سلام


از این که همراه ما هستید ممنونم
میریم برای دلنوشته بعدی از
Paryzad عزیز
برای یه دوست
شمارش معکوس؛
ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع!
مکن طلوع ای صبح که از دیدگانم دنیا میمیرد. آدمها تک به تک عاشق، از تنفر خالق جان میدهند.
ای صبح مکن طلوع که شب دراز است...
جهان در مدار نیستیها آزرده میشود و لحظههای ناامیدی از حس طرد شدگی رویا میایستد.
ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع! ای صبح مکن طلوع!
که آدمها از برای حماقتهایشان ذره ذره میسوزند. دانههای ریز و درخشان خوشبختی از ما گریزان است. رویاهای صورتی رنگ خوشخیالی در باور تردیدها خاکستری میشود .
ای صبح مکن طلوع که اینجا یکی بود یکی نبود است. اگر باشی دیگری پیشت نیست. اگر بمانی آن دیگری میرود
شمارش معکوس؛ ای صبح مکن طلوع که من زندهام. زندهای که به نام زندگی، سالهاست که میمیرد. میمیرم در نگاهی که از فرسنگها حسرت و بیعدالتی میدرخشد.
و ای صبح دردآلود و وهم انگیز، هرگز مکن غروب که فردا در کمین است، که فردایی لبریز از وحشت در انتظار ماست.
فردایی که از ج*ن*س ظریف ناامیدی بر تن خاموش آینده میلغزد...
مکن طلوع مکن غروب ایصبح که من خستهام از این گریز بیپایان. که من مثل رهگذری بیتفاوت بر پیکر زنده به گور شدهی زندگیام، آرامآرام میگذرم و نشستهام به انتظار تا شاید زیر آن خروارها دلشکستگی بمیرد...
ای صبح مکن طلوع!
ای صبح مکن طلوع!
ای صبح مکن طلوع!
برای یه دوست گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک نام اثر: ما گناهکار نیستیم نویسنده: paryzad ویراستار: Pegah.a ژانر: تراژدی، درام مقدمه: جلوی آینه میایستم... انگشت سر شده و سردم بر تن شیشهای و یخ زدهاش میلغزد. ديدگان بیرنگ و احساسم، تنم را در حبس تن او وجب میکند. به ناگه چیزی در گوشم نعره...
forums.taakroman.ir