• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

کامل شده کمک! صدایم در نمی‌آید | 𝐙𝐚𝐚𝐫 کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
انگار کسی محکم‌ترین سیلی زندگی‌اش را
برای من کنار گذاشته باشد؛
چنان گونه‌ام ساز سوخته می‌نوازد که
دلم هم آتش می‌گیرد، چه برسد صورتم!
در این باتلاق ناامیدی، چشمانم سوسو می‌زنند؛
کسی دخترک نفس‌نشان را خفت‌گیری کرده
در کوچه‌ای خلوت!
آخر هوایی به گلوگاهم نمی‌رسد،
چه شد با من عروسک؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
آری!
شاید ندیدی نگاه معصوم آن زخم‌خورده را هنگامی که نگاهت می‌کرد؛ قلبم را می‌گویم عروسک.
و تو چه می‌دانی هربار تباه شدن با همان صوت شکستنِ دفعه‌ی قبل چه حسی دارد؟
و آیا مقدس که نه، سیاه‌پوش‌ترین مالکیت این کلان‌شهر آلوده نفس از آن توست؟
شاید قبرها را که می‌بینی اسمم به گوشت برسد؛
مردگان هم شناخته‌اند، لرزیدن‌های یواشکی من را از بی‌مهری موریانه‌های نفرت.
شاید همان استخوان‌های پوسیده، روزی فریادشان نام مرا به گوشت رساند.
کسی از این فردا مگر خبری آورده؟
آه!
یاد قدیم‌ها که کنارت جسمی موقت داشتم می‌افتم و می‌دانم که می‌دانستم رستاخیز جنون تو چه خواهد شد.
می‌دانستم و خود را با اندیشه‌ی احساس زیبایت در بند جهنم‌های داغی در غاری داج‌گون کشیدم؛ آن‌چنان تنم را سوختند که فرصت نفس بریدن هم نداشتم. عروسکم! حیف باشد روزگاران بر من که خود می‌دانستم، تو شاید آن‌قدر رحم نداری که تبعید شده‌ی شهری را، رهای آ*غ*و*ش نکنی.
چه برای گفتنت داری؟ اصلاً می‌خواهی با من حرفی بزنی یا کلماتت ته می‌کشند؟
یادم نبود،
من نام تو را عروسک نهادم؛ همانند یک داهلان!
دهانت را با دست‌هایم دوختم؛ نخِ خیانت چاره‌ساز بود،
سوزن هم قابل یافت بود جانم!
همان مهرهای پوسیده از سودای جام خوش‌رنگ خواهش.
مقصر نبودیم و بودیم آری، هردو!
دچارت شدم؛ اما بودم و تو مگر نمی‌دانی که هستم؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : لیلیِ مجنون

لیلیِ مجنون

کاربر فعال ادبیات + شاعر انجمن + دلنویس انجمن
شاعر انجمن
دلنویس انجمن
کاربر فعال تالار
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-19
نوشته‌ها
541
لایک‌ها
3,986
امتیازها
3
محل سکونت
بالِ قاصدَک.
کیف پول من
1,332
Points
116
شهر کافونه همان‌جاست که
مردمان از عشق می‌شوند سرریز،
راز مرا در س*ی*نه دانند تمام مردمش.
عشق تو مرا شهره‌ی شهر ساخت، مرا سراب نامیدند!
سرابِ مستی‌های تو عروسکم!
من و تو ساکن آن شهر نبودیم؛ اما وطن که آن‌جاست؛
می‌خواهم بازگردم، روحم پرواز کند سوی همان‌شهر.
خدا را بی‌خیال شده‌ام، فرشته‌ها را نگهدارت می‌کنم؛
جبرئیل نگهدارت عروسک پاره‌پاره‌ام!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امضا : لیلیِ مجنون

گلبرگ

کاربر افتخاری
کاربر افتخاری
کاربر VIP انجمن
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-15
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
13,830
امتیازها
113
کیف پول من
52,012
Points
1,377
%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4.png
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : گلبرگ
بالا