کتاب در حال تایپ کتاب اسب سیاه|اثرتاد رز|اگی اوگاس

ساعت تک رمان

کتاب های درخواستی در حال تایپ

BARDIS79

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-29
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
71
امتیازها
13
محل سکونت
تبریز
کیف پول من
1,496
Points
15
بسم الله الرحمن الرحیم
نام کتاب: اسب سیاه
نام نویسنده: تاد رز_ اگی اگاس
ژانر: موفقیت و خودیاری
مترجم: پیام بهرام پور
تایپیست: الهه کامکارامند BARDIS79
خلاصه و مقدمه:
کتاب اسب سیاه نوشته‌ی تاد رز و اگی اگاس، اثری در دسته‌ی موفقیت و خودیاری است. اسب سیاه بر یک اصل بنا شده و آن هم «فردگرایی» است. اصلی که به‌گفته‌ی نویسندگان برخلاف جریان اصلی کتاب‌های موفقیت است که می‌خواهند موفقیت را برای همگان فرموله کنند و اصول مشابهی را به همه پیشنهاد دهند. نویسندگان این اثر کوشیده‌اند به‌جای نشان دادن یک راه برای رسیدن به موفقیت، مخاطبانشان را یاری دهند خود این راه را بسازند. این روش از نظر آن‌ها تنها راه ممکن برای کامیابی در دوره‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم.
کتاب اسب سیاه از دسته‌ی موفقیت و خودیاری و مناسب رده‌ی سنی بزرگسال است. مخاطبان نوجوان نیز می‌توانند با ملاحظاتی همچون استفاده از راهنمایی بزرگ‌ترها از آن بهره ببرند.

متن کتاب:

پارت اول

همه غافلگیر شدند.
در سال ۲۰۰۵، جنی مک کورمیک با استفاده از تلسکوپ بیست و پنج سانتی متری رصدخانه‌ی فارم کاو، در اوکلند نیوزلند توانست سیاره‌ای ناشناخته را در منظومه‌ای کشف کند که پانزده هزار سال نوری با زمین فاصله داشت.
جنی چند سال بعدتر باز هم مایه‌ی شگفتی همه شد، چون یک سیارک کشف کرد و روی حساب وطن پرستی اسمش را هم گذاشت نیوزلند. از آن به بعد چیزی حدود بیست مقاله علمی را با همکاری دیگران نوشته که در مجلات دانشگاهی و از جمله نشریه معتبر ساینس منتشر شده و کار به جایی رسیده که گیتس مک فادن، بازیگر مجموعه تلویزیونی پیشتازان فضا، وقتی او را در نمایشگاه قصه‌های علمی تخیلی دید، از او امضا گرفت. این‌ها به کنار شاید مهمترین دستاورد جنی همانی باشد که کمتر کسی می‌داند: او یکی از مهم‌ترین ستاره شناسان امروز دنیاست بدون تحصیلات دانشگاهی.
راستش را بخواهید حتی دبیرستان را هم تمام نکرده.
سایه پدرش بر سرش نبوده و در شهر کوچک وانگانویی بزرگ شده و خودش می گوید:《اصلاً مدرسه جای من نبود. کل شر و شور بودم و هیچ از سرو وضعم خوشم نمی‌ اومد آدم لجبازی بودم و مادرم هم جلودارم نبود. فقط دلم می‌خواست از مدرسه بزنم بیرون.》
سر پانزده سالگی مدرسه را رها کرد و توی یک اصطبل نظافتچی شد. این کم بود، تازه مادرش هم او را رها کرد و دیگر تنهای تنها شد. درمانده کوشید از دبیرستان مدرک معادل بگیرد و امتحانات را بگذراند که در این هم ناکام ماند. به بیست و یک سالگی که رسید خودش یک بچه داشت که او را هم باید دست خالی و تنها بزرگ می‌کرد. و توی یک فست فودی بزرگ مشغول کار شد و دست کم از بابت خورد و خوراک پسرش خیالش راحت شد. در یک کلام، هیچ آینده‌ای نداشت.
تا زمانی که نقطه‌ی عطف زندگی‌اش فرا رسید.
بیست و چند ساله بود که یک شب به دیدار یکی از خویشاوندانش رفت که خانه‌شان دور از شهر در کوهپایه‌ی یک آتشفشان خاموش قرار داشت. همانجا یکی از همان خویشاوندان یک دوربین شکاری دو چشمی داد دستش و گفت نگاهی به آسمان بیندازد. دور از شهر بودم و خبری از نورهای مزاحم نبود و راه شیری با همه‌ی جلوه‌اش در آسمان نورافشانی می‌کرد. جنی گفته:《 هنوز هم خاطره‌ش برایم زنده‌ست. خوابیده بودم روی چمن نم خورده و دوربین به چشم آسمان را می‌پاییدم. وای خدا! اون همه ستاره! محشر بود. زبونم بند اومد. هیچی از ستاره‌ها نمی‌دونستم، حالا دیگه دلم می‌خواست بدونم.》
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:
امضا : BARDIS79

