• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

سرگرمی و ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ

ساعت تک رمان

ملیکا توسلی

مدیر تالار دین و مذهب
مدیر تالار
منتقد انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-08-21
نوشته‌ها
399
لایک‌ها
851
امتیازها
63
کیف پول من
31,702
Points
1,481
معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ : مفهوم این ضرب المثل این است که کسی از دیگران مشورت نمی گیرد. حتی اگر صلاحیت خود را نداند و وقتی هم مشورت می گیرد، به آن ها عمل نمی کند.

این ضرب المثل را برای شخصی به کار می بریم که هر چقدر هم اخطار و تذکر به او می دهیم باز هم کار خودش را می کند و در نهایت هم چوب مشورت نگرفتنش را می خورد. در ادامه با بخش ضرب المثل ماگرتا همراه ما باشید

بستن

بهترین ماکارونی دنیا رو بیشتر بشناس و باهاش خاطره بازی کن
آشنایی بیشتر

منو
جستجو برای
تغییر پوسته
ماگرتا

خانه|فرهنگ و هنر|ادبیات
ادبیاتفرهنگ و هنر
معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
معنی و مفهوم نرود میخ آهنین در سنگ به همراه ریشه و داستان حکایت و اصطلاح انگلیسی
معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ : مفهوم این ضرب المثل این است که کسی از دیگران مشورت نمی گیرد. حتی اگر صلاحیت خود را نداند و وقتی هم مشورت می گیرد، به آن ها عمل نمی کند.

این ضرب المثل را برای شخصی به کار می بریم که هر چقدر هم اخطار و تذکر به او می دهیم باز هم کار خودش را می کند و در نهایت هم چوب مشورت نگرفتنش را می خورد. در ادامه با بخش ضرب المثل ماگرتا همراه ما باشید.

نوشته های مشابه
معنی ضرب المثل آفتاب ل*ب بام است
معنی ضرب المثل آفتاب ل*ب بام است ⚡️ + اصطلاح انگلیسی
معنی ضرب المثل اشک تمساح ریختن
معنی ضرب المثل اشک تمساح ریختن ☄️ + تاریخچه
معنی ضرب المثل از ماست که بر ماست
معنی ضرب المثل از ماست که بر ماست ☄️ + بازآفرینی
مَثَل پیشنهادی : معنی ضرب المثل کلاغ که از باغ قهر کنه، یه گردو به نفع باغبانه

تنها راه رهایی از کمر درد بدون نیاز به دارو! (◂پرسش‌نامه)

👈🏻پرسش‌نامه

معنی ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
داستان ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ
کاروانی ایرانی که به یونان رفته بودند، پس از انجام کارهای تجاری شان به ایران بازگشتند. در آن زمان‌ها، افرادی در بین راه‌ها و پشت کوه‌ها به کمین کاروان‌ها می ‌نشستند و در فرصتی مناسب به آن‌ها حمله کرده و اموال و چهارپایانشان را به غارت می ‌بردند. در بین راه تعدادی راهزن، کاروان را دیدند و در گوشه‌ای مخفی شدند.

به محض اینکه کاروان نزدیک شد به آن‌ها حمله کرده و تمام اموالشان را تصاحب کردند. یکی از کاروانیان که مرد حکیمی بود رفتار و حرکات راهزنان را نگاه می‌ کرد. کاروانیان از او کمک خواستند و گفتند: یا شیخ! تو بزرگ ما هستی و صحبت‌های شما دل همه را آرام می‌کند.

از تو خواهش می‌ کنیم با دزدها حرف بزنی و متقاعدشان کنی اموالمان را به ما ببخشند. حکیم نیش خندی زد و گفت: این افراد زبان‌نفهم هستند و اگر رحم داشتند و صحبت کردن با آن‌ها فایده‌ای داشت که به مردم رحم می‌کردند و اموال مردم را تصاحب نمی‌ذکردند.

نصیحت روی این آدم‌های پست اثری ندارد. سپس فرمود: نرود میخ آهنین در سنگ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : ملیکا توسلی
بالا