بیوگرافی بیوگرافی کنفوسیوس |فیلسوف

  • نویسنده موضوع L A D Y
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 253
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
سوسیالیستها و آنارشیستها
پس از کنفوسیوس، مدت دو قرن جدالهای پرشور و بدعتهای کفرآمیز درگرفت. مردانی مانند هوی تزه و کونگ سون لونگ که لذات فلسفه را کشف کرده بودند، منطق را به بازی گرفتند و انبوهی پارادوکس (قضیة شگرف)، که در تنوع و دقت به پای براهین زنون یونانی می رسیدند، اختراع کردند. در همان سده هایی که بنارس و آتن کانون فیلسوفان بودند، فیلسوفان چینی در شهر لویانگ، پایتخت چین، گرد آمدند و، با همان آزادگویی و آزاد

اندیشی که آتن را مرکز عقلی دنیای مدیترانه گردانید، به بحث و فحص پرداختند. سوفسطاییان، که تسونگ هنگ کیا یعنی «فیلسوفان گمراه» نام گرفته بودند، در پایتخت انبوه شدند تا به تعلیم و ترویج فن اغواگری بپردازند. منسیوس، وارث جبة کنفوسیوس، و چوانگ تزه، بزرگترین پیرولائوتزه، و شون تزه، منادی شر نخستین و موتی، پیامبر محبت جهانی، به لویانگ شتافتند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
1-موتی دیگرگرای
منطقی و مسیحی و صلح دوست قدیم
منسیوس، دشمن موتی، می گوید: «موتی همة مردم را دوست می داشت و با شادی همة وجودش را از سر تا پا برای خیر انسان به رنج می انداخت.» مانند کنفوسیوس، اهل لو بود و اندکی پس از مرگ آن خردمند شهرت یافت. فلسفة غیرعملی کنفوسیوس را محکوم کرد و کوشید که، با ترغیب مردم به دوست داشتن یکدیگر، فلسفة نویی فراهم آورد. موتی یکی از اولین منطقیان و سرسخت ترین استدلالیان چین بود، و مسئلة منطق را با سادگی عظیم بیان کرد:
آنچه من سه قانون استدلال می خوانم اینهاست:
1. بنیاد را کجا بیابم؟ آن را در مطالعة آزمایشهای خردمندترین مردان گذشته بیاب.
2. چگونه آن را مورد بررسی قرار دهم؟ واقعیتهای آزمایشهای موجود مردم را مشاهده کن.
3. چگونه آن را به کار بندم؟ آن را به صورت قانون و رویة حکومتی درآور و ببین که آیا به رفاه دولت و مردم می انجامد یا نه.
موتی بر این پایه بالا رفت و اعلام کرد که، چون مردم مدعی دیدن اشباح و ارواح هستند، اشباح و ارواح وجود دارند. نظر کنفوسیوس را دربارة عالم بالا، که نظری سرد و عاری از مهر بود، سخت مورد اعتراض قرار داد و برای خدا تشخص قایل شد. مانند پاسکال، دین را ق*م*ا*ر یا معامله ای سودمند دانست: نیاکانی که ما برایشان قربانی می کنیم، اگر از کار ما آگاه باشند، معاملة سودمندی کرده ایم؛ و اگر مردة محض و از قربانیهای ما بیخبر باشند، باز قربانیهای ما مجالی فراهم می آورند که «بستگان و همسایگان خود را گرد آوریم و در خوردنیها و نوشیدنیهای نذری سهیم گردانیم!»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
به همین شیوه، موتی احتجاج می کند که محبت همگانی تنها راه حل مسائل اجتماعی است. زیرا اگر تحقق یابد، بیشک ناکجاآبادی به بار آید. «چون مردان یکدیگر را دوست بدارند، نیرومندان ناتوانان را شکار نخواهند کرد، کثیر به غارت قلیل برنخواهد خاست، توانگران به تهیدستان دشنام نخواهند گفت، نجیبزادگان نسبت به فرومایگان گستاخ نخواهند بود، و

فریبکاران بر ساده دلان مسلط نخواهند شد.» سرچشمة همة بدیها- از آزمندی یک کودک تا غلبه جویی یک شاهنشاهی- خودخواهی است. موتی به حیرت می افتد که در همه جا دزد یک خوک را محکوم و معمولا مجازات می کنند، ولی دزد یک کشور، نزد قوم خود، قهرمان است و سرمشق آیندگان. موتی، به اقتضای صلح زدگی خود، چنان از ذات دولت انتقاد کرد که نظریه اش به آشوب گرایی (آنارشیسم) نزدیک شد و صاحبان نفوذ را ترسانید. نویسندگان زندگینامة او به ما اطلاع می دهند که روزگاری مهندس حکومت چو، به منظور آزمایش نردبانی که برای هجوم بر قلاع و استحکامات ساخته بود، در صدد یورش به امارت سونگ برآمد، ولی موتی توانست او را با، تعلیم نظریة محبت و صلح جهانی، از آن کار باز دارد. مهندس گفت: «پیش از دیدن تو می خواستم امارت سونگ را تسخیر کنم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
اما از این پس، اگر بر سر موضوعی غیرعادلانه مرا ناگزیر از چنین کاری کنند، زیر بار نخواهم رفت.» موتی پاسخ داد: «اگر چنین است، گویی که امارت سونگ را هم اکنون از من ستده ای. در راه صواب همچنان پیش رو تا من سراسر جهان را به تو دهم.»
