داستان ترسناک مردی که در تاریکی گم شد!

  • نویسنده موضوع .Melina.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 42
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,463
لایک‌ها
6,653
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,307
Points
3,866
"مردی که در تاریکی گم شد"
روزی مردی به نام امیر تصمیم می‌گیرد در یک شب تاریک به جنگل برود. او همیشه از تاریکی می‌ترسید، اما این بار می‌خواست بر ترسش غلبه کند. وقتی به عمق جنگل رسید، ناگهان متوجه شد که گم شده است. هر چه بیشتر تلاش می‌کرد تا راهش را پیدا کند، بیشتر در تاریکی فرو می‌رفت.
در همین حین، صدای عجیبی از دور به گوشش رسید. صدای خنده‌ای که به نظر می‌رسید از سایه‌ها می‌آید. امیر ترسید و شروع به دویدن کرد، اما هر جا می‌رفت، آن صدا او را دنبال می‌کرد. در نهایت، او به یک درخت بزرگ رسید و تصمیم گرفت پشت آن پنهان شود.
وقتی صدا نزدیک‌تر شد، امیر متوجه شد که هیچ‌کس آنجا نیست و فقط صدای باد است که در میان درختان می‌پیچد. او نفس راحتی کشید و به خانه برگشت. اما از آن روز به بعد، هر وقت در تاریکی قرار می‌گرفت، یاد آن شب و صدای عجیب می‌افتاد و دیگر هرگز نتوانست به تنهایی به جنگل برود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا