ای غریبه کجایی بیا خوش نیست حال ما میدونی که دوا درمون کردنش کار شماست پشت ما هر چی که خواستی گفتی بین آدما ولی باز این دل ما صندوقچه ی راز شماست تو که بی رحم نبودی بگو کی یاد تو داده بزن بزن بزن تو حالا که زورت زیاده مشکل از ما بوده که واسه ی تو انقد دویدیم مشکل از ما بوده که راه اومدیم پای پیاده نپرس از حال داغونم و چشمای کبودم میدونی من دیوونم میدونی من حسودم میکنم سعیمو هر دفعه نیای یادم نمیشه کاشکی چشمای قشنگ تو شبیه همه بودن نپرس از حال داغونم و چشمای کبودم میدونی من دیوونم میدونی من حسودم میکنم سعیمو هر دفعه نیای یادم نمیشه کاشکی چشمای قشنگ تو شبیه همه بودن کسی جز تو حریف این دل زخمی ما نیست برای من خودت قشنگ ترین درمون و دردی نمیوفتی چرا تو از چشای من غریبه باید از تو متنفر شم با این کارا که کردی نپرس از حال داغونم و چشمای کبودم میدونی من دیوونم میدونی من حسودم میکنم سعیمو هر دفعه نیای یادم نمیشه کاشکی چشمای قشنگ تو شبیه همه بودن نپرس از حال داغونم و چشمای کبودم میدونی من دیوونم میدونی من حسودم میکنم سعیمو هر دفعه نیای یادم نمیشه کاشکی چشمای قشنگ تو شبیه همه بودن
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان