♩♪♬صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن و از جاودان می سراید
♩♪♬صدای تو از لاله زاران که بر باد...
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.
♩♪♬صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
♩♪♬از پشت بیداد می آید،
و جان دل من،
♩♪♬دل و جانم از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
♩♪♬در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ بر آن،
♩♪♬شاد خواران و اندهگزاران، ببارد، بشارد صدای تو
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم
♩♪♬مخالف سرای همایون و بیداد!
صدای تو در پرده ی دلکش شور زیباست و بر موجزاران دشتی،
♬و بر اوجساران ماهور و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکه ها بازی نور زیباست
♩♪♬ صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینهی بی خش و بی غش
♩♪♬جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
♩♪♬و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
و نو می شود کهنه، وقتی که از پنجره ی حنجره تو گذر می کند♩♪♬
و تالار پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه، از چار سو شعله ور می کند♩♪♬
به هر گاهی از خوش ترین های بیگاه صدایت چو قالیچه ای نور می آید
و زین آسمان ترشروی مرا می رباید، مرا می برد دور♩♪♬
سوی مخملستان ژرف پگاه آسمان نشابور
صدای تو بیداد اندوه در شور شادی♩♪♬
صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من صدای تو آبادی من
صدای تو هیهای ویرانی من صدای تو معنای ایرانی من صدای تو...♩♪♬
ای دوست! ای من! کجایی؟
که از ناکجاها می آیی و از آن مرا می ربایی♩♪♬
و من هیچ، من هیچ تر من نه من
من منم، تا می آیی؟! و سیم نسیم است♩♪♬
اینک که بندد میان تو تا من پل، ای دوست!
و موسیقی غربت من نثار صدایت ♩♪♬
که در انفجارش، من از اشک خونین
به روی صدایت فشانم گل♩♪♬
ای دوست....!
صدای تو از آن و از جاودان می سراید
♩♪♬صدای تو از لاله زاران که بر باد...
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.
♩♪♬صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
♩♪♬از پشت بیداد می آید،
و جان دل من،
♩♪♬دل و جانم از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
♩♪♬در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ بر آن،
♩♪♬شاد خواران و اندهگزاران، ببارد، بشارد صدای تو
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم
♩♪♬مخالف سرای همایون و بیداد!
صدای تو در پرده ی دلکش شور زیباست و بر موجزاران دشتی،
♬و بر اوجساران ماهور و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکه ها بازی نور زیباست
♩♪♬ صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینهی بی خش و بی غش
♩♪♬جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
♩♪♬و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
و نو می شود کهنه، وقتی که از پنجره ی حنجره تو گذر می کند♩♪♬
و تالار پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه، از چار سو شعله ور می کند♩♪♬
به هر گاهی از خوش ترین های بیگاه صدایت چو قالیچه ای نور می آید
و زین آسمان ترشروی مرا می رباید، مرا می برد دور♩♪♬
سوی مخملستان ژرف پگاه آسمان نشابور
صدای تو بیداد اندوه در شور شادی♩♪♬
صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من صدای تو آبادی من
صدای تو هیهای ویرانی من صدای تو معنای ایرانی من صدای تو...♩♪♬
ای دوست! ای من! کجایی؟
که از ناکجاها می آیی و از آن مرا می ربایی♩♪♬
و من هیچ، من هیچ تر من نه من
من منم، تا می آیی؟! و سیم نسیم است♩♪♬
اینک که بندد میان تو تا من پل، ای دوست!
و موسیقی غربت من نثار صدایت ♩♪♬
که در انفجارش، من از اشک خونین
به روی صدایت فشانم گل♩♪♬
ای دوست....!