۲۰۰۰کسر شدF A L C O N
خرید تبلیغ بالای انجمن
می‌خوام این عکس استفاده بشهحرفهای - رمان کاراکال | Rover کاربر انجمن تک رمان
نام اثر: کاراکال نویسنده: حدیثه شهبازی ژانر: جنایی، معمایی، عاشقانه تگ: حرفه‌ای ناظر: Negin_SH ویراستار: MINERVA خلاصه: جنگ سرد هرگز به پایان نرسید، نه حتی بعد از سقوط دیوار برلین یا دولت شوروی! طولی نخواهد کشید که جراحت توطئه‌های قدیمی سر باز کرده و در این بین، راز یک قتل خانوادگی برملا...forums.taakroman.ir
forums.taakroman.ir
سلام
درخواست اطلاعیه شدن این لینک رو به مدت یک هفته
درحال تایپ - رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان
#پارت۳۷ خودکارم رو توی دستم جابه‌جا کردم و خواستم کلمه‌ی بعدی رو بنویسم که صدای ویبره‌ی گوشیم از توی کیفم بلند شد. منم که اصلاً انتظارشو نداشتم، تو همون حالت نوشتن خشکم زد و مثل بز زل زدم به معلم. بهزاد هول زده یه نگاه به معلم، یه نگاه به من کرد و شروع کرد به سرفه کردن. راوی هم که جلوی ما...
با این عکس رو دارم
مشاهده فایل‌پیوست 45527
forums.taakroman.ir
forums.taakroman.ir
باشه گلم
سلام درخواست اطلاعیه شدن این لینک رو به مدت یک هفته دارم
درحال تایپ - رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان
#پارت۳۷ خودکارم رو توی دستم جابه‌جا کردم و خواستم کلمه‌ی بعدی رو بنویسم که صدای ویبره‌ی گوشیم از توی کیفم بلند شد. منم که اصلاً انتظارشو نداشتم، تو همون حالت نوشتن خشکم زد و مثل بز زل زدم به معلم. بهزاد هول زده یه نگاه به معلم، یه نگاه به من کرد و شروع کرد به سرفه کردن. راوی هم که جلوی ما...
با این عکس
مشاهده فایل‌پیوست 46316
با این متن:
جسارت کردم و آروم به چشم‌هاش خیره شدم. یه چیزی تو نی‌نی نگاهش دلم رو می‌لرزند. چیزی مثل عشق. کی فکرش رو می‌کرد این دختر شیطون و احمق یه روزی اینطوری عاشق بشه؟؟
سلام درخواست اطلاعیه شدن این لینک رو به مدت یک هفته دارم
درحال تایپ - رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان
#پارت۳۷ خودکارم رو توی دستم جابه‌جا کردم و خواستم کلمه‌ی بعدی رو بنویسم که صدای ویبره‌ی گوشیم از توی کیفم بلند شد. منم که اصلاً انتظارشو نداشتم، تو همون حالت نوشتن خشکم زد و مثل بز زل زدم به معلم. بهزاد هول زده یه نگاه به معلم، یه نگاه به من کرد و شروع کرد به سرفه کردن. راوی هم که جلوی ما...
با این عکس
مشاهده فایل‌پیوست 46316
با این متن:
جسارت کردم و آروم به چشم‌هاش خیره شدم. یه چیزی تو نی‌نی نگاهش دلم رو می‌لرزند. چیزی مثل عشق. کی فکرش رو می‌کرد این دختر شیطون و احمق یه روزی اینطوری عاشق بشه؟؟
