گویش
گویش به تنوعات جغرافیایی زبان که دامنهی آن به شکلهای نحوی و عناصر لغتی گسترش مییابد گفته میشود. گویش از آن جهت با لهجه تفاوت دارد که لهجه فقط به مؤلفههای تلفظ برمیگردد. بسیاری از گویشها ناحیهای هستند زیرا در نواحی خاصی به کار میروند. به عنوان مثال در ایران گویش مازندرانی و در انگلیسی گویش کورن وال (cornwall) از این جملهاند. اما هم در یک ناحیه گویش دستخوش تغییر میشود یعنی از یک محل تا محل دیگر اندک اندک در آن تفاوت ایجاد میشود و لی این تغییر تدریجی و رفته رفته صورت میگیرد. یعنی برای مثال وقتی در خطهی شمال ایران از سمت مازندران به سمت خراسان حرکت میکنیم در یک محل ناگهان گویش مازندرانی به خراسانی تبدیل نمی شود، بلکه این تغییر به موازات حرکت از منطقهی جغرافیایی مازندران، گرگان و خراسان با رنگ باختن تدریجی گویش مازندرانی در برابر گویش خراسانی انجام میشود. در این حالت باید گفت که نوعی پیوستار گویشی وجود دارد.
مادیگری فرهنگی
مادی گری فرهنگی اصطلاحی است در نقد ادبی معاصر و در رویکرد تاریخ گرایان نو.
این اصطلاح را نخست ریموند ویلیامز، منتقد مارکسیست انگلیسی به کار برد و سپس توسط عده ای از محققان انگلیسی برای نشان دادن گرایش مارکسیستی در نگرش تاریخ به کار رفت. تأکید این گروه بر آن است که متنیّت تاریخ هر چه باشد، فرهنگ و محصولات ادبی هر دوران همواره به نیروهای مادی و مناسبات تولیدی آن دوران تاریخی بستگی دارد.
مانیفست
مانیفست یا بیانیه، اعلامیه ای عمومی است که معمولن اصول و عقاید سیـاس*ـی، مذهبی، فلسفی یا هنری را بیان می کند. مانند بیانیه آندره برتون به نام مانیفست سوررئالیسم.