کامل شده دلنوشته کمی هم از تو|نوشین‌سلمانوندی کاربر انجمن تک رمان

[Noushin_salmanvandi]

دلنوشته: کمی هم از تو
نویسنده: نوشین سلمانوندی
ژانر: عاشقانه
سطح: ارزشمند
ویراستار: Mr. Rad

مقدمه:
عمری گذشت و نیامدی!
تو ندانی؛ اما من هر شب سر که به بالین می‌نهم، اخگره‌های بودنت را, مانند رویایی محال، با دل غمسارم محفلی می‌نگارم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

از یاد برده می‌شوم در فاجعه‌ی نگاهت.
از تکرار تو لبریز می‌شوم و هرگز، خالی نه!
دربند عطرت، آشیانه می‌سازم؛ تنگ و سخت تا نگریزد از مشامم عطر آکنده در هوایت.
مرا به خود گره‌ بزن!
بگذار یادت، پر شود از مهر من.
مرا از بَر باش، به سان آنهایی که بودند و عاشقی کردند.
عشق تو، پژواک عشاق قدیم در جانم و خواستنت تضییقی است بر روح من!
فریادت می‌زنم، تا سرانجام بیایی و در جانم به آرامشی رسی.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

غنچه‌های بسته‌ی دلِ غم زده‌ام، با لبخندت می‌شکفند و روحِ در بسترِ بیماری‌ام، با نگاه قابضت پروازش را، بر فراز دوست داشتنت در اعماقِ خواستن‌هایم از تو، آغاز می‌کند!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

گم شدن، چیزی مانند غرق شدن است.
به سانِ منی که در تو گم می‌شوم و ماهی که غرق در دریا.
اما این کجا و آن کجا!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

مرگ، مردن نیست!
صدای شکستن قلبت،
خودش فاجعه‌ی آغاز یک مرگ است.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

زنده می‌مانیم تا زندگی کنیم؛ اما مردن و زندگی کردن، زیباتر از هر زیبایی‌ست! آن وقت است که دیگر بیخیال هر خیالی می‌شویم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

آن طرف‌ها،
دورتر از هر جا و مکانی؛
میانِ نداستن‌ها و دانستن‌ها
باز هم
وَ باز هم تو هستی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

در یادِ من، کسی بی‌وقفه در می‌کوبد.
با چادری رنگی و چشمانی مشکی؛
منتظر ایستاده است.
چشم که می‌گشایم، شهر بی‌نفس می‌شود!
به همین سادگی،
در لحظه پا به فرار می‌گذاری.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

آن سوی بیداری،
جایی که غم نباشد،
اشک نباشد،
خنده روا باشد؛
دستت را می‌گیرم و از سرزمین مردگان دور می‌شویم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Noushin_salmanvandi]

در پشت پلک‌هایم،
کسی به خواب رفته است.
که سال‌ها پیش،
چشمانم گمش کردند!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان