دلنوشته سکوت | ملیکا قائمی کاربر تک رمان

[miss_meli]

"به نام خالق هستی"
نام دلنوشته: سکوت
ژانر: تراژدی


مقدمه:
هیس!
حرف نزن!
ساکت.
گفتم ساکت!
این‌جا سرزمین گوش‌های خاموش است.
این‌جا کسی صدایت را نمی‌شنود.
پس، الکی؛ حرف نزن.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

سکوت کن!
بگذار ببارد.
تو، فقط سکوت کن.
اگر حرف بزنی؛ می‌گوید التماسم کرد.
پس سکوت کن؛ نگاه کن،
بگذار خودش باشد.
خودش اگر خواست می‌ماند.
برای ماندن هیچ‌کس، صحبت نکن!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

ساکت باش!
حرف نزن!
در آ*غ*و*ش بکش؛
بگذار لمس شوی، محو شوی، مات شوی؛
اما، فقط در سکوت.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

سکوت کن دختر!
یتیم‌ها که فریاد نمی‌زنند.
سکوت کن!
پس‌فردا می‌گویند: پدر نداشت؛ سرکش شد.
هیس!
بنشین سرجایت.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

نه این‌که حرفی نداشته باشی؛ نه!
فقط،
دلت که شکست؛
غمت که استخوانت را خورد کرد؛
ناخوداگاه سکوت می‌کنی...​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

تا بوده، همیشه به فریاد دیگران رسیدیم، نه سکوتشان.
غافل از این‌که،
انسان از درد زیاد سکوت می‌کند.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

این روزها ارام باش.
خفقان بگیر.
مبادا؛ ارامش اهل زمین بهم بخورد...​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

خسته‌ام!
از زندگی...
از این سکوت گریبان‌گیر.
دلم فریاد می‌خواهد!
اما، چرا دروغ...
حتی فریاد زدن هم بلد نیستم!
همیشه حتی گریه‌هایم هم در سکوت بوده.
به قول مادرم:
«مظلومانه اشک می‌ریزم.»
اما کاش می‌شد فریاد زد!
کاش...!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

سکوت، گاهی اخرین راه است.
برای منی که؛
فقط و فقط،
خاطراتت برایم مانده‌اند.​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[miss_meli]

سخت است اما،
هرچقدر هم که از گفتن لبریز بودی؛
سکوت کن.
این‌جا در هیچ‌سویی محرمی نیست.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان