داستان ترسناک داستان کوتاه قبر خودم

  • نویسنده موضوع Halcyon
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 29
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Halcyon

مدیر تالار تیزر
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
مترجم انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تیزریست انجمن
تایپیست انجمن
ادیتور انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,208
لایک‌ها
6,297
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
159,760
Points
3,531
داستان کوتاه ترسناک

پشت درختی پناه گرفتم و سعی کردم صدای نفس های هیجان زدم به گوش مرد قد بلندی
که جنازه ای رو پشت سرش میکشید نرسه .
مرد جنازه رو رها کرد و شروع به کندن گودال یا چیزی که شبیه اون بود .
قلبم به شدت میتپید .
گر*دن کشیدم تا بتونم جنازه رو شناسایی کنم ؛
نور کم رنگ ماه روی صورت خون آلودش افتاده بود ، اما همینقدر نور کافی بود تا از ترس به خودم بلرزم باورم نمیشد اون جنازه من بودم !!!
IMG_20240820_182747_026.jpg
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بالا