- تاریخ ثبتنام
- 2020-07-12
- نوشتهها
- 1,767
- لایکها
- 22,009
- امتیازها
- 138
- سن
- 18
- کیف پول من
- 7,208
- Points
- 124
در اواخر قرن ۱۹، ایرانشناس فرانسوی جیمز دارمستتر عنوان کرد که گاتاها را باید در قرن اول قبل از مسیح نوشته باشند، زیرا میان آموزههای گاتاها و اندیشههای نوافلاطونی شباهت زیادی وجود دارد. برای دارمستتر، زرتشت تنها یک شخصیت افسانهای بود که زندگیاش را در کتابهای پهلوی توصیف کردهاند و نامش را به عنوان نویسنده بر روی مطالبی که به لحاظ زمانی نمیتواند به او مربوط باشد، قرار دادهاند. او انکار نمیکرد که شاید چنین شخصی واقعاً وجود تاریخی داشته باشد، اما هیچ ارتباطی میان او و گاتاها قائل نبود.
در آن زمان فرضیه دارمستتر به سرعت با مخالفتهایی روبرو شد، اما رد ارتباط میان زرتشت و گاتاها مجدداً در ۱۹۶۳ توسط ماریان موله مطرح گردید. او نوشت: «زرتشت سپیتامن کاملاً برای ما ناشناخته باقی ماندهاست.» برای موله، زرتشت تماماً زاده اسطوره و افسانه بود. او در مقدمه کتاب خود نوشت که «انکار کردن حقیقت تاریخی پیامبر ایرانی و یارانش از عهده ما خارج است؛ اما این حقیقت تاریخی ظاهراً تنها به شکل دگرگون شده آیینی به دست ما رسیدهاست.» او معتقد بود که هات آغازین یسنه ۴۶ به هیچ طریقی نمیتواند به عنوان یک واقعیت تاریخی در نظر گرفته شود. در باور موله «معلوم نیست این را چه کسی نوشتهاست. آیا خود زرتشت بوده که برای داستانهای آیینی-نمادین آن را ساخته؟ یا شخص دیگری؟» چندی بعد، عدم ارتباط میان زرتشت و گاتاها مجدداً توسط ژان کلنز و اریک پیرار مورد بررسی قرار گرفت. پرودس اکتور شروو، ایرانشناس مطرح نروژی، استدلالهای کلنز را قانع کننده یافت و عنوان کرد «تا جایی که من میدانم، از زمان بارتولومه هیچ محقق غربی تلاش نکرده وجود تاریخی زرتشت را ثابت کند؛ این موضوع همینطوری پذیرفته شده. زمانی که در ربط با استدلالها سؤال میشود، بیشتر محققان پاسخ میدهند «نظر رایج این است.» اما این نظر رایج فقط به اندازه استدلال بنیادینش معتبر است، که البته در این مورد اصلاً وجود ندارد!» استاوسبرگ هم در ۲۰۰۴ نوشت که «مشخص نیست زرتشت کی زندگی کردهاست (البته اگر واقعاً چنین کسی وجود داشته باشد).»
کلنز در دفاع از فرضیه خود، به یسنه ۴۶٫۱۴ استناد کرد که در آن، از زرتشت دربارهٔ همپیمان اَشَوَان سؤالی پرسیده شدهاست. او معتقد است به شدت نامحتمل است که زرتشت از خودش سؤال پرسیده باشد. نتیجتاً زمانی که زرتشت در یسنه ۴۶٫۱۴ گوینده گاتاها نیست، در سایر هاتها هم نمیتواند باشد. چگونه، به عنوان مثال، اگر زرتشت سراینده گاتاهاست، در یسنه ۲۸٫۶ گوینده اول شخص جمع میتواند از اهورامزدا بخواهد که «به زرتشت و به ما یاری ده»؟ کلنز نتیجه میگیرد که زرتشت شخصیت مهمی در گاتاهاست، اما سراینده آن نیست. اما اگر سراینده زرتشت نیست، این سؤال مطرح میشود که چه کسی است. او پاسخ میدهد که «گاتاها خود را به عنوان نوشتههای یک شخص نشان نمیدهد، بلکه گفتمان یک گروهی مذهبی است. این سرودها تجلی نوعی اندیشه هستند.» او صاحب این اندیشهها را یک طبقه روحانی میداند که یکی از خودشان را مأمور سرایش گاتاها کردهاند تا در زمان مراسمهای مذهبی آن را اجرا کنند.
در آن زمان فرضیه دارمستتر به سرعت با مخالفتهایی روبرو شد، اما رد ارتباط میان زرتشت و گاتاها مجدداً در ۱۹۶۳ توسط ماریان موله مطرح گردید. او نوشت: «زرتشت سپیتامن کاملاً برای ما ناشناخته باقی ماندهاست.» برای موله، زرتشت تماماً زاده اسطوره و افسانه بود. او در مقدمه کتاب خود نوشت که «انکار کردن حقیقت تاریخی پیامبر ایرانی و یارانش از عهده ما خارج است؛ اما این حقیقت تاریخی ظاهراً تنها به شکل دگرگون شده آیینی به دست ما رسیدهاست.» او معتقد بود که هات آغازین یسنه ۴۶ به هیچ طریقی نمیتواند به عنوان یک واقعیت تاریخی در نظر گرفته شود. در باور موله «معلوم نیست این را چه کسی نوشتهاست. آیا خود زرتشت بوده که برای داستانهای آیینی-نمادین آن را ساخته؟ یا شخص دیگری؟» چندی بعد، عدم ارتباط میان زرتشت و گاتاها مجدداً توسط ژان کلنز و اریک پیرار مورد بررسی قرار گرفت. پرودس اکتور شروو، ایرانشناس مطرح نروژی، استدلالهای کلنز را قانع کننده یافت و عنوان کرد «تا جایی که من میدانم، از زمان بارتولومه هیچ محقق غربی تلاش نکرده وجود تاریخی زرتشت را ثابت کند؛ این موضوع همینطوری پذیرفته شده. زمانی که در ربط با استدلالها سؤال میشود، بیشتر محققان پاسخ میدهند «نظر رایج این است.» اما این نظر رایج فقط به اندازه استدلال بنیادینش معتبر است، که البته در این مورد اصلاً وجود ندارد!» استاوسبرگ هم در ۲۰۰۴ نوشت که «مشخص نیست زرتشت کی زندگی کردهاست (البته اگر واقعاً چنین کسی وجود داشته باشد).»
کلنز در دفاع از فرضیه خود، به یسنه ۴۶٫۱۴ استناد کرد که در آن، از زرتشت دربارهٔ همپیمان اَشَوَان سؤالی پرسیده شدهاست. او معتقد است به شدت نامحتمل است که زرتشت از خودش سؤال پرسیده باشد. نتیجتاً زمانی که زرتشت در یسنه ۴۶٫۱۴ گوینده گاتاها نیست، در سایر هاتها هم نمیتواند باشد. چگونه، به عنوان مثال، اگر زرتشت سراینده گاتاهاست، در یسنه ۲۸٫۶ گوینده اول شخص جمع میتواند از اهورامزدا بخواهد که «به زرتشت و به ما یاری ده»؟ کلنز نتیجه میگیرد که زرتشت شخصیت مهمی در گاتاهاست، اما سراینده آن نیست. اما اگر سراینده زرتشت نیست، این سؤال مطرح میشود که چه کسی است. او پاسخ میدهد که «گاتاها خود را به عنوان نوشتههای یک شخص نشان نمیدهد، بلکه گفتمان یک گروهی مذهبی است. این سرودها تجلی نوعی اندیشه هستند.» او صاحب این اندیشهها را یک طبقه روحانی میداند که یکی از خودشان را مأمور سرایش گاتاها کردهاند تا در زمان مراسمهای مذهبی آن را اجرا کنند.