کامل شده دلنوشته تیمار | ستاره لطفی کاربر انجمن تک رمان

[SETAREH]

دلنوشته: تیمار
نویسنده: ستاره لطفی
ویراستار: ECLIPSE
مقدمه: غم‌ها دست به دست هم داده‌اند تا کالبد خسته‌ام را بی‌جان‌تر کنند؛
کالبدی که سال‌ها پیش، روحش پر کشید و رفت.
یک انسان بی‌روح که فقط دارای یک کالبد خسته‌ است،
چه چیزی جز «تیمار» در زندگی‌اش می‌تواند داشته باشد؟

*تیمار: غم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
بی‌تو
در شب‌های سرد
تنهایی،
میان یک‌ جهان درد،
نالان از نبودِ تو
در همان‌جا که یک روز بودی تو.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
نالان قدم می‌زنم در کوچه پس کوچه‌های عاشقی؛
نامت را صدا می‌زنم با بیچارگی.
تو نیستی تا بیایی دل را آرام کنی.
امان از دستِ این زندگی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
دلداده‌ی تو هستم و تو دلداده‌ی او هستی!
ویران تو هستم و تو حیران او هستی!
نالان تو هستم و تو در کنار او هستی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
چه گویم از چشمانت؟
وای لعنت بر چشمانت!
لعنت بر مهر نگاهت،
حلاوت کلامت،
شیرینی زبانت،
هیاهوی چشمانت!
وای، لعنت!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
می‌زنم لبخند به رویت،
می‌گیرم جواب از سویت.
می‌‌روم از کنارت؛
ولی دل نمی‌کنم از رویت.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
دیوانه، بخند!
با صدایِ بلند قهقهه بزن!
بگذار صدایت در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های تنهایی‌ات بپیچد!
نذار غم در دلت، لانه کند!
بخند؛ آری، بخند!
گاهی تنهایی، بهتر از بودن با انسان‌های بی‌ارزش و پوچ است.

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
بگذار و برو ای رهگذر؛
نگذار شوم خامت!
بیا و برو ای بلند قامت؛
نگذار بیشتر از این شَوم، حیرانت!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
بی‌جان‌تر از آن‌چه هستم که فکرش را می‌کنی!
بی‌کس‌تر از آن‌چه هستم که فکرش را می‌کنی!
تو نمی‌دانی؛
نمی‌دانی که سال‌هاست یک تیمار، به بزرگی کوه‌ها، پهناوری دریا‌ها در دلم ریشه کرده است
و تو حکم آن تبری را داری که نیستی،
تا این تیمار را ریشه‌کن کنی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[SETAREH]

***
سال‌ها گذشته است و چشمان‌مان کم‌‌سو،
دل‌هایمان بی‌رحم،
وضعمان آشفته،
روحمان پر کشیده‌،
احساساتمان بی‌سو،
زندگیمان بی‌هدف؛
پس دل‌ها به چه خوش است؟

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان