با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
نباید برای غم بعضی از آدمها اشک ریخت و سوگواری کرد!
آنان او را فرشته میخوانند؟!
کسی که هزاران نفر را تکهتکه کرده است.
بیایید کمی واقعبین باشیم.
کسی که خون میریزد، فرشته است یا شیطان؟
کسی که خون مردم را میمکد چطور؟
دلم میخواست در پایان این داستان تقریباً غمگین، شادی بزرگی پنهان شده باشد؛
اما...
میدانید؟ خوشحالی، درست مانند یک پروانه است. از شب آرزوی گرفتنش را در سر میپرورانم و در آخر
وقتی صبح روز بعد، از خواب بیدار میشوم، جغد شوم غم را در آغوشم پیدا میکنم.
مرا ساده فرض میکنی یا خودت را؟
نکند حرفهایم را به شوخی گرفتهای؟!
خوب گوشهایت را باز کن عزیزم! من همان کسی هستم که دیوانهوار شیطان را پرستیدهام و حالا علافهای پاپتی مثل تو، نمیتوانند قلبم را بهدست آورند.
من عاشق یک شیطان بودم؛ این را همیشه به یاد داشته باش!
آرام صحبت میکرد.
میتوانستم صدای نفسهایش را درست کنار گوشم حس کنم و حتی بشنوم.
صدایش همانند یک ملودی آرامشبخش در گوشم پیچوتاب میخورد.
گویی شاهی دست در دست ملکهاش در گوشت میرقصد و صدای تقتق منظم و هماهنگ کفشهایشان است که میگوید:
- ما خوشبخت هستیم!
کاش میشد صدایش دریای عظیم و طوفانی شود و تمام وجودم را ببلعد!
یا طوفانی باشد که میآید و تمام زندگیام را زیر و رو میکند.
کاش میشد صدایش را در آ*غ*و*ش بگیرم!
میدانید؟ تا قبل از شنیدنش نمیدانستم صدای شیطان نیز میتواند آرامشبخش باشد!
میایستم جلوی آیینه و به خودم نگاه میکنم.
تغییر کردهام و این را هر انسان عاقل و دیوانهای میتواند بفهمد.
اما شخصی که در آیینه میبینم، من نیستم! یعنی هستم؛
اما چشمانم...
مگر قول نداده بودی بیسروصدا از کالبدم استفاده کنی؟
این قرار ما نبود!
تو فقط لبخند بزن شیطان من!
حاضرم تو باشی و دنیا نباشد.
اصلاً میدانی؟ بگذار ساده بیانش کنم.
در این دستم تو هستی و در آن دستم دنیا؛
من این دستم را انتخاب میکنم.
همین و بس!
میدانم از کجا آمدهای و قصد رفتن به کجا را داری.
میدانم تو ماندنی نیستی و این را از همان اول راه فهمیدم.
اما تو! تویی که اینهمه ادعای دانستن میکنی، نمیدانی که من از همان اول باور کردم که عاشق یک شیطان شدم؟!
این سخت نیست؛ اما دردآور است!
راحت هم نیست؛ اما جنون برانگیز است!
نمیتوانم انتظار راستی و محبت از او داشته باشم؛
اما حالا و در اینلحظه، تمام تلاشم را برای بودنش و درواقع بودنت، میکنم.