با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
باران که میبارد، پا پس میکشم.
خسته از اطراف، به اتاقم پناه میبرم. اتاقی تاریک و سرد، که با روزهای تارم همخوانیِ جالبی دارد. اتاقی که، شاهدِ هقهقهایم بوده و حرف نزده. اتاقی که به تاریکیاش عادت کردهام.
گویی، اتاقم شده گودال! چشمهایم که بارانی میشود، گودال تار میشود.
گودال، باران و، تاریکی!