Lunika✧

ادمین پورتال + مدیر تالار کپیست + مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار
نویسنده فعال
طراح انجمن
ویراستار انجمن
کپیست
تایپیست
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-07
نوشته‌ها
2,417
لایک‌ها
11,209
امتیازها
113
محل سکونت
کاتانیا
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
210,792
Points
3,154
امضا : Lunika✧

BARDIS79

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-29
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
71
امتیازها
13
محل سکونت
تبریز
کیف پول من
1,496
Points
15
پارت دوم:

این لحظه‌ی معنادار او را واداشت دست به کار مطالعه در مورد ستارگان شود. البته که از علوم سررشته‌ای نداشت، ولی با پشتکار فراوان و شکیبایی خودآموزی کرد و پا در راه مطالعه آسمان با تلسکوپ‌های بزرگتر گذاشت. یازده سال بعد و در پی مطالعه و خودآموزی در این عرصه، در ۱۹۹۹ توی گلخانه خودش با استفاده از خرت و پرت و وسایل دور انداختنی یک رصدخانه کوچک گنبدی برپا کرد. پنج سال بعد از اینکه رصدخانه خودش به اسم 《فارم کاو》را توی حیاط پشتی راه انداخت توانست سیاره‌ای را کشف کند که سه برابر مشتری بود. از زمان ویلیام هِرشل که در سال ۱۷۸۱ اورانوس را پیدا کرده بود، دیگر هیچ ستاره شناس آماتوری نتوانسته بود کره ای را کشف کند و این نکته نام جنی را در کنار هرشل قرار داد.

فرد دیگری به نام آلن رولو هم داریم که همین جوری د*ه*ان همه را از شگفتی باز گذاشته و مجله تاون اندکانتی نام او را به عنوان یکی از مهم ترین خیاط های کشور ثبت کرده؛ خیاط چیره دستی که همه‌ی برندهای مهم لباس برای همکاری با او سرودست می‌شکنند و لباس هایش زیبنده‌ی تن مدیران رده بالا، آدم‌های مشهور و ورزشکاران حرفه‌ای است.

بوتیک او با نام آلن رولوکوتور در یکی از مجلل‌ترین محله های بوستون است و پذیرای برند‌های مهمی چون تاج، ریتز‌کارلتون، فور سیزنز و ماندارین اورینتال. به او لقب《استاد پارچه》داده‌اند؛ پارچه‌های کشمیر پیاچنزا، دراگو سوپر ۱۸۰ و لوروپیانا ۲۰۰ زیر دستش بدل به خلاقانه‌ترین البسه شده‌اند. سبک کاری او ملغمه‌ای است و از محاسبات ریاضی دقیق، دانش عمیق از ج*ن*س و کیفیت پارچه و از همه مهم‌تر درک درست از آدم‌ها و مشتریان.

خودش می‌گوید:《باید شخصیت آدم‌ها، سن و سالشون، رنگ پو*ست، شغل، شیوه‌ی زندگی و خواسته‌هاشون رو در نظر بگیری. اینکه بفهمی کی هستن کافی نیست، باید حواست باشه که این ها دلشون می خواد کی باشن.》در برخورد آن قدر ساده و بی آلایش است که همه با او گرم می‌گیرند و خودشان را بروز می‌دهند. حتی آدم‌های مشکل پسند و مبادی آداب هم پیش او راحت‌اند.

لابد خیال کرده‌اید این آدم در رسیدن به چنین جایگاهی راه درازی را رفته و همه‌ی زندگی‌اش را وقف همین کار کرده. البته که در آمریکا بیشتر خیاط‌ها و طراحان مد از خانواده‌های برخاسته‌اند که نسل‌اندرنسل کارشان همین بوده، یا از اروپا آمده.اند که خیاط‌‌ها معمولاً از همان کودکی توی این کار بوده‌اند.

ولی این مورد درباره آلن درست از آب درنیامد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : BARDIS79
بالا