جوک موک

[*Emerald*]

انقد تو دوره امتحانات لیوان و بشقاب و اینا اوردم تو اتاقم*-*
مامانم اشپزخونه رو انتقال دادع تو اتاقم دیگع کلا اینجا غذا میپزه:/

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

این تکنولوژی هم خوبه هااا

سوپری محله هم کانال ت*ل*گرام زده!

شیر رسید

نان تمام شد

داش امیرمهدی حسابت رو بیا تسویه کن ……

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

بلاخره فهمیدم چرا توی عکسا بد میفتم!


بخاطر قیافمه

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

میگن نوشیدن شیر شمارو قویتر میکنه!
5تا لیوان شیر بخورین و ببینین ایامیتونین دیوارو جابجا کنین؟
خب نمیتونین!
حالا 2لیوان عرق بخورین!
دیوار خودش جابجا میشه!

والا با این شیراشون?

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

دوست دختر طرف بهش ميگه:

اگه توجه كني ميبيني

كه نگاهم باهات حرف ميزنه?

یارو يکم دقت ميکنه ميگه:

اينقدر پلك نزن، ببینم چی زر زر میکنی

صدات قطع و وصل میشه???

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

رفته بودم توی یه گروه توی ت*ل*گرام دوس دخترم اونجا بود نوشت یکی بیاد رل بزنیم...




رفتم پیویش میگم اینجا چکار میکنی


میگه این من نیستم عکس منو گذاشته?????‍♂

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

‏حواسم‌نبود در اتاق بابامو محکم بستم با عصبانیت سرم داد زد اسبی؟



منم یه بار دیگه درو باز کردم محکم تر بستم ، داد زد چته حیوون؟ گفتم هیچی ببخشید دمم لای در جا مونده بود ://



پشماش ریخت ??

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

يه نفر يه خدمتكار هندي اورد واسه زنش و خواست زنشو اذيت كنه
به زنش گفت دقت كردي هرجا ميرم خدمتكاره مياد دنبالم

زنش ميگه بله چون هندي ها گاو پرستن
ميگن ابليس از بس خنديده سكته کرده?

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

‏رفتیم خواستگاری، دختره گفت: من خونه دارم ماشین دارم شغلم دارم جهیزیمم آماده ست.

به باباش گفتم حاجی خداوکیلی اینجوری خیلی زشته من خجالت میکشم ، ما میریم خونمون شما فردا بیاید خواستگاری من ?

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[*Emerald*]

هوا بدجور سه نفرس!!

منو
ننمو
آقام
چیه؟ بالوالدین احسانا???

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان