• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

ارزشمند دلنوشته چاوکال | شاعرِ تمام شده؛ کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
بهارِ زردم،
عیدی‌هایی که هرگز نگرفته‌ام،
و آخرین سطرِ فالِ من... .
نمی‌آیی؟ واقعا رفته‌ای؟
چرا نمی‌شود بیایی؟ بیا و بگو این نبودن،
همان نبودنِ داستان‌های کودکی‌ست،
بگو کلیشه‌ی عاشقانه‌ای‌ست که آخرش قرار است درکنار هم باشیم!
که این میان، شب با تشدید بیشتری، شب است.

کد:
بهارِ زردم،
عیدی‌هایی که هرگز نگرفته‌ام،
و آخرین سطرِ فالِ من... .
نمی‌آیی؟ واقعا رفته‌ای؟
چرا نمی‌شود بیایی؟ بیا و بگو این نبودن،
همان نبودنِ داستان‌های کودکی‌ست،
بگو کلیشه‌ی عاشقانه‌ای‌ست که آخرش قرار است درکنار هم باشیم!
که این میان، شب با تشدید بیشتری، شب است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
من دست به دامان خدا نمی‌شوم!
اما آخر تو هم هرچه باور برایم مانده بود،
با خودت بردی... .
قربانی‌ات شوم؟ بیا و تیغه‌ات را نشانم بده.
اصلاً می‌خواهی برایت آب شوم بروم توی زمین؟
می‌خواهی این قدم‌های مانده را من به جایت بردارم؟
هرکاری بگویی خواهم کرد، هرکاری!
یا که بگویی سپید شوم، یا هر رنگی که دوست بداری.
حتی اگر بگویی معجزه شوم بروم توی چراغِ جادو!
ولیکن نبودنت را،
نشنیدنت را،
نمی‌توانم دختر خوب!
تو لابد بهتر می‌دانی،
که ب*وسه‌هایم در حسرتِ حلقه‌ی مویت، پلاسیدند!
تا کی باید ستاره‌ها را پشتِ پنجره‌ای سیمانی نقش بزنم؟
گفته بودی ستاره‌ها را دوست داری... .

کد:
من دست به دامان خدا نمی‌شوم!
اما آخر تو هم هرچه باور برایم مانده بود،
با خودت بردی... .
قربانی‌ات شوم؟ بیا و تیغه‌ات را نشانم بده.
اصلاً می‌خواهی برایت آب شوم بروم توی زمین؟
می‌خواهی این قدم‌های مانده را من به جایت بردارم؟
هرکاری بگویی خواهم کرد، هرکاری!
یا که بگویی سپید شوم، یا هر رنگی که دوست بداری.
حتی اگر بگویی معجزه شوم بروم توی چراغِ جادو!
ولیکن نبودنت را،
نشنیدنت را،
نمی‌توانم دختر خوب!
تو لابد بهتر می‌دانی،
که ب*وسه‌هایم در حسرتِ حلقه‌ی مویت، پلاسیدند!
تا کی باید ستاره‌ها را پشتِ پنجره‌ای سیمانی نقش بزنم؟
گفته بودی ستاره‌ها را دوست داری... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
- چاوکال.
می‌دود و صدا می‌زند،
می‌خندد و صدا می‌زند،
زمین می‌خورد و باز صدا می‌زند.
نگاه‌هاشان پر از تمسخر و ترحم می‌شود و صدا می‌زند.
- چاوکالم بیت!


کد:
- چاوکال.
می‌دود و صدا می‌زند،
می‌خندد و صدا می‌زند،
زمین می‌خورد و باز صدا می‌زند.
نگاه‌هاشان پر از تمسخر و ترحم می‌شود و صدا می‌زند.
- چاوکالم بیت!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
مرگ را ندیده بودم!
خون‌های زیادی دیدم،
مزارهای زیادتری... .
اما مرگ را ندیده بودم!
صادق بود که می‌گفت مرگ انتهای دردهاست؟
احمق.
مرگ همان بی تو بودن است.
مرگ یعنی دفترم به پایان رسید و خود، ماندم.

کد:
مرگ را ندیده بودم!
خون‌های زیادی دیدم،
مزارهای زیادتری... .
اما مرگ را ندیده بودم!
صادق بود که می‌گفت مرگ انتهای دردهاست؟
احمق.
مرگ همان بی تو بودن است.
مرگ یعنی دفترم به پایان رسید و خود، ماندم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : لیلیِ مجنون
بالا