کنفوسیوس گرایان، همانند سیاست بازان لویانگ، به پیشنهادهای مهر آمیز موتی می خندیدند. با این وصف، موتی نیز برای خود پیروانی داشت و آرای او مدت دو قرن درحکم دین صلح پرستان بود. دو تن از شاگردان او، سونگ پینگ و کونگسون لونگ، برای خلع سلاح، پا در میدان مبارزة اجتماعی گذاشتند. هان فی، که از بزرگترین نقادان عصر خود به شمار می رفت، از منظر دیگری که به دیدگاه نیچه می ماند، براین جنبش خرده گرفت و استدلال کرد که تا عملا بالهای محبت جهانی بر مردمان گسترده نشود، جنگ همچنان داور ملل خواهد بود. هنگامی که شی هوانگ تی فرمان معروف خود را برای کتابسوزان صادر کرد، کتابهای آیین موتی نیز همراه کتابهای آیین کنفوسیوس به آتش سپرده شد. ولی آثار این دین جدید، برخلاف آثار کنفوسیوسی، از کام شعله ها نرستند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
2- یانگ چوی خودگرای
یک جبری ل*ذت جو- بحث شر
در بحبوحة این کشاکش، نظریة دیگری در میان چینیان رواج فراوان یافت. یانگ چو، که دربارة او جز از زبان دشمنانش خبری به ما نرسیده است، با بیانی متناقض، اعلام داشت که حیات پر از رنج است و هدف اصلی آن، ل*ذت. خدا و عقبی وجود ندارند، و مردم بازیچه های بیچارة نیروهای کور طبیعی هستند. این نیروها انسانها را ساخته اند و جبراً تبار و منش تغییرناپذیری بر هر فرد تحمیل کرده اند. مرد خردمند سرنوشت خود را بی شکایت می پذیرد و فریفتة لاطایلات کنفوسیوس و موتی دربارة فضیلت ذاتی و عشق همگانی و نیکنامی

نمی شود: اخلاق، فریبی است که زیرکان برساده دلان روا می دارند؛ عشق همگانی و هم کودکانی است که از همستیزی عمومی، یعنی ن*ا*موس حیات، بیخبرند؛ و نیکنامی بازیچه ای است واهی، و ابلهانی که بهای سنگین آن را می پردازند، از آن طرفی نمی بندند. نیکان در زندگی، همانند بدان، رنج می کشند و، کمتر از بدان، به خوشی می رسند. خردمندترین مردان کهن، بر خلاف پندار کنفوسیوس، از طرفداران اخلاق حکومت نبودند، بلکه نفس پرستان هشیاری بودند که، از بخت خوش، پیش از زمان قانونگذاران و فیلسوفان زیستند و از همة لذات غریزی برخوردار شدند. راست است که گاهی بدکاران نامی بد از خود به جا می گذارند، ولی این بد نامی آسیبی به استخوانهای آنان نمی رساند. برای دریافت این نکته، سرنوشتهای نیکان و بدان را در نظر آورید:
همه برآنند که شوین و یو و کنفوسیوس، ستایش انگیزترین مردان، و چی یه و چو ]سین[، بدترین اشرار بودند.1
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
شوین ناگزیر بود که در جنوب رود هو زمین را شخم زند و در کنار دریاچة لی سفالگری کند. اندامهایش حتی از آسایش موقت نصیب نمی بردند. حتی نمی توانست برای د*ه*ان و شکم خود خوراکی خوشایند و پوشاکی گرم بیابد. نه مهر پدر و مادر او را دست داد، نه علاقة برادر و خواهر. ... وقتی که بر تخت نشست، عمرش از نیمه گذشته و دانش او زایل شده بود. پسرش شانگ چون نالایق از کار درآمد، و خود سرانجام ناگزیر از ترک سلطنت شد. در آ*غ*و*ش اندوه جان داد؛ از میرندگان، هیچ کس مانند او حیاتی تباه و زهرآگین نداشت. ...
یو تمام نیروی خود را صرف عمران اراضی کرد. فرزندی یافت. اما نتوانست او را به عرصة رشد رساند. خانة خود را بدرود گفت. پیکرش به خمیدگی و پژمردگی گرایید، و پو*ست دستها و پاهایش کلفت و پینه دار گردید. چون به سلطنت رسید، با جامه و کلاه مجلل در خانه ای محقر اقامت گزید. در آ*غ*و*ش اندوه جان داد. از میرندگان، هیچ کس مانند او حیاتی غم آلوده و پرمرارت نداشت. ...
کنفوسیوس راه و رسم حکام و سلاطین باستان را دریافت و به دعوتهای امیران زمان خود لبیک گفت. در سونگ، درخت را بر سر او سرنگون کردند؛ در خاک وی، آثار قدمش را زدودند؛ در شانگ و چو، به حد اعلا خوارش داشتند؛ در چان و چی، مطرود شد، ... مورد بیمهری یانگ هو قرار گرفت؛ در آ*غ*و*ش اندوه جام داد؛ از میرندگان، هیچ کس مانند او حیاتی پر دغدغه و شتابزده نداشت. ...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
این چهار خردمند، که در حیات خود روزی بخوشی نزیستند، پس از مرگ شهرتی یافتند که هزاران قرن دوام خواهد آورد. اما کسی که در بند واقعیتها باشد، به شهرت وقعی نمی گذارد. در بزرگداشت آنان اهتمام ورز – نیستند که دریابند! به آنان پاداش ده – نیستند که بدانند! نیکنامی برای آنان همان است که برای تنة درخت یا کلوخ زمین.
[از آن سو،] چی یه بر ثروت متراکم نسلهای بسیار دست یافت. اورنگ شاهی از آن او بود. خرد آن داشت که همة زیردستان را ز*ب*ون سازد. چندان قدرت داشت که
---
1. رجوع شود به پایان بند 3 از قسمت I همین فصل.
تاریخ تمدن جلد 01 - (مشرق زمین): صفحه 755
می توانست تمام جهان را بلرزاند. به لذاتی که چشم و گوش می خواستند، تن در می داد. هر چه به فکرش می رسید ، می کرد. کامران در گذشت؛ از میرندگان، هیچ کس مانند او حیاتی پر جلال و جنون آمیز نداشت. چو [سین] بر ثروت متراکم نسلها دست یافت. اورنگ شاهی از آن او بود. چندان قدرت داشت که آنچه می خواست می توانست کرد. ... عواطف خود را در کاخهای گوناگونش سیراب می ساخت. در شبهای دراز لگام از هوسهای خود بر می گرفت، هیچ گاه بر سر مردمداری و حق جویی، کام خود را تلخ نکرد. کامران از میان رفت؛ از همة میرندگان، هیچ کس مانند او حیاتی بی بندوبار نداشت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
این دو تبه کار در حیات خود از بر آوردن آرزوهای خویش سرمست بودند، و پس از مرگ به شرارت و ستم نامور شدند. اما واقعیت ]ل*ذت[ چیزی است که از نیکنامی به دست نمی آید. آنان را به زشتی یاد کن – در نخواهند یافت! آنان را بستا – نخواهند دانست! بدنامی برای آنان همان است که برای تنة درخت یا کلوخ زمین.
این گفته ها کجا و سخنان کنفوسیوس کجا! زمان – این عمل ارتجاعی! – پر ارجترین متفکران چین را برای ما حفظ کرده و بقیه را به ورطة ارواح فراموش شده رانده است. شاید هم حق با زمان باشد: اگر همفکران یانگ چو بسیار بودند، بشریت نمی توانست دیر گاهی دوام آورد. تنها پاسخی که در خور