• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

معرفی کتاب کتاب کبوترهای طلایی از فری رز جلال منش

ساعت تک رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,171
لایک‌ها
13,907
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
71,437
Points
8,551
کتاب کبوترهای طلایی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فری‌رز جلال‌منش است. این کتاب از هفت داستان تشکیل شده که در آن‌ها موقعیت‌ها و شخصیت‌های آن‌ با دقت و توجه زیادی توصیف می‌شوند. شایان ذکر است که نویسنده تأکید بسیاری بر موضوعات نوستالژیک داشته و این الگو را در تمامی داستان‌های کتاب پیش رو به‌ کار برده است.

درباره‌ی کتاب کبوترهای طلایی
فری‌رز جلال‌منش در کتاب کبوترهای طلایی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه خود را منتشر کرده است. این کتاب درمجموع از هفت داستان تشکیل شده که به‌ترتیب «کوچه پس‌کوچه‌های دلتنگی»، «تکرار»، «دسته‌گل زنبق»، «گم‌گشته»، «کبوترهای طلایی»، «یک روز سربی» و «فردا، ساعت پنج» نام دارند.

اولین داستان این کتاب تحت‌عنوان «کوچه پس‌کوچه‌های دلتنگی»، ماجرای سربازی است که در بخش اداری یک شرکت مشغول به‌کار شده و مسئولیت بایگانی مدارک را بر عهده دارد. او در این حین، اتفاقات و شخصیت‌هایی را که سر راه‌اش قرار می‌گیرند، روایت می‌کند و در این مسیر، دیدگاه‌ها و افکار و احساسات خودش را به تصویر می‌کشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,171
لایک‌ها
13,907
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
71,437
Points
8,551
فری‌رز جلال‌منش در تمامی داستان‌های این کتاب، از موضوعات نوستالژیک استفاده کرده و همواره از لحنی توصیفی برای پیشبرد روایات بهره برده است. او با فاصله به رویدادها و موقعیت‌هایی که پیش‌تر اتفاق افتاده‌اند، می‌نگرد و با اطمینانی که حاصل گذر زمان است، آن‌ها را روایت و نقد می‌کند. شایان ذکر است که در این مسیر، توجه و دقت زیاد به توصیف موقعیت‌ها و شخصیت‌ها اختصاص داده و هر واقعه‌ای را تمام‌وکمال با مخاطب درمیان می‌گذارد.

کتاب کبوترهای طلایی، بخشی از مجموعه‌ی جهان تازه‌ی داستان است که توسط نشر چشمه منتشر شده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی جهان تازه‌ی داستان
جهان تازه‌ی داستان، مجموعه‌ای است که آثار داستانی نویسندگان معاصر فارسی را در بر می‌گیرد. این مجموعه که به‌ همت نشر چشمه منتشر شده است، عناوین متعددی را شامل می‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,171
لایک‌ها
13,907
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
71,437
Points
8,551
کتاب کبوترهای طلایی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای طرفداران داستان‌های کوتاه ایرانی مناسب است.

در بخشی از کتاب کبوترهای طلایی می‌خوانیم
روی صندلی پشت‌بلند گردان چرخی زدم. پا شدم سربرگ کلاسورها را خواندم. با ماژیک سیاه و خیلی خوش‌خط نوشته شده بود. از پنجره به بیرون نگاه کردم. گل‌های بنفشه و لاله‌های سرخ، شب‌بوهای سفید و صورتی، اطلسی و میمون‌های رنگارنگ چادری گل‌دار کشیده بودند روی چمن. چند نامه را وارسی کردم. ردیف نامه‌ها منتظر خانه‌ی جدید بودند. چرخی زدم روی پاشنه. نامه‌ها را بر زدم؛ ولی نه به نرمی او. طول اتاق را چندبار تند رفتم و برگشتم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,171
لایک‌ها
13,907
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
71,437
Points
8,551
با همان شتابی که رفته بود برگشت. بی‌درنگ شروع کرد. در خورش‌خانه با هیچ‌کس حرف نمی‌زد. پشت میزی می‌نشست، غذا می‌خورد و بلافاصله می‌رفت. مجبور بودم من هم زود بروم.

به‌ندرت تلفن داشت. حتا زمانی که پشت به من می‌ایستاد، حس می‌کردم می‌فهمد چه می‌کنم. یک ‌روز مادرم تلفن کرد. گوشی را به من داد و از اتاق رفت بیرون. وقتی برگشت، کار می‌کردم. گفت: «کوتاه حرف زدی.» گفتم: «مادرم بود. خواست شب بروم خانه‌ی برادرم.» گفت: «توضیح نخواستم. رفتم بیرون که راحت باشی.» باز با د*ه*ان باز نگاهش کردم. گفت: «جن دیدی؟ به کارت برس.» حرکات تند، حرف زدن قاطع و سرعت عملش هر دم تردید بیشتری در ذهن من ایجاد می‌کرد.

در باز شد. مردی توی قاب ایستاد. سلام کرد و یادداشتی به او داد. گفت: «بفرمایید بنشینید.» چندبار نگاه مرد ماسید روی صورتم. پنداشتم ‌باید او را دیده باشم. جست‌وجو می‌کرد پوشه‌ها را و در همان حال پرسید: «چه مدت این‌جا بودید؟» گفت: «سه سال، از 1346 تا 1349.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,171
لایک‌ها
13,907
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
71,437
Points
8,551
فهرست مطالب کتاب
کوچه‌ پس‌کوچه‌های دلتنگی
تکرار
دسته‌گل زنبق
گم‌گشته
کبوترهای طلایی
یک ‌روز سربی
فردا، ساعت پنج
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا