• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

سنگ‌صبور سنگ صبور | از نسل تو

  • نویسنده موضوع بی نهایت
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 627
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

مهاجر.

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-22
نوشته‌ها
5,710
لایک‌ها
26,854
امتیازها
128
محل سکونت
مادرید
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
32,814
Points
217
خب... خیلی‌ها از این معجزه خبر ندارن و خب منم از اون دسته‌شون هستم. می‌دونی؟:)) تو با خودت کنار اومدی و خودت رو همین شکلی دوست داری ^^ پس جالبه. خب من به این میگم «معجزه»! چون خودم واقعا گاهی اوقات دلم میخواد هیچ حسی نداشته باشم. خوش‌حالی یا ناراحتی، حسادت یا عصبانیت. اما خب، تو بدون این‌که خوشحالی رو حس کنی، خوش‌حالی^^ نمی‌دونم چی بگم چون‌که اطلاعی راجع‌بهش ندارم؛ ولی خب صادقانه بگم بهت حسادت می‌کنم:)) شاید هم خودت نمی‌خوای این شکلی باشی، شاید هم می‌خوای؛ اما به‌نظر من نداشتن احساسات جالب و زیباست. ناراحت نمیشی و خوش‌حال هم نمیشی. توی خیلی از موقعیت‌ها بهت کمک می‌کنه و یه جاهایی بهت آسیب می‌رسونه(این‌که نمی‌تونی بقیه رو درک کنی؛ اما خب اون‌ها هرچی بگن باز تو هیچ حسی نداری و مهم نیست برات^^ پس آسیب نمی‌رسونه از دیدگاه من)؛ اما این‌که این‌شکلی باشی خیلی جالبه. می‌دونم دیدگاهم متفاوته چون به عنوان یه شخصی که احساساتی هستم خیلی صدمه دیدم! اما تو نمی‌بینی. آره! خیلی‌ها هستن مثل من که بهت حسادت می‌کنن پس فقط ادامه بده و موفق شو^^ احساسات یه بخشی از مغزه و مهمه؛ اما بدون اون هم میشه زندگی کرد. باهاش کنار اومدی و برات آسونه. فقط برو جلو! که داری میری.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hal mony

مدیر بازنشسته + مجله نویس
مجله نویس
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-02
نوشته‌ها
3,135
لایک‌ها
10,956
امتیازها
263
سن
21
محل سکونت
اسپویلر آباد:)
کیف پول من
23,859
Points
152
های گایز
اهم اهم
فک کنم فعلا من تنها کسی ک از این بیماری خبر داشته باشه ک اونم بخاطر فیلم وسریال های روانشناختی زیادیه ک دیدم البته من این اسمشو نمیدونستم و وقتی توضیحاتش رو خوندم فهمیدم...
عاام خب یه دیالوگی یادم آمد ک میگه :جسم هامون بی نقص نیستن چرا روحمون بی نقص باشه
و نظر من اینکه هر آدمی به یه نحوی خاص میشه
خاص بودن به معنای تمایز از اطرافیانش
و این تمایز باعث درک بیشتر میشه ولی وقتی احساسات بروز نکنه چطور آدما رو درک کنیم؟
و این موضوع برمیگرده به میزان شناخت ما از فرد مقابل و حدس تقریبی احساساتش توی هر موقعیت
به نظرم وجود یه فرد احساساتی کنار این افراد خاص ومنحصر به فرد لازمه چون اونا یاد میگیرن ک چطور توی هر موقعیت احساساتشون رو بیان کنن دقیقا مثل مشاوری ک به دانش آموز توی اخرین روزهای منتهی به کنکور میگه از چه چیزایی دوری کنه و چه چیزایی خوبه


(مدیونی فک کنی حوصله ندارماااا خستم فقط:)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : hal mony

yosra.am

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-14
نوشته‌ها
46
لایک‌ها
642
امتیازها
53
کیف پول من
1,213
Points
0
25505



...
.......
.....
..............

........
....
...


سلام به همگی Echp


امیدوارم حال همتون عالی باشه Dvj£;

امروز می خوام متن یکی از کابرای عزیز تک رمان رو که به طور مستقیم در سنگ صبور شرکت کرده رو باهاتون به اشتراک بذارم Fvjb5?

⚠️ جهت یادآوری ⚠️

📢 هیچ توهینی به هر اقلیتی و به شخصیت صاحب نوشته تاپیک و شرکت کننده ها نمیشه برخلاف هدف این چالشه.

📢 پیام هایی که می فرستین بوی ترحم و دلسوزی نده خواهشا همدردی با دلسوزی فرق میکنه این رو همه ما متوجهش هستیم.

⛔ اگر زمانی متوجه شدین نویسنده محترم سنگ صبور چه کسی هست تحت هیچ شرایطی عنوان نکنید.

می تونید دوستانتون رو هم تگ کنید تا از مطالب گفته شده استفاده کنن .Rcjb(,

✅ اگر مطلب مفیدی (از منابع مطمئن باشید) در ر*اب*طه با متن ارسالی می دونستین خوشحال می شم به اشتراک بذارین تا بقیه هم استفاده کنن.

خلاصه در کمال احترام با هم گفت و گو کنید اینجا مطالب خارج از بحث هم نفرستید که اسپم محسوب میشه. Ddcff



و اما متن گفتگو:

سلام وقتتون بخیر. برای شرکت در چالش سنگ صبور پیام دادم و مایلم که گفتگو رو به صورت مستقیم انجام بدم.

سلام خیلی خوش اومدی سپاس از اعتماد شما Sa*@&_9

متشکرم😁
اول از همه خیلی ممنون که این چالش رو برگزار کردید. به نظرم خیلی مفیده ^-^
من می خوام از چیزی حرف بزنم که تقریبا در تمام طول عمرم پنهانش کردم. موضوعی که شاید در نگاه اول برای بعضی ها قابل باور نباشه اما حقیقتیه که من باهاش زندگی می کنم.


خواهش می کنم راستش تشکر اصلی رو باید از آشوب کرد و در نهایت تمام سعیمون بر اینه که شما احساس راحتی کنید.

موضوعی که می خوام بگم تجسمش سخت نیست. می تونید چشماتون رو ببندید و خودتون رو بذارید جای من. فکر کنید یه روز برسه که هیچ چیزی در درون شما تغییر ایجاد نکنه. فکر کنید که هیچ اتفاق خوبی باعث خوشحالی شما نشه؛ هیچ فاجعه ای ناراحتتون نکنه. لبخند زدن و گریه کردن براتون سخت یا حتی غیرممکن باشه. من اینطور زندگی می کنم و شاید بتونم بگم اینطور به دنیا اومدم. اتفاق نادری هم نیست! تعداد افرادی که به شرایط دچار هستن کم نیست. اسمش آلکسی تایمیا هست و در واقع یک بیماری روان-تنی محسوب میشه. بعضی از افراد مبتلا به این بیماری فقط در ابراز هیجانات مشکل دارن و بعضی مثل من در درکشون هم مشکل دارن. من در کودکی فقط توی ابراز این احساسات و تشخیصشون مشکل داشتم اما با گذر زمان و بی توجهی به این موضوع بیماری پیشرفت کرد و توی سنین 6-7 سالگی به کل توان ادراک احساسات رو از دست دادم.

یعنی اگه قبل از ۶-۷ سالگی پیگیر درمان می شدن الان برای درک احساسات مشکل نداشتی؟


امکانش هست. یه مثال می زنم:
فکر کنید دو کودک با این شرایط در دو محیط مختلف قرار دارن.
یکی در همون ابتدا بیماریش تشخیص داده شده و اطرافیانش سعی می کنن احساساتش رو تقویت کنن. بهش لبخند زدن و گریه کردن و عصبانی شدن رو یاد می دن.
دیگری اصلا بیماریش شناخته نشده و خانواده صرفا فکر می کنن فرزند منطقی و کمی تا حدودی بی تفاوت دارن و پیگیر موضوع نمی شن.
کاملا واضحه که برای کودک اول شانس غلبه بر این بیماری خیلی بیشتره.


الان که به این سن رسیدی به نظرت اطرافیان می تونن کمکی به بهبودش کنن؟ اگه آره چه طور اگه نه انتظارت چیه از اونها؟

به قول پزشک ها زمان طلایی گذشته 😂
الان دیر شده. تقریبا توی سن دوازده سالگی بیماری من مشخص شد و مدتی رو تحت درمان های سخت گذروندم؛ بیماری اصلی زمینه ساز چند بیماری روانی دیگه هم شد. اعتراف می کنم اون درمان ها از خود بیماری برام سنگین تر تموم شد 😂
به خاطر مصرف دارو های بسیار قوی به صورت موقتی احساساتی مثل خشم رو حس کردم. مدتی هم شدت بیماری کم شد و من بعد از اون می تونستم به راحتی بخندم و یا گریه کنم اما در آخر بعد از گذشت مدتی و قطع کردن دارو ها دوباره به حالت اول برگشتم.
انتظارم؟ خوب باید بگم که من توی این مدت دافعه ی زیادی نسبت به معرفی و حتی پذیرفتن بیماریم داشتم. حس یه کمبود بزرگ بود و همین باعث شد از اجتماع تا حدودی دوری کنم. معمولا کار هام رو در انزوا و به دور از دیگران به خصوص افراد نا آشنا انجام می دادم. افرادی که باهاشون معاشرت داشتم محدود بودن و حتی با یکی دو نفر از اعضای خانواده هم مشکل جدی داشتم. اما الان، بعد از مشکلات متعددی که داشتم به یک نتیجه رسیدم که شاید برای بعضی ها کمی عجیب بیاد اما؛ یک نفر معلول به دنیا میاد، یک نفر از بدو تولد بینایی نداره و یک نفر هم مثل من.
شاید در مقایسه با افراد دیگه ما یک کمبود بزرگ داشته باشیم ولی ما اینطوریم! هیچ کس هم نتونسته تغییرش بده!
خوب حالا که قابل تغییر نیست چرا با فکر یک نقص فرصت زندگی خوب رو از خودمون بگیریم؟ دیگه برام مهم نیست که از دیگران بشنوم مثل آدم آهنی هستم یا از ل*ذت های اصلی زندگی محرومم. من حتی بدون حس کردن شادی هم می تونم زندگی خوبی داشته باشم. حتی اگر از حس اشتیاق فقط معنی لغتش رو بدونم.
و جواب اصلی سوال شما: من رو همینطور که هستم بپذیرن! سعی نکنن من رو تغییر ب*دن. من نمی تونم تغییر کنم. من دنبال زندگی بهتر نیستم من فقط می خوام زندگی ای که دارم رو حتی اگر از نظر شما زندگی بیهوده ای هست رو حفظ کنم. متشکرم! لازم نیست حال من رو بهتر کنید فقط بدترش نکنید


زندگی ها رو با هم مقایسه می کنی؟ مثلا حتی شده یه لحظه بخوای جای کسی باشی؟

مثلا دوست داشته باشم بدون این بیماری به دنیا میومدم!؟ خوب اره! قطعا! کیه دوست نداشته باشه احساس داشته باشه!؟ 😂 من به خاطر همین خواسته تن دادم به چهار_پنج سال مصرف دارو.
ولی وقتی نتیجه نداد و آخرش برگشتم سر خونه ی اول به این نتیجه رسیدم که خوب! وقتی بهتر نمیشه نباید زندگیم رو بدتر کنم. من واقعا نمی تونم دوباره بسته شدن به تخت رو تحمل کنم. بعد از مصرف دارو ها در واقع یه انفجار احساسی داشتم 😂که بیشتر هم خشم بود. یعنی واقعا می ترسیدن ازم! جرعت نداشتن بدون تزریق آرامبخش دستم رو باز کنن. من واقعا دوست ندارم تکرار بشه.




