• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید

سرگرمی و ضرب المثل گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود

ساعت تک رمان

ملیکا توسلی

مدیر تالار سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-08-21
نوشته‌ها
278
لایک‌ها
734
امتیازها
63
کیف پول من
27,567
Points
1,130
یعنی بدجنسی و بدذاتی کسی با تربیت دوباره او درمان نشود پس نباید به چنین افرادی اعتماد کرد.



۲- معمولا این ضرب المثل را برای کسانی به کار می برند که عمر خود را در راه خلاف کردن گذرانده اند و مردم از دست آنها در آسایش نبوده اند. حال، چنین افرادی وقتی گرفتار می شوند قسم می خورند که دیگر کار خود را تکرار نکنند و آدم خوبی شوند! اینجاست که مردم این ضرب المثل را برایش به کار می برند.



درواقع گرگ، نماد وحشی گری و حیله گری است.



۳- این ضرب المثل با ضرب المثل ” ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است ” قرابت معنایی دارد.



ریشه و داستان این ضرب المثل

حکایت این ضرب المثل در گلستان سعدی آمده است که خلاصه ای از آن را نقل می کنیم:



یکی از پادشاهان با سربازانش نقشه ای کشیدند و دار و دسته دزدان و راهزنانی که چندین سال در گردنه کوهی از مردم دزدی می کردند را دستگیر کردند. آن ها در گردنه های پرخطر در کمین افراد می نشستند و مال آن ها را غارت کرده و در دل آنها رعبت و وحشت می انداختند.



تصمیم پادشاه بر اعدام همگی راهزنان بود. در بین راهزنان جوانی بود که خود را به پای شاه انداخت و قول داد از آن پس توبه کند و دیگر به سمت کارهای خلاف نرود. وزیر که دلش به رحم آمده بود، به پادشاه گفت سرپرستی این جوان را به عهده می گیرد و به خوبی تربیتش خواهد کرد.



بالاخره شاه پذیرفت. وزیر بهترین معلم ها را در خدمت جوان درآورد و آداب و علوم و فنون روز راه به او آموخت. وزیر هربار که نزد پادشاه می رفت با خوشحالی از پیشرفت آن پسر جوان تعریف می کرد و فخر می فروخت.



پادشاه هم هربار لبخندی به وزیر می زد و می گفت:



عاقبت گرگ زاده گرگ شود



گرچه با آدمی بزرگ شود



از این قضیه دو سال گذشت. در یکی از روزها دوستان قدیمی جوان تصمیم گرفتند که وزیر را بکشند و تمام اموال او را غارت کنند. جوان که دوستانش را دیده بود، دوباره شور و شعف تمام وجودش را گرفت و با آن ها همدست شد و وزیر را به قتل رساندند!



پادشاه وقتی از این موضوع باخبر شد آهی کشید و گفت:



شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی



ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس



باران که در لطافت طبعش خلاف نیست



در باغ لاله روید و در شوره بوم خس



زمی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : ملیکا توسلی
بالا