بریم برای نقد بعدی
دلنوشته امشب از مجموعه دلنوشته درد بی درمان به قلم
Mona❦ هست که برای خوندن مجموعه دلنوشته مونا جان میتونین روی لینک زیر کلیک کنید
بسم الله رحمن رحیم نام دلنوشته: درد بی درمان نام دلنویس: Mona❦ ژانر: عاشقانه ویراستار: طراح: Greenvoice مقدمه: همه چیز از ان شب شوم شروع گشت تو باید میرفتی با وجود آنکه کل روز سرکار بودی اما نصف شب باید نامزدت رو که دیری از عقد نگذشته بود رو باید میرسانی به مقصدی که میخواهد نصف شب حرکت کردی...
forums.taakroman.ir
توجه داشته باشید که برای ارسال نقد تا یکشنبه شب زمان هست
میگویند خواب دیده اند برای من یک خودکار صورتی آورده بودی
برای موفقیتی که بدست آوردم
قبول شدن در آزمون تیزهوشان
اما من میخواستم تو خودت کنار من باشی و موفقیتم را جشن بگیریم
اما خب نمیشود
اجل روحی که برده را پس نمیدهد
حداقل خودت به خواب من می آمدی
راه دور بود؟!
حرف های من همه بیهوده است
و از درد من کم نمیکند
اما برای تو خوشحالم
که در آن دنیا جایگاه خوبی به دست آورده ای
چون همه خواب تورا با لباس سفید و لشکر بزرگ دیده اند
مبارکت باشد
عزیز خواهر
لطفا نقدتون رو در یک پیام ارسال کنین و از ارسال پیام های با محتوای غیر نقد خودداری کنید