"مدیریت تک رمان"

سپاس از همکاری شما :giggle:

عاام خب یه دیالوگی یادم آمد ک میگه :جسم هامون بی نقص نیستن چرا روحمون بی نقص باشه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

محبوبه داوری

کاربر اخراج شده
کاربر اخراج شده
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-28
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
1,009
امتیازها
0
کیف پول من
5,024
Points
491
سلام ⚘میدونم این مطالب نوشته شده مربوط به یکسال قبله.اما
به نظرم اومد شاید مفید باشه.
واما دوست عزیز
ابتدا امیدوارم‌ آشفتگی روح وروانت رفع شده باشه‌.
کسانیکه‌به هر علتی دچار مشکلاتی میشن‌که ناارام‌میشن وبه دکتد مراجعه میکنن حالابه هر دلیلی
قدم بزرگ برداشتن وتصمیم‌بزرگی
گرفتن‌ که نشونه شجاعتشونه.
وقتی درمان رو شروع کردین ویه مدتی بهتر شدین ولی بعدازقطع داروها همه چی برگشت شایدم‌شدیدتر،این مواقع دراصطلاح ساده پزشکی بیمار مقاوم به درمان شناخته میشه‌یعنی علاوه بر مصرف دارو روش جدیدی هس
که تاثیر فراوانی در رفع بیماری وبدست اوردن سلامتی دارد.
روشی بنام R-TMS وجود داره واثرات‌چشمگیری داره که لازمه شروع این درمان‌صبر واسه ادامه این روش درمانی ونداشتن وقفه در جلسات اولیه که با۲۰ روز شایدم کمتر وبیشتر که اینو پزشکتون تشخیص میدن.
هرقسمت مغز انسان مربوط به یه ادراک‌انسان هست شادی وغم‌و
اضطراب ودلهره افسردگی وشادی غیر عادی‌و..این روش باتحریک هرنقطه ازمغز باتوجه به تشخیص ناراحتی بیمار در مدت زمانی که باید باصبر وبدون وقفه انجام شود
ابتدا جلسات متوالی بعد جلسات یادآور که اونن بستگی به تسخیث پزشک تعیین میشه ماهی یبار دوماه یبار یا حتی هفته ای یبار.
بهرحال دوست عزیز همونطور که خودتون گفتین‌ریشه این بیمتری از کودکی بوده که بیشتر شده و برخلاف اینکه میگین شما احساسی به دنیای پیرامون‌رو ندارین‌اتفاقا شما احساسات مطلوب و واکنش عادی رو دارین ولی دلهره ازاینکه خوب نمیشین یاحتی بدتر میشین این حس خشم رو قوی کرده ومنجر به افسردگی وناامیدی شده.
سرچ کنیین در گوگل اطلاعات تصاویر کامل این درمان ودستگاه‌موردنطر وتاریخچه این درمان رو مطالعه کنید.
امبدوارم موثر باشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Ghasam.H

سرپرست بازنشسته بخش عکس
داستان‌نویس
مجله نویس
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-08-11
نوشته‌ها
5,423
لایک‌ها
26,760
امتیازها
168
محل سکونت
جایی میون خلسه‌ی مستور:)
کیف پول من
22,914
Points
251
من فقط یه پیشنهاد کوچولو دارم واست...
کتاب "بادام" رو بخون
شخصیت اصلیش، به بیماری تو دچاره
شاید این داستان، باعث شه امیدوار شی به بهبود:)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Ghasam.H
بالا