گم می‌شوم|نوشین‌سلمانوندی کاربر انجمن تک‌رمان

ساعت تک رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
وهم خیالش بر چهره‌ی پر دردش
می‌کشد نقش!
در دورترین‌های افکارش، حضور او
گم‌ می‌شود در ردپای به جا مانده‌اش
بر قعر رویاهایش.
به دعا کشیده می‌شود، روحش.
در سحرگاهی که فروغ پرسه‌زن است
می‌تکاند ناباوری‌های خیالش را
بر سپیدی صبح.
به چنگ می‌گیرد،
یاسمن‌های پیر را
و به بو می‌کشید
عطر محمدی‌های اجابت کننده‌ را.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
به یادت کشیده می‌شوم
در آنسوی گمراهی‌‌ها.
به قدم‌هایت می‌نگرم
در قبرستان جانم.
خواستن‌ها را کنار زده
و پرتِ به پوچی می‌شوم.
در باطلیت گم می‌شوم!
به مرگ می‌خندم
و برای زیستن، می‌گریم.
رها می‌شوم
مانند پری سبک
و شاید هم مانند
پروانه‌‌ای کوچک، به انتقام یکبار بودن محکوم می‌شوم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
سپیده‌دمی در من
به انتظار نشسته است
در سحرگاهی که
پرندگان بال می‌گشایند وَ
برای فردای دیگری
آماده‌ی سفر می‌‌شوند.
گذر می‌شود مقصد
وَ‌ مقصد خانه!
همه‌چیز آشوب می‌خورد در من
مانند تارهای بلند گیسوانت.
هیچ نمی‌دانم‌ و این هیچ، به پا می‌دارد هر تلاطمی را در من.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
وقتی به دنیا میای، یعنی با ارزشی
وَ بیشتر از اون اگه تاب بیاری در برابر سختی‌هات می‌شی قدیسه‌ی بی‌نظیری ‌که خوبی‌هاش بی‌پایانه!
خودت رو دوست داشته باش، اگر فکر می‌کنی برای کسی مهم نیستی؛ بدون که در حوالی زندگی‌ات، مرز بین کارهات، وجودت در برگرفته‌ی بود و نبود کسی هست که تو رو آفریده.

#کمی‌_هم_عامیانه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
این چیستیِ من،
به تو می‌رسد.
در آن ناکجا آبادی که رهایم کردی
وَ راهم شده‌ست دو تیله‌ی مشکی رنگت!
آنقدر سیاه،
که‌ گم‌ می‌شوم در ظلمتش.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
سپیده‌دمی در من
به انتظار نشسته است
در سحرگاهی که
پرندگان بال می‌گشایند وَ
برای فردای دیگری
آماده‌ی سفر می‌‌شوند.
گذر می‌شود مقصد
وَ‌ مقصد خانه!
همه‌چیز آشوب می‌خورد در من
مانند تارهای بلند گیسوانت.
هیچ نمی‌دانم‌ و این هیچ، به پا می‌دارد هر تلاطمی را در من.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Noushin_salmanvandi

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-15
نوشته‌ها
316
لایک‌ها
4,062
امتیازها
63
کیف پول من
0
Points
0
بالا