نوروپاتی
Neuropathy
نوروپاتی محیطی
Peripheral Neuropathy
به ضایعات یا آسیب های اعصاب محیطی (Peripheral Nerves) به هر علتی نوروپاتی محیطی می گویند که یک نام کلی برای این دسته از اختلالات محسوب می شود.
در بیماری ها و اختلالات ناشی از نوروپاتی محیطی کدام قسمت سیستم عصبی محیطی آسیب می بیند؟
احتمال ضایعه در ناحیه اجسام سلولی (Cell Bodies),آکسون ها (Axons) و سلول های شوان(Schwann Cell) یا غلاف میلین (Myelin Sheaths) وجود دارد.البته آسیب می تواند در یکی از نواحی فوق یا بیشتر ایجاد گردد.
عصب محیطی (عصب) در شکل زیر:
در نوروپاتی های محیطی به هنگام تخریب آکسون اصطلاح آکسونوپاتی(Axonopathy),در موارد ضایعه سلول های شوان و یا غلاف میلین عبارت نوروپاتی دمیلینه کننده(Myelinopathy) و به هنگام آسیب جسم سلولی اصطلاح نوروپاتی(Neuropathy)به کار می رود.
بیماری شارکو ماری توث تیپ دو و موارد اورمی مثال هایی از آکسونوپاتی می باشند.در بیماری شارکو ماری توث(HMSN)عصب پرونئال درگیر می شود که باعث اختلال عملکرد حسی-حرکتی ناحیه ساق پا می شود.بیماری شارکو ماری توث تیپ یک(مربوط به دهه نخست زندگی فرد است) و سندرم گیلن-باره جزو نوروپاتی دمیلینه محسوب می شوند.مثلا در سندرم گیلن-باره اعصاب محیطی دستها و پاها و گاها اعصاب مغزی درگیر می شوند و باعث اختلالات حسی و حرکتی اندام ها می گردند.برخی از توکسین ها(سموم) و مسمومیت با داروها می توانند باعث تخریب جسم سلولی گردند.
موارد قابل توجه دیگر در نوروپاتی های محیطی:
-اگر فقط یک عصب محیطی درگیر شود مونونوریت(Mononeuritis)می گویند.در این مورد می توانیم به گیر افتادن عصب مدین در کانال مچ دست که به کارپال تونل سندرم(CTS)معروف است اشاره کرد.نمونه دیگر فشار به عصب اولنار در ناحیه آرنج می باشد.
-اگر چند عصب محیطی بصورت مجزا و در عین حال پراکنده در اندامها دچار اختلال و آسیب گردند مونونوریت مالتی پلکس(Mononeuritis Multiplex)گفته می شود(مثلا در بیماری آرتریت روماتویید).
-اگر ضایعه و درگیری اعصاب محیطی در اندامها و بصورت قرینه باشد پلی نوریت(Polyneuritis)نامیده می شود(به عنوان نمونه در موارد مسمومیت های دارویی و سندرم گیلن-باره).
"Seddon" آسیب های عصب محیطی را براساس شدت به سه دسته تقسیم می کند که عبارتنداز:
۱-نوروپراکسی ۲-آکسونوتمزیس ۳-نوروتمزیس
نوروپراکسی(Neuropraxia):در این حالت عصب محیطی تاحدی تحت فشار قرار می گیرد و ازنظر فیزیولوژی جریان عصبی به طور موقت قطع می شود(قطع فیزیولوژیک).درصورت ایجاد نوروپراکسی بهبودی کامل صورت خواهد گرفت.نوروپراکسی به دو صورت وجود دارد:
-شدت ضایعه کم بوده و مدت زمان بهبودی که کامل و خود به خودی است از چند روز و حداکثر پنج هفته زمان می برد.
-در این وضعیت در آکسون ها تاحدی دژنرسانس موضعی ایجاد شده است.برگشت عصبی به طور خود به خود صورت خواهد گرفت ولی زمان بیشتری لازم است(چهار ماه یا حتی بیشتر)
آکسونوتمزیس(Axonotmesis):آکسون ها قطع شده اند درحالیکه غلاف عصب و سلول های شوان سالم مانده اند.تخریب آکسونی قسمت دیستال در این وضعیت صورت می گیرد(دژنرسانس والرین) و رشد و بازسازی آکسون از ناحیه انتهایی فوقانی ایجاد می شود.این موارد نیز معمولا با بهبودی نسبتا خوبی همراه است و نیازی به عمل جراحی نیست.رشد ناحیه آکسونی با سرعت یک الی سه میلیمتر در روز صورت می گیرد.سرعت ترمیم در تنه های عصبی بزرگتر بیشتر از تنه های عصبی کوچکتر می باشد.
نوروتمزیس(Neurotmesis):درحقیقت آسیب فیبر عصب محیطی است.در این حالت آکسون,غلاف عصبی و سلول های شوان تخریب می گردند و به علت عدم ترمیم خود به خودی فیبرهای عصبی,عمل جراحی لازم می باشد.
علایم نوروپاتی محیطی در یک نگاه کلی:
یکی از مهمترین علایم در نوروپاتی ها,وجود اختلالات و مشکلات حسی است که به صورت های متفاوتی چون سوزن سوزن شدن,گزگز,سوزش,مورمور و خواب رفتگی در اندام ها نمود می یابد.این علایم که در بیماران متفاوت می باشد,ولی عموما به صورت تدریجی است.گاهی بیماری بدون علایم حسی و با مشکلات حرکتی شروع می شود که درمورد پاها بیشتر با ضعف عضلات بالا آورنده مچ پا(دورسی فلکشن)همراه است.
با پیشرفت بیماری اختلالات حسی یا حرکتی و یا هر دو گسترش می یابند و باعث اختلال در حس های سطحی و عمقی می گردند.آسیب هر عصب محیطی منجر به نقص عملکرد عضلات مربوطه می گردد.به عنوان نمونه درصورت آسیب عصب پرونئال مشترک(Common Peroneal Nerve)، افتادگی مچ پا(Drop Foot) و به هنگام ضایعه عصب رادیال(Radial Nerve)، افتادگی مچ دست(Drop Wrist)ایجاد می گردد.با درگیری فیبرهای حرکتی,رفلکس ها کاهش می یابد.گاهی بیماران از دردهای بسیار شدید در اندام ها شکایت دارند.علاوه بر علایم حسی یا حرکتی(و یا هر دو)ممکن است مشکلات سیستم اتونوم(ANS)نیز وجود داشته باشد(در اندام فوقانی,اعصاب سمپاتیک ازطریق اعصاب نخاعی در عروق و پو*ست انتشار می یابند و در اندام های تحتانی همراه با شبکه عصبی لومبوساکرال(کمری-خاجی)جهت عروق خونی و پو*ست منتقل می شوند).
درگیری اعصاب محیطی با پیشرفت بیماری منجر به ضعف و آتروفی عضلات(Muscles Atrophy & Weakness)می گردد.ضعف و آتروفی عضلانی در پلی نوروپاتی ها بیشتر در بخش دیستال اندام ها بروز می یابد.
مهمترین علل نوروپاتی های محیطی به شرح ذیل می باشد:
-پارگی(Laceration)عصب محیطی.مثلا قطع عصب محیطی به علت بریدگی با یک شی تیز که منجر به پارگی کامل می گردد.پارگی کامل عصب نیاز به عمل جراحی دارد.
-فشار(Compression)به عصب محیطی.فتق دیسک بین مهره ای(Disc Herniation)به خصوص نوع شدید آن می تواند به ریشه عصب نخاعی صدمه وارد کند,به طوری که درصورت عدم درمان بموقع باعث فلج عضلات مربوطه می گردد.گیرافتادن عصب محیطی(Nerve Entrapment)در نواحی خاصی از اندام,منجربه فشار غیرطبیعی عصب شده و بر اساس فشار وارده علایم حسی یا حرکتی ایجاد می کند.مثلا گیرافتادن عصب مدین در کانال مچ دست(Carpal Tunnel Syndrome)باعث مشکلات حسی چون درد و گزگز و همچنین ضعف و آتروفی عضلات دست می شود.گاهی اعصاب محیطی دیگری چون اولنار,رادیال,سیاتیک و یا شاخه های عصب سیاتیک(پرونئال مشترک و تیبیال خلفی)در نواحی خاصی گیرافتاده و برطبق میزان فشار علایم و مشکلات حسی-حرکتی ایجاد می کنند.
تنگی کانال نخاعی(Spinal Canal Stenosis),اسپوندیلوز گردنی و کمری یا آرتروز گر*دن و کمر از عوامل مهم فشار به ریشه های اعصاب نخاعی می باشند(جهت اطلاعات بیشتر اینجا).
همچنین تومورها(Tumour) و هماتوم ها(Hematomas)از عوامل فشار به اعصاب محیطی هستند.
تروما(Trauma) یا ضربه به دوصورت باعث آسیب اعصاب محیطی می گردد:
1-ترومای مستقیم(Direct Trauma)به عصب.به عنوان نمونه می توان به ضربه ای که باعث صدمه یا له شدگی اعصاب می شود اشاره کرد.شکستگیها و دررفتگیهای ناشی از ضربه می توانند منجربه آسیب عصب محیطی گردند.
2-تروما به صورت نیروهای کششی(Traction&Stretch).اختلالات وضعیتی,پوسچر نادرست و کشش های غیرطبیعی باعث ایجاد علایم عصبی می گردد.گاهی بافت اسکار(Scar)ازطریق کشیدن بافت های سالم اطراف(اعصاب و عروق و...) و با اختلال در سیستم تغذیه باعث ایجاد علایم در آنها می گردد.
-زخم ها و سوختگی های شدید.زخم ها به ویژه زخم های نافذ و سوختگی ها می توانند باعث اختلالات اعصاب محیطی گردند.گاهی بافت های اسکار ناشی از زخم ها,اعصاب کوچک جلدی را در خود حبس کرده و بدین طریق درد ایجاد می کند.زخم های ناشی از اصابت گلوله ازجمله عوامل درد می باشند.
-نوروپاتی های عفونی.در مواردی چون ایدز,دیفتری,جذام,مننژیت,زونا و... به سیستم عصبی صدمه وارد می شود.مثلا در زونا گانگلیون ریشه خلفی نخاع درگیر می شود که علت آن ویروس هرپس زوستر می باشد و درصورت آسیب ریشه حرکتی نخاع می تواند اختلال حرکتی نیز ایجاد نماید(ضعف و آتروفی عضلانی).میکوباکتریوم جذام باعث آسیب و تخریب اعصاب جلدی می گردد و این تخریب بیشتر درارتباط با اعصاب جلدی فاقد میلین می باشد.در مننزیت احتمال آسیب اعصاب کرانیال(مغزی) و ریشه های عصبی ناحیه دم اسب وجود دارد.
-نوروپاتی های عروقی.کاهش جریان خون عروق تغذیه کننده عصب محیطی منجر به صدمه عصب مربوطه می گردد.واسکولیت(التهاب دیواره عروق) و بیماری دیابت می توانند باعث اختلال جریان خون اعصاب گردند.در پلی آرتریت نودوزا,شریان های کوچک و متوسط(هر سه لایه)دجار التهاب می شوند که زمینه ضایعه عصب محیطی را فراهم می کنند.بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک,آرتریت روماتویید,سندرم شوگرن و... با مشکلات عروقی همراه می باشند.
نوروپاتی محیطی دیابتی و عصب محیطی سالم در عکس زیر:
گاهی اعصاب حرکتی چشم(۳و۴و۶)به علت مشکلات عروقی درگیر شده و باعث اختلال در عملکرد حرکات چشم می گردند.
-سرمای طولانی مدت.سرما به طور مستقیم بر اعصاب محیطی آسیب وارد می کند و باعث تخریب آکسون های رشته های عصبی میلین دار می گردد و می تواند مشکلات حسی و اختلالات وازوموتور ایجاد نماید.
-نوروپاتی های ناشی از توکسین ها(Toxins).برخی از عوامل شیمیایی(Chemicals) و داروها(Drugs)باعث آسیب و ضایعه اعصاب می گردند.توکسین ها بیشتر علایم حسی-حرکتی ایجاد می کنند.آرسنیک، تالیوم(سم موش),آکریل آمید و... جزو عوامل شیمیایی می باشند.فنی توئین,لیتیوم,داپسون,هیدرالازین,ایزونیازید و... ازجمله عوامل دارویی هستند.
