خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

شعر اشعار «قلب سنگی» | اثر زری کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع NADIYA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 325
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
و اینک من هنوز، در حسرت آن نوازشی هستم
که در دستان تو یخ زد
و گیسوبان مشکی رنگ من
تا ابد در حسرت آن دستان نوازش‌گرانه‌ات می‌ماند
و شعرهای من
همانند کتابی بر گوشه‌ای از قفسه‌ خاک خورد
و با سکوت حکم‌فرمای پاییز قندیل بست.
تو روح کدام صدفی که گویی راز دلم را به او گفتم؟
و من روح خشکیده‌ی کدام گل‌ام
که تو عطر تنم را دوست داشتی؟
دستانت را در دستان سردم بگذار
تا شمعدانی‌ها جان تازه‌ای بگیرند
تا گویی عاشقان شهر
مهربانی و بودنت را در کنار من‌ جشن‌ بگیرند
و پرندگان ز عشق ما آواز خوانند
تو را در تصورات خشکیده‌ام می‌دیدم
اما اینک، در دلم جوانه زدی
تا در بوی حضور بودنت باری دیگر زنده شوم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
می‌دانم نیمه شبی، مرا رها خواهی کرد.
آن نیمه شبی که صدف‌ها، در دل و اعماق دریا
که گور مانندی بیش نیست، خفته‌اند
که پرندگان آواز دل‌تنگی سر داده‌اند.
می‌دانم دیگر ساز دلت با صدایم کوک نیست
صدایی که برای من شعر و آواز برنمی‌گزیند
در هوشیاری‌ام به سوی تو نمی‌آیم؛
اما می‌دانم، نیمه شبی مرا رها خواهی کرد.
بوی آن شب دل‌انگیز، مشامم را قلقلک می‌دهد
آه قلب سنگی‌ام، آماده باش که او رهایت خواهد کرد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
خانه‌ای ویران
و اشتیاق کورکورانه‌ی من
همانند پدری که هم‌چنان منتظر دیدار فرزندش است؛
اما اشتیاق فرزندش کور شده است
میز و چراغی خاموش
کاغذهای سپید
کورسوی اندکی امید
قلم‌های بی‌جان
و شعرهایی پر از غم و اندوه
این‌ها چیزی‌ست، که بعد از تو برای من مانده است
نکند که آن‌ها را هم با خود ببری؟!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
راست می‌گفتند
هر چه قسمت باشد، همان می‌شود
اما من به قسمت و تقدیر اعتقاد نداشتم
چرا اعتقاد نداشتم؟
چون اعتقادم به این بود که قسمت و تقدیر را
خودمان به وجود می‌آوریم.
چون اعتقاد داشتم
هر کسی قلم زندگی‌اش دست خودش است
امروز بخواهد، در برگ سپیدی برای خود خنده می‌نویسد
فردا برای خود گریه می‌نویسد
نخواهد هم مرگ را ترجیح می‌دهد
قسمت دست ماست، بیایید قسمت‌ها را
از یکدیگر نگیریم، دیروز را تجربه کنیم
فردا را به روزی دیگر نفروشیم
با گذشته‌مان آیندمان را بسازیم
با آیندمان، فردایمان را
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
در غربت‌ترین جای جهان، دلم صدایت کرد
و تو با طنین دل‌نوازی برایم شعر سرودی
با دست‌هایت حس شماتت گونه‌ای
به دستان سرد و تن بی‌روحم تزریق کردی
باری دیگر با چشمانت به من امید بخشیدی
با ل*ب‌هایت باری دیگر برایم خندیدی
با تنت پناه‌گاه محکم و استواری به من هدیه دادی
چیزی در من فروکش کرد
گلی در قلب من شکفت
گویی دوباره در گهواره‌ی کوچکی خویش
به خوابی عمیق فرو رفتم؛ اما چه حیف که خواب بود
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
بوی باران، بوی غم، بوی خاک
شاخه‌های شکسته، دیوارهای کاه‌گلی
آسمان آبی، ماه درخشان
درختان سبز، درخت کاج
عطر رازقی، ر*ق*ص دل‌نشین باد
شعرهای عاشقانه‌ی ما
خلوت‌گاه کبوتران م*ست
اندک‌اندک می‌رسد فصل بهار
خرسنداند کودکان
می‌روند سوی کوه‌ها و دشت‌ها
گندم‌ها و نخل‌ها
غنچه‌های تشنه ل*ب
کودکان خندان
جام لبریز ش*ر*اب
آفتاب و ر*ق*ص پروانه‌های شاداب
اندک‌اندک می‌رسد فصل بهار
می‌روم سوی چشمه‌زار
تکه‌های سنگ‌‌ کنار نخل‌ها
می‌خوانم نغمه‌ای با پرندگان
تا بماند تا ابد، این روز ماندگار
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
شب است، از قطرات باران خیس
چشمانم به یاد نبودنت همانند سیل جاری‌ست
نکند دیگر تو را نبینم؟
آه، قلب سنگی‌ام دیگر تاب ندارد
این خانه‌ی ویرانه بی‌تو سقف ندارد
نکند دیگر تو را ندارم؟
آه، قلب سنگی‌ام دیگر باورت ندارد
نکند خفته‌ام؟ این خواب دگر بیداری ندارد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
بعد از تو
شعرهایم ناامیدند
کلمات در وصف نبودت حقیراند
اما شعر می‌نویسم
شعرهایم هم قافیه نیستند
وزن‌شان یکسان نیستند
اما می‌دانم
شعرها مرا به تو خواهند رساند
شعرها تو را ردیف خواهند کرد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105

NADIYA

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
شاعر انجمن
کاربر فعال انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,207
کیف پول من
142,655
Points
7,105
بالا