1 شاید بتوان گفت ابتداییترین جلوة همزاد به شکل سایه است. اتو رنک سایه را خودی نامیرا در برابر خود میرا میداند که درواقع خود طبیعی شخص است. انسان ابتدا سایۀ ب*دنِ خود را در برابر نور آفتاب میبیند و براین اساس که با نور آفتاب پدیدار میشود و با رفتن نور ناپدید میشود تا دوباره پدیدار شود، تصویری از همزاد در ذهنش شکل میگیرد که جاودانی و نامیراست. پس سایه در آغاز از تصویر بدنی انسان در ذهن به وجود میآید )رنک، 1384 :208 .)در اینجا به نظر میرسد سایه به معنای همزاد یا »من« هر فرد باشد. »همزاد را سایۀ انسان نیز دانستهاند« )ابراهیمی، 1392 :83)؛ زیرا هم مفهوم روح و هم مفهوم »خود« دارای وحدت و یکپارچگی هستند و تمامیتی را در بر می گیرند )صنعتی، 1380 :346 .)برخی از مردم بدوی، واژهای یکسان را برای سایه و روح یا روان استفاده میکنند؛ اما بدویترین مردم نیز دو روح متفاوت را در انسان تمیز دادهاند. بر اساس گفتۀ فریزر 5 بومیان جزیرة فیجی باور دارند هر انسان دو روح دارد؛ روحی تیره که در سایهاش خانه دارد و سرانجام فساد میپذیرد، و روحی روشن که بازتابش در آب و آینه دیده میشود و با او تا زمان مرگ باقی میماند )فریزر، 1383 :259.) روزگاری بهطور گسترده چنین تصور میشد که سایۀ شخص، بخش ذاتی و حیاتی وجود اوست و میتواند بر روی کسی که میافتد تأثیر خوب یا بد داشته باشد.