-نوروپاتی های متابولیک و تغذیه ای.بیماری های متابولیک مانند دیابت,آکرومگالی,هیپوتیروئیدی,نارسایی مزمن کبدی و... زمینه آسیب اعصاب محیطی را فراهم می کنند.همچنین کمبود ویتامین ها(B1,B6,B12),سو تغذیه ناشی از ویتامین های B6 و E باعث مشکلات اعصاب محیطی می گردد.
-به علل ناشناخته(Idiopathic).پلی رادیکولوپاتی میلین زودای مزمن(CIDP) و سندرم گیلن باره(GB)جزو علت های ناشناخته محسوب می شوند.درگیری عصب هفتم مغزی(فاشیال)که باعث اختلال خفیف تا شدید عضلات یک طرف صورت فرد می شود و به Bell,s Palsy معروف است,بدون علت مشخصی روی می دهد.
-نوروپاتی های ارثی.بیماری شارکو ماری توث(نوع یک و دو)شیوع بیشتری دارد که بیشتر علایم حسی-حرکتی به دلیل آسیب عصب پرونئال ایجاد می گردد..پیشرفت نوروپاتی های ارثی تدریجی است و سال ها طول می کشد(به استثنای نوروپاتی پورفیریک).بیماری رفسام,آتاکسی فریدریش,نوروپاتی هیپرتروفیک و... جزو نوروپاتی های ارثی می باشند.
-نوروپاتی به علت تومور(Tumours).تومورها ازجمله عوامل آسیب اعصاب محیطی می باشند.در هر ناحیه ای از ب*دن امکان ایجاد تومور و درنتیجه احتمال ضایعه عصب محیطی مربوطه وجود دارد.
تومورها به چند طریق باعث صدمه بافت عصبی می گردند:
-رشد تومور در خارج بافت عصبی ازطریق فشار بر عصب
-رشد تومور در غلاف عصب (مثلا نوریلموم)
-تومورهایی که در داخل عصب رشد می کنند(مثلا نوروفیبرم)
تومورهایی که در غلاف عصب ایجاد می شوند نسبت به تومورهای داخل عصب به نحو بهتر و راحتری قابل جدا کردن هستند.
نویسنده مقاله: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار
Neuropathy
نوروپاتی محیطی
Peripheral Neuropathy
به ضایعات یا آسیب های اعصاب محیطی (Peripheral Nerves) به هر علتی نوروپاتی محیطی می گویند که یک نام کلی برای این دسته از اختلالات محسوب می شود.
در بیماری ها و اختلالات ناشی از نوروپاتی محیطی کدام قسمت سیستم عصبی محیطی آسیب می بیند؟
احتمال ضایعه در ناحیه اجسام سلولی (Cell Bodies),آکسون ها (Axons) و سلول های شوان(Schwann Cell) یا غلاف میلین (Myelin Sheaths) وجود دارد.البته آسیب می تواند در یکی از نواحی فوق یا بیشتر ایجاد گردد.
عصب محیطی (عصب) در شکل زیر:
در نوروپاتی های محیطی به هنگام تخریب آکسون اصطلاح آکسونوپاتی(Axonopathy),در موارد ضایعه سلول های شوان و یا غلاف میلین عبارت نوروپاتی دمیلینه کننده(Myelinopathy) و به هنگام آسیب جسم سلولی اصطلاح نوروپاتی(Neuropathy)به کار می رود.
بیماری شارکو ماری توث تیپ دو و موارد اورمی مثال هایی از آکسونوپاتی می باشند.در بیماری شارکو ماری توث(HMSN)عصب پرونئال درگیر می شود که باعث اختلال عملکرد حسی-حرکتی ناحیه ساق پا می شود.بیماری شارکو ماری توث تیپ یک(مربوط به دهه نخست زندگی فرد است) و سندرم گیلن-باره جزو نوروپاتی دمیلینه محسوب می شوند.مثلا در سندرم گیلن-باره اعصاب محیطی دستها و پاها و گاها اعصاب مغزی درگیر می شوند و باعث اختلالات حسی و حرکتی اندام ها می گردند.برخی از توکسین ها(سموم) و مسمومیت با داروها می توانند باعث تخریب جسم سلولی گردند.
