چگونه رمان رو شروع کنیم و ایده پردازی کنیم.
قبل از اینکه سوژه را تعریف کنیم مثالی می آوریم بعد به دنبالۀ بحث خواهیم پرداخت.
در روزنامه می خوانیم که: ( برای دختر کارمند آبرومندی خواستگار آمده است و او وضع مالی خوبی ندارد تا جهیزیه کاملی به دخترش بدهد. آن مرد می رود و یکی از کلیه های خود را به یکی از بیماران کلیوی می فروشد تا مقدمات عروسی دخترش را فراهم کند….) ذهن خلاق داستان نویس با شنیدن چنین روایتی به فعالیت واداشته می شود و آن را برای شاخ و برگ دادن مناسب می بیند. به همان اولین اراده و تصمیمی که داستان نویس می گیرد تا واقعه ای را به صورت داستان درآورد اصطلاحاً می گویند سوژه پیدا کردن .
سوژه هر جایی مخفی میشه : روزنامه کتاب های زندگی نامه اخبار حوادث حتی صحبت های خانواده مون درباره گذشته …
یه اتفاقی که شما رو جذب کنه .
سوژه پیدا کنین . این تمرین بعد از جور دیگه دیدن تمرین خوبیه .
آموزش نویسندگی ، اصول نوشتن رمان
سوژهای که در داستان کوتاه انتخاب میشود به خاطر این که به دلیل محدودیت نوشتاری قابلیت پرورش کمتری دارد دارای اهمیت بیشتری است.
یک نویسنده با توجه به تجربهی زیستی خود(تجربه ی زندگی شخصی) در اطراف خود و در متن جامعهای که در آن زندگی میکند با نگاهی کاوشگرایانه نکاتی را میبیند و به عنوان سوژه انتخاب میکند که شاید پیش از این کسی به آن توجه نکرده باشد.
در داستان کوتاه کلیسای جامع، ریموند کارور نگاه یک انسان نابینا به دنیا را به گونهای متفاوت بررسی می کند. داستان درست زمانی به پایان میرسد که شخصیت اصلی داستان که پیش از این گرفتار نگاه بستهی خود بود به نقطهای میرسد که احساس میکند او بوده است که از ابتدا نمیدیده و نابینایی امری بیرونی نبوده است.
آموزش نویسندگی ، اصول نوشتن رمان
سوژهی اصلی داستان شاید یک موقعیت تکراری باشد که هرروز برای هریک از ما اتفاق میافتد اما چون زیر پردهی عادت مخفی شده است به نظر نمیآید.
اصطلاحا باید کشفش کنیم. «به نظر میرسد که عنصر مهم داستان، بیش از هرچیز در سوژهی آن نهفته است، در چگونگی گزینش رویدادی تخیلی یا واقعی که از این ویژگی شگفت برخوردار باشد که چیزی بیرون از خود را تشریح کند، تا آنجایی که یک حادثهی معمولی خانگی…به عصارهای از وضعیت خاص بشر یا به نماد آشکار یک نظام اجتماعی یا تاریخی تبدیل شود.(کورتاسار، ۱۹۹۴)»
آموزش نویسندگی ، اصول نوشتن رمان
یعنی : سوژه ی ما می تواند وضعیت ما جامعه ی ما و ایراداتش را در خود داشته باشد .
این وظیفهی نویسنده است که هم چون یک مجسمه ساز از یک صخرهی ساده فرشتهای زیبا بتراشد. اوست که با قلم خود به سوژهی خود در متنی جدید مجددا حیات میدهد و انقلابی در جان و دل مخاطب به راه میاندازد. انقلابی که اسم اثر را در جرگهی فراموش نشدنیهای ذهن مخاطب قرار میدهد.
پس : سوژه میتونه هر چیزی باشه در اطراف ما . مهم جور دیگر دیدن ماست.
#آموزشی