.Melina.
مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستاننویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
• نقاشی نفرین شده مرد مضطرب
#نقاشی_مرد_مضطرب
#تسخیر
ماجرای نقاشی نفرین شده 25 سال بود که تابلوی نقاشی یک مرد مضطرب در انباری خانه مادر بزرگ شان رابینسون خاک میخورد تا اینکه پس از مرگ مادر بزرگ شان آن را به ارث برد مادر بزرگ همیشه به شان میگفت که شخصیت نقاشی یک شیطان است و نقاش از خون خود برای کشیدن آن استفاده کرده و پس از کشیدن تابلو خودش را کشته او ادعا میکرد که وقتی تابلو به دیوار خانهاش آویزان بود صدای گریه را میشنید و سایه مردی را در خانهاش میدید برای همین تابلو را به انباری برد دیگر هیچ وقت آن را بیرون نیاورد رابینسون ادعا میکرد به محض اینکه نقاشی را به خانه اش برد اتفاق هایی دقیقا شبیه آنچه مادر بزرگش تعریف کرده بود شروع به رخ دادن کرد پسر شان بدون دلیل از پله ها می افتد یک نفر موهای دخترش را از پشت سر میکشید و آنها سایه مردی را در خانه می دید و صدای گریه میشنیدند پس از همه این اتفاق های عجیب طولی نکشید که شال هم مثل مادر بزرگش تابلوی نقاشی را به زیر زمین برد تا از همه این حوادث در امان باشد
#نقاشی_مرد_مضطرب
#تسخیر
ماجرای نقاشی نفرین شده 25 سال بود که تابلوی نقاشی یک مرد مضطرب در انباری خانه مادر بزرگ شان رابینسون خاک میخورد تا اینکه پس از مرگ مادر بزرگ شان آن را به ارث برد مادر بزرگ همیشه به شان میگفت که شخصیت نقاشی یک شیطان است و نقاش از خون خود برای کشیدن آن استفاده کرده و پس از کشیدن تابلو خودش را کشته او ادعا میکرد که وقتی تابلو به دیوار خانهاش آویزان بود صدای گریه را میشنید و سایه مردی را در خانهاش میدید برای همین تابلو را به انباری برد دیگر هیچ وقت آن را بیرون نیاورد رابینسون ادعا میکرد به محض اینکه نقاشی را به خانه اش برد اتفاق هایی دقیقا شبیه آنچه مادر بزرگش تعریف کرده بود شروع به رخ دادن کرد پسر شان بدون دلیل از پله ها می افتد یک نفر موهای دخترش را از پشت سر میکشید و آنها سایه مردی را در خانه می دید و صدای گریه میشنیدند پس از همه این اتفاق های عجیب طولی نکشید که شال هم مثل مادر بزرگش تابلوی نقاشی را به زیر زمین برد تا از همه این حوادث در امان باشد