موارد قابل توجه دیگر در نوروپاتی های محیطی:
-اگر فقط یک عصب محیطی درگیر شود مونونوریت(Mononeuritis)می گویند.در این مورد می توانیم به گیر افتادن عصب مدین در کانال مچ دست که به کارپال تونل سندرم(CTS)معروف است اشاره کرد.نمونه دیگر فشار به عصب اولنار در ناحیه آرنج می باشد.
-اگر چند عصب محیطی بصورت مجزا و در عین حال پراکنده در اندامها دچار اختلال و آسیب گردند مونونوریت مالتی پلکس(Mononeuritis Multiplex)گفته می شود(مثلا در بیماری آرتریت روماتویید).
-اگر ضایعه و درگیری اعصاب محیطی در اندامها و بصورت قرینه باشد پلی نوریت(Polyneuritis)نامیده می شود(به عنوان نمونه در موارد مسمومیت های دارویی و سندرم گیلن-باره).
"Seddon" آسیب های عصب محیطی را براساس شدت به سه دسته تقسیم می کند که عبارتنداز:
۱-نوروپراکسی ۲-آکسونوتمزیس ۳-نوروتمزیس
نوروپراکسی(Neuropraxia):در این حالت عصب محیطی تاحدی تحت فشار قرار می گیرد و ازنظر فیزیولوژی جریان عصبی به طور موقت قطع می شود(قطع فیزیولوژیک).درصورت ایجاد نوروپراکسی بهبودی کامل صورت خواهد گرفت.نوروپراکسی به دو صورت وجود دارد:
-شدت ضایعه کم بوده و مدت زمان بهبودی که کامل و خود به خودی است از چند روز و حداکثر پنج هفته زمان می برد.
-در این وضعیت در آکسون ها تاحدی دژنرسانس موضعی ایجاد شده است.برگشت عصبی به طور خود به خود صورت خواهد گرفت ولی زمان بیشتری لازم است(چهار ماه یا حتی بیشتر)
آکسونوتمزیس(Axonotmesis):آکسون ها قطع شده اند درحالیکه غلاف عصب و سلول های شوان سالم مانده اند.تخریب آکسونی قسمت دیستال در این وضعیت صورت می گیرد(دژنرسانس والرین) و رشد و بازسازی آکسون از ناحیه انتهایی فوقانی ایجاد می شود.این موارد نیز معمولا با بهبودی نسبتا خوبی همراه است و نیازی به عمل جراحی نیست.رشد ناحیه آکسونی با سرعت یک الی سه میلیمتر در روز صورت می گیرد.سرعت ترمیم در تنه های عصبی بزرگتر بیشتر از تنه های عصبی کوچکتر می باشد.
نوروتمزیس(Neurotmesis):درحقیقت آسیب فیبر عصب محیطی است.در این حالت آکسون,غلاف عصبی و سلول های شوان تخریب می گردند و به علت عدم ترمیم خود به خودی فیبرهای عصبی,عمل جراحی لازم می باشد.
علایم نوروپاتی محیطی در یک نگاه کلی:
یکی از مهمترین علایم در نوروپاتی ها,وجود اختلالات و مشکلات حسی است که به صورت های متفاوتی چون سوزن سوزن شدن,گزگز,سوزش,مورمور و خواب رفتگی در اندام ها نمود می یابد.این علایم که در بیماران متفاوت می باشد,ولی عموما به صورت تدریجی است.گاهی بیماری بدون علایم حسی و با مشکلات حرکتی شروع می شود که درمورد پاها بیشتر با ضعف عضلات بالا آورنده مچ پا(دورسی فلکشن)همراه است.
با پیشرفت بیماری اختلالات حسی یا حرکتی و یا هر دو گسترش می یابند و باعث اختلال در حس های سطحی و عمقی می گردند.آسیب هر عصب محیطی منجر به نقص عملکرد عضلات مربوطه می گردد.به عنوان نمونه درصورت آسیب عصب پرونئال مشترک(Common Peroneal Nerve)، افتادگی مچ پا(Drop Foot) و به هنگام ضایعه عصب رادیال(Radial Nerve)، افتادگی مچ دست(Drop Wrist)ایجاد می گردد.با درگیری فیبرهای حرکتی,رفلکس ها کاهش می یابد.گاهی بیماران از دردهای بسیار شدید در اندام ها شکایت دارند.علاوه بر علایم حسی یا حرکتی(و یا هر دو)ممکن است مشکلات سیستم اتونوم(ANS)نیز وجود داشته باشد(در اندام فوقانی,اعصاب سمپاتیک ازطریق اعصاب نخاعی در عروق و پو*ست انتشار می یابند و در اندام های تحتانی همراه با شبکه عصبی لومبوساکرال(کمری-خاجی)جهت عروق خونی و پو*ست منتقل می شوند).
درگیری اعصاب محیطی با پیشرفت بیماری منجر به ضعف و آتروفی عضلات(Muscles Atrophy & Weakness)می گردد.ضعف و آتروفی عضلانی در پلی نوروپاتی ها بیشتر در بخش دیستال اندام ها بروز می یابد.
مهمترین علل نوروپاتی های محیطی به شرح ذیل می باشد:
-پارگی(Laceration)عصب محیطی.مثلا قطع عصب محیطی به علت بریدگی با یک شی تیز که منجر به پارگی کامل می گردد.پارگی کامل عصب نیاز به عمل جراحی دارد.
-فشار(Compression)به عصب محیطی.فتق دیسک بین مهره ای(Disc Herniation)به خصوص نوع شدید آن می تواند به ریشه عصب نخاعی صدمه وارد کند,به طوری که درصورت عدم درمان بموقع باعث فلج عضلات مربوطه می گردد.گیرافتادن عصب محیطی(Nerve Entrapment)در نواحی خاصی از اندام,منجربه فشار غیرطبیعی عصب شده و بر اساس فشار وارده علایم حسی یا حرکتی ایجاد می کند.مثلا گیرافتادن عصب مدین در کانال مچ دست(Carpal Tunnel Syndrome)باعث مشکلات حسی چون درد و گزگز و همچنین ضعف و آتروفی عضلات دست می شود.گاهی اعصاب محیطی دیگری چون اولنار,رادیال,سیاتیک و یا شاخه های عصب سیاتیک(پرونئال مشترک و تیبیال خلفی)در نواحی خاصی گیرافتاده و برطبق میزان فشار علایم و مشکلات حسی-حرکتی ایجاد می کنند.
تنگی کانال نخاعی(Spinal Canal Stenosis),اسپوندیلوز گردنی و کمری یا آرتروز گر*دن و کمر از عوامل مهم فشار به ریشه های اعصاب نخاعی می باشند(جهت اطلاعات بیشتر اینجا).
همچنین تومورها(Tumour) و هماتوم ها(Hematomas)از عوامل فشار به اعصاب محیطی هستند.
تروما(Trauma) یا ضربه به دوصورت باعث آسیب اعصاب محیطی می گردد:
1-ترومای مستقیم(Direct Trauma)به عصب.به عنوان نمونه می توان به ضربه ای که باعث صدمه یا له شدگی اعصاب می شود اشاره کرد.شکستگیها و دررفتگیهای ناشی از ضربه می توانند منجربه آسیب عصب محیطی گردند.
2-تروما به صورت نیروهای کششی(Traction&Stretch).اختلالات وضعیتی,پوسچر نادرست و کشش های غیرطبیعی باعث ایجاد علایم عصبی می گردد.گاهی بافت اسکار(Scar)ازطریق کشیدن بافت های سالم اطراف(اعصاب و عروق و...) و با اختلال در سیستم تغذیه باعث ایجاد علایم در آنها می گردد.
-زخم ها و سوختگی های شدید.زخم ها به ویژه زخم های نافذ و سوختگی ها می توانند باعث اختلالات اعصاب محیطی گردند.گاهی بافت های اسکار ناشی از زخم ها,اعصاب کوچک جلدی را در خود حبس کرده و بدین طریق درد ایجاد می کند.زخم های ناشی از اصابت گلوله ازجمله عوامل درد می باشند.
-نوروپاتی های عفونی.در مواردی چون ایدز,دیفتری,جذام,مننژیت,زونا و... به سیستم عصبی صدمه وارد می شود.مثلا در زونا گانگلیون ریشه خلفی نخاع درگیر می شود که علت آن ویروس هرپس زوستر می باشد و درصورت آسیب ریشه حرکتی نخاع می تواند اختلال حرکتی نیز ایجاد نماید(ضعف و آتروفی عضلانی).میکوباکتریوم جذام باعث آسیب و تخریب اعصاب جلدی می گردد و این تخریب بیشتر درارتباط با اعصاب جلدی فاقد میلین می باشد.در مننزیت احتمال آسیب اعصاب کرانیال(مغزی) و ریشه های عصبی ناحیه دم اسب وجود دارد.
-نوروپاتی های عروقی.کاهش جریان خون عروق تغذیه کننده عصب محیطی منجر به صدمه عصب مربوطه می گردد.واسکولیت(التهاب دیواره عروق) و بیماری دیابت می توانند باعث اختلال جریان خون اعصاب گردند.در پلی آرتریت نودوزا,شریان های کوچک و متوسط(هر سه لایه)دجار التهاب می شوند که زمینه ضایعه عصب محیطی را فراهم می کنند.بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک,آرتریت روماتویید,سندرم شوگرن و... با مشکلات عروقی همراه می باشند.
نوروپاتی محیطی دیابتی و عصب محیطی سالم در عکس زیر:
گاهی اعصاب حرکتی چشم(۳و۴و۶)به علت مشکلات عروقی درگیر شده و باعث اختلال در عملکرد حرکات چشم می گردند.
-سرمای طولانی مدت.سرما به طور مستقیم بر اعصاب محیطی آسیب وارد می کند و باعث تخریب آکسون های رشته های عصبی میلین دار می گردد و می تواند مشکلات حسی و اختلالات وازوموتور ایجاد نماید.
-نوروپاتی های ناشی از توکسین ها(Toxins).برخی از عوامل شیمیایی(Chemicals) و داروها(Drugs)باعث آسیب و ضایعه اعصاب می گردند.توکسین ها بیشتر علایم حسی-حرکتی ایجاد می کنند.آرسنیک، تالیوم(سم موش),آکریل آمید و... جزو عوامل شیمیایی می باشند.فنی توئین,لیتیوم,داپسون,هیدرالازین,ایزونیازید و... ازجمله عوامل دارویی هستند.
-نوروپاتی های متابولیک و تغذیه ای.بیماری های متابولیک مانند دیابت,آکرومگالی,هیپوتیروئیدی,نارسایی مزمن کبدی و... زمینه آسیب اعصاب محیطی را فراهم می کنند.همچنین کمبود ویتامین ها(B1,B6,B12),سو تغذیه ناشی از ویتامین های B6 و E باعث مشکلات اعصاب محیطی می گردد.
-به علل ناشناخته(Idiopathic).پلی رادیکولوپاتی میلین زودای مزمن(CIDP) و سندرم گیلن باره(GB)جزو علت های ناشناخته محسوب می شوند.درگیری عصب هفتم مغزی(فاشیال)که باعث اختلال خفیف تا شدید عضلات یک طرف صورت فرد می شود و به Bell,s Palsy معروف است,بدون علت مشخصی روی می دهد.
-نوروپاتی های ارثی.بیماری شارکو ماری توث(نوع یک و دو)شیوع بیشتری دارد که بیشتر علایم حسی-حرکتی به دلیل آسیب عصب پرونئال ایجاد می گردد..پیشرفت نوروپاتی های ارثی تدریجی است و سال ها طول می کشد(به استثنای نوروپاتی پورفیریک).بیماری رفسام,آتاکسی فریدریش,نوروپاتی هیپرتروفیک و... جزو نوروپاتی های ارثی می باشند.
-نوروپاتی به علت تومور(Tumours).تومورها ازجمله عوامل آسیب اعصاب محیطی می باشند.در هر ناحیه ای از ب*دن امکان ایجاد تومور و درنتیجه احتمال ضایعه عصب محیطی مربوطه وجود دارد.
تومورها به چند طریق باعث صدمه بافت عصبی می گردند:
-رشد تومور در خارج بافت عصبی ازطریق فشار بر عصب
-رشد تومور در غلاف عصب (مثلا نوریلموم)
-تومورهایی که در داخل عصب رشد می کنند(مثلا نوروفیبرم)
تومورهایی که در غلاف عصب ایجاد می شوند نسبت به تومورهای داخل عصب به نحو بهتر و راحتری قابل جدا کردن هستند.
نویسنده مقاله: فیزیوتراپیست ابراهیم برزکار