Points
0
اسم پسر اصیل ایرانی با معنی (ن)
نادین : در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری
نارون : نام درختی تنومند
نامجو : جوینده نام
نامدار : دارنده نام
نامور : نام آور، مشهور
نامی: منسوب به نام، معروف، مشهور
نبرزین : اسم فرماندار گرگان در دوره داریوش پادشاه هخامنشی
نریمان : دلیر و پهلوان؛ دارای اندیشه بلند و مردانه، جد رستم پهلوان شاهنامه فردوسی
نَستور : نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نستوه : خستگی ناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه،
نکیسا : نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز (اسم پسر و دختر)
نمایان : آشکار، هویدا
نوبخت : جوان بخت، پیروزبخت
نوتاش: همیشه، دایم
نوتریکا : نام سومین برادر زرتشت
نوذر : تازه، بدیع، پسندیده، فرزند عزیز، یکی از سه پسران منوچهر
نوش‌آذر : آتش جاوید، نام پسر آذرافروز
نوشیار : یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه
نوشیروان : انوشیروان
نوید : مژده شادمانی
نهاد : سرشت، اساس، ضمیر دل، طبیعت، بنیاد، قاعده، مقام و جایگاه
نیاسان : پسری که پا جای پای اجدادش می‌گذارد، شبیه به نیاکان
نیاوش : پسری که شبیه اجداد و نیاکان خود است
نیشام : نام فرشته نگهبان آذرخش
نیسان : نی‌زار، محل روییدن نی، نام ماه دومین ماه بهار، باران بهاری
نیکان : منسوب به نیک
نیک‌پی : خجسته، خوش قدم
نیکدل : خوش قلب
نیکروز : سعادتمند، خوشبخت
نیکزاد : زاده نیکی ها، پاک سرشت
نیکنام : نیکونام، خوشنام
نیکو : خوب، زیبا، نیکو کار
نیما : نام آور و نامور
نیو : پهلوان و دلیر
نیوزاد : (بر وزن دیو) به معنی پهلوان زاده
نیوتیش : (بر وزن دیو) با کسی یکی شدن، همراهی و مجامعت، نام کوچکترین برادر زرتشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا