ارزشمند دلنوشته چاوکال | شاعرِ تمام شده؛ کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
تو که نباشی؛
من پیشمرگه‌ای در حسرتِ گیسوانِ زنانه‌ای می‌مانم.
همان‌که دیگر برای هیچ‌کس‌ مهم نیست باشد یا نه،
غریبِ غریب، به اسلحه‌ام تکیه می‌زنم...
و شانه‌هایت کجاست؟!
من، همان‌که امیدش،
به روزی که دیگر هیچ‌ مانند او،
مجبور به فدا کردن جانش در راه وطن نباشد را،
با رفتن تو از دست داد.

کد:
تو که نباشی؛
من پیشمرگه‌ای در حسرتِ گیسوانِ زنانه‌ای می‌مانم.
همان‌که دیگر برای هیچ‌کس‌ مهم نیست باشد یا نه،
غریبِ غریب، به اسلحه‌ام تکیه می‌زنم...
و شانه‌هایت کجاست؟!
من، همان‌که امیدش،
به روزی که دیگر هیچ‌ مانند او،
مجبور به فدا کردن جانش در راه وطن نباشد را،
با رفتن تو از دست داد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
دارم هوارت می‌زنم، این صدایِ هراسیده را می‌شنوی؟!
خانه‌ اکنون ویرانه‌ای بیش نیست؛
و من دارم هوارت می‌زنم،
بگو لمس می‌کنی؟
این دیوارِ خ*را*بِ مهربانی را...
این یوسف گم‌گشته،‌ که قصد بازگشتن به این آشیان را ندارد.

کد:
دارم هوارت می‌زنم، این صدایِ هراسیده را می‌شنوی؟!
خانه‌ اکنون ویرانه‌ای بیش نیست؛
و من دارم هوارت می‌زنم،
بگو لمس می‌کنی؟
این دیوارِ خ*را*بِ مهربانی را...
این یوسف گم‌گشته،‌ که قصد بازگشتن به این آشیان را ندارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
اگر جنون جرم است،
من تمام قانون اساسی این کشور را زیر سوال خواهم برد!
اگر بردنت از بَرَم، رسم است،
به تمام مسلمانان این شهر شک دارم... .
که هیچ‌کس‌ نخواهد فهمید،
رفتنِ تو محکم‌ترین ضربه به انسانیتم بود،
و پرواز را نمی‌خواهم، عشق و آسمان آبی و رنگِ گلبرگ‌ها را.

کد:
اگر جنون جرم است،
من تمام قانون اساسی این کشور را زیر سوال خواهم برد!
اگر بردنت از بَرَم، رسم است،
به تمام مسلمانان این شهر شک دارم... .
که هیچ‌کس‌ نخواهد فهمید،
رفتنِ تو محکم‌ترین ضربه به انسانیتم بود،
و پرواز را نمی‌خواهم، عشق و آسمان آبی و رنگِ گلبرگ‌ها را.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
شامِ غریبانِ من و تو،
از دیده‌ی عالم نهان ماند،
هنگامی که هرچه به تو نزدیک‌تر می‌شدم،
سردی تنت، شمع‌ها را می‌گریاند.
خوب به یاد دارم، که درمانده به آغوشم رسیدی؛
که اجباری‌ترین مادرِ زمین بودی
و ردی از بهشت در نگاهت نمانده بود؛
آری همان شبِ کذایی بود، شبِ عزاداریِ تو،
بر جنازه‌‌ی حسینی که نگاهت را ربوده بود... .
و من که کفرِ دل سپردن به دو چاوِ کال را به جان و دل خریدم.

کد:
شامِ غریبانِ من و تو،
از دیده‌ی عالم نهان ماند،
هنگامی که هرچه به تو نزدیک‌تر می‌شدم،
سردی تنت، شمع‌ها را می‌گریاند.
خوب به یاد دارم، که درمانده به آغوشم رسیدی؛
که اجباری‌ترین مادرِ زمین بودی
و ردی از بهشت در نگاهت نمانده بود؛
آری همان شبِ کذایی بود، شبِ عزاداریِ تو،
بر جنازه‌‌ی حسینی که نگاهت را ربوده بود... .
و من که کفرِ دل سپردن به دو چاوِ کال را به جان و دل خریدم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
ابتهاج بود، همان شاعری که اکنون نیست،
ماندگارش کرد، آن شعری که در وصف تو گفت... .
آخ ارغوان! شاخه‌ی هم‌خونِ جدا مانده‌ی من،
اگر بازگردی، سر به سنگی می‌زنم فریادخوان،
و دل را می‌سپارم به پروازی آدمیزادی،
رها، به سانِ گیسوانِ تو...
.
لیکن آه از آن دو دیده‌ی کال،
که مرا از خود بی‌خبر گذاشتند،
و رفتند.


کد:
ابتهاج بود، همان شاعری که اکنون نیست،
ماندگارش کرد، آن شعری که در وصف تو گفت... .
آخ ارغوان! شاخه‌ی هم‌خونِ جدا مانده‌ی من،
اگر بازگردی، سر به سنگی می‌زنم فریادخوان،
و دل را می‌سپارم به پروازی آدمیزادی،
رها، به سانِ گیسوانِ تو... .
لیکن آه از آن دو دیده‌ی کال،
که مرا از خود بی‌خبر گذاشتند،
و رفتند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
راستی! اگر نباشی؛
جملات هم قدرتِ گلوله دارند!
مگر نبودی و ندیدی که چطور همان چند کلمه،
همان « من خواهم رفت »
زنی را لال کرد،
که روزی صدایِ آوازش، دل می‌بُرد؟
کودکی را یتیم کرد،
که شب‌ها بدون دیدن سایه‌ی پدرش، خواب را معنا نمی‌کرد؟
و معشوقه‌ای را کور کرد،
که هر روز با شوق بیشتری به انتظار یار می‌نشست.

کد:
راستی! اگر نباشی؛
جملات هم قدرتِ گلوله دارند!
مگر نبودی و ندیدی که چطور همان چند کلمه،
همان « من خواهم رفت »
زنی را لال کرد،
که روزی صدایِ آوازش، دل می‌بُرد؟
کودکی را یتیم کرد،
که شب‌ها بدون دیدن سایه‌ی پدرش، خواب را معنا نمی‌کرد؟
و معشوقه‌ای را کور کرد،
که هر روز با شوق بیشتری به انتظار یار می‌نشست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
سی*ن*ه‌ی قبرستان است یا سی*ن*ه‌ی من،
درست نمی‌دانم!
حسرتِ مجنون است یا حسرتِ من؛
اصلا این کالبد هنوز مالِ من است یا نه... .
فرقی به حالم نمی‌کند،
زنی که بدون تو،
نیمه‌ شب‌ها و حتی در روز روشن،
با تمام جدول‌های شهر هم‌آغوشی می‌کند!

کد:
سی*ن*ه‌ی قبرستان است یا سی*ن*ه‌ی من،
درست نمی‌دانم!
حسرتِ مجنون است یا حسرتِ من؛
اصلا این کالبد هنوز مالِ من است یا نه... .
فرقی به حالم نمی‌کند،
زنی که بدون تو،
نیمه‌ شب‌ها و حتی در روز روشن،
با تمام جدول‌های شهر هم‌آغوشی می‌کند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
معتادِ سرنگِ هوا می‌شوم،
اگر نفسِ تو در ریه‌هایم جاری نباشد.
ای جاری‌ترین خاطره،
ای عسلی‌ترین نگاه و وداعِ آخر!
خواستم تا صدایت زده‌ام بگویم،
هرچند سکوت تو شکستنی نیست؛
اما اینجا در خرابه‌ای نشسته‌ام به نام سقف آرزو،
که تزریق کنم نبودنت را... .
که این زنِ سرکش،
بی تو چون جوانی خسته از جوانیِ خویش،
با تمام آوارگانِ زیر پُل، می‌رقصد.

کد:
معتادِ سرنگِ هوا می‌شوم،
اگر نفسِ تو در ریه‌هایم جاری نباشد.
ای جاری‌ترین خاطره،
ای عسلی‌ترین نگاه و وداعِ آخر!
خواستم تا صدایت زده‌ام بگویم،
هرچند سکوت تو شکستنی نیست؛
اما اینجا در خرابه‌ای نشسته‌ام به نام سقف آرزو،
که تزریق کنم نبودنت را... .
که این زنِ سرکش،
بی تو چون جوانی خسته از جوانیِ خویش،
با تمام آوارگانِ زیر پُل، می‌رقصد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
تو رفتی، ماندنت اما همان رفتن بود.
هنگامی که از کوی من گریختی،
هنگامی که ل*ب‌هایت لرزان بود و ب*وسه‌هایت را پشت پستوی اشک نهان کرده بودی... .
رفته بودی، بی‌تردید همان زمانی که دیگر گیسوانت را با ناز برایم شانه نکرده و جامانه را بر سر نبستی؛
تو رفته بودی پیش از این رفتن‌های غریبانه و وداع گویانه.

کد:
تو رفتی، ماندنت اما همان رفتن بود.
هنگامی که از کوی من گریختی،
هنگامی که ل*ب‌هایت لرزان بود و ب*وسه‌هایت را پشت پستوی اشک نهان کرده بودی... .
رفته بودی، بی‌تردید همان زمانی که دیگر گیسوانت را با ناز برایم شانه نکرده و جامانه را بر سر نبستی؛
تو رفته بودی پیش از این رفتن‌های غریبانه و وداع گویانه.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر اخراجی
کاربر اخراجی
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
538
لایک‌ها
3,978
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
چند شبی‌ست، شب و روز را تشخیص نمی‌دهم.
قایقی‌ام شکسته، و شمع دلم توان روشن ماندن ندارد... .
در انبوهِ اشک‌هایی که چکه نمی‌کنند، پارو می‌زنم و بیشتر غرق می‌شوم؛
و سوسوی امیدِ بازگشتنت، نه تاریکی را کنار می‌زند،
نه این نوشته‌ها را عاشقانه می‌کند.
راستی! اینجا در تبعید، گل‌هایی که پارسال برایم خریدی، ناگهان پژمردند؛
و آخرین پاکتِ سیگارم هم دارد تمام می‌شود.

کد:
چند شبی‌ست، شب و روز را تشخیص نمی‌دهم.
قایقی‌ام شکسته، و شمع دلم توان روشن ماندن ندارد... .
در انبوهِ اشک‌هایی که چکه نمی‌کنند، پارو می‌زنم و بیشتر غرق می‌شوم؛
و سوسوی امیدِ بازگشتنت، نه تاریکی را کنار می‌زند،
نه این نوشته‌ها را عاشقانه می‌کند.
راستی! اینجا در تبعید، گل‌هایی که پارسال برایم خریدی، ناگهان پژمردند؛
و آخرین پاکتِ سیگارم هم دارد تمام می‌شود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون
بالا