#نکتههای_نویسندگی
هر نوع داستانی را میتوان با هرنوع زاویه دیدی نوشت. اینکه داستان را چگونه نوشت که روی مخاطب تأثیر بسیاری داشته باشد، بیشتر به قلم نویسنده بستگی دارد، نه زاویه دید. اگر مخاطبی چندین رمان با زاویه دید سومشخص مطالعه کرده و آن آثار او را راضی نکرده، قلم آن نویسنده خوب نبوده، نه زاویه دید. با این حال چه زاویه دید اول شخص و چه زاویه دید سومشخص هرکدامشان مزیتی دارند.
در زاویه دید سومشخص، نویسنده میتواند باقطعیت کامل از حالات درونی و حتی دروانجنینی شخصیتهای اثرش سخن بگوید؛ ولی در زاویه دید اولشخص فقط میتواند با احتمال و شاید و... سخن بگوید. ولی زاویه دید اولشخص به دلیل آنکه راوی خودش یکی از شخصیتهای اثر است، احتمالاً برای مخاطب باورپذیرتر است. هرچند قلم نویسنده شرط است.
مثلاً: اگر زاویه دید سومشخص باشد:
آتیلا از درون بسیار آشفته بود. انگار درونش را به آتش کشیده بودند؛ ولی این را اصلاً از روی ظاهرش نمیشد تشخیص داد.
اگر زاویه دید اول شخص باشد:
با توجه به اینکه آتیلا را به خوبی میشناسم. حدس زدم احتمالاً او در آن لحظه از درون آشفته است؛ ولی این را نمیشد از ظاهرش تشخیص داد.
#آموزشی
هر نوع داستانی را میتوان با هرنوع زاویه دیدی نوشت. اینکه داستان را چگونه نوشت که روی مخاطب تأثیر بسیاری داشته باشد، بیشتر به قلم نویسنده بستگی دارد، نه زاویه دید. اگر مخاطبی چندین رمان با زاویه دید سومشخص مطالعه کرده و آن آثار او را راضی نکرده، قلم آن نویسنده خوب نبوده، نه زاویه دید. با این حال چه زاویه دید اول شخص و چه زاویه دید سومشخص هرکدامشان مزیتی دارند.
در زاویه دید سومشخص، نویسنده میتواند باقطعیت کامل از حالات درونی و حتی دروانجنینی شخصیتهای اثرش سخن بگوید؛ ولی در زاویه دید اولشخص فقط میتواند با احتمال و شاید و... سخن بگوید. ولی زاویه دید اولشخص به دلیل آنکه راوی خودش یکی از شخصیتهای اثر است، احتمالاً برای مخاطب باورپذیرتر است. هرچند قلم نویسنده شرط است.
مثلاً: اگر زاویه دید سومشخص باشد:
آتیلا از درون بسیار آشفته بود. انگار درونش را به آتش کشیده بودند؛ ولی این را اصلاً از روی ظاهرش نمیشد تشخیص داد.
اگر زاویه دید اول شخص باشد:
با توجه به اینکه آتیلا را به خوبی میشناسم. حدس زدم احتمالاً او در آن لحظه از درون آشفته است؛ ولی این را نمیشد از ظاهرش تشخیص داد.
#آموزشی