کامل شده دلنوشته تیمار | ستاره لطفی کاربر انجمن تک رمان

[SETAREH]

***
غم‌وارانه می‌زنم قدم، در تیمارهای شبانه.
اشک می‌ریزم، مظلومانه.
می‌کشم سختی را به جانِ این جسم بیچاره!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
آشفته‌ حالم!
می‌جنگم میان غم‌ها!
با سختی،
قدم برمی‌دارم در منجلاب‌ها!
می‌روم به سوی خدا،
تا کمی کم شود، از این تیمارها!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
کجایی؟
چرا نمی‌آیی؟
چرا نمی‌آیی تا دل را آرام کنی؟
می‌دانی که این جسم خسته،
فقط و فقط
آرزوی دیدن چشمانت را دارد!
چشمانت را از من دریغ نکن!
آ‌ن دو گوی مشکی، قدرتی دارند
که جانی دوباره به جسم بی‌جانم می‌بخشند.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
چگونه تحمل کنم
شب‌های تار را،
گریستن‌های نصفه شب را‌،
تیمارِ ساکن قلبم را؟
حرف بزن!
ساکت نمان!
بگو چگونه تحمل کنم!
من، سزاوار مرگ هستم.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
می‌دانی؟
سخت است
شب‌بیداری،
قورت دادن بغض‌های کهنه
و سخت‌‌تر از همه
فراموش کردن روی ماهت!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
باور کن جان‌ِ‌ جانانم؛
نبودت می‌زند تیر خلاص بر قلبِ نیمه‌جانم!
نداشتنت می‌زند مهر مرگ بر جسمم
و من چاره‌ای جز مرگ ندارم.
تو بیا و چاره‌ام شو جانا!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
معنی مرگ فقط و فقط یک جسم سرد و نفس‌های رفته، همراه یک کفن سفید نیست؛
مرگ یعنی داشتمت و تو، او را داشتی.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
بغضِ کهنه‌ام را کجا نهانم؟
از کجا روم؟
از چه گذر کنم
تا به دست آورم
لحظه‌ای طمانینه را؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
آن‌قدر نگویید دلتنگی چیست!
دلتنگی که معنی ندارد!
دلتنگی درد دارد؛
مثل من که سال‌هاست
از درد غم و دلتنگی،
گیسوان خود را می‌کندم و پریشانم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
دنیای عجیبی‌ست!
آن‌قدرکه درمانده‌‌ام
دیگر هیچ رسیدنی
مرا خوشحال نمی‌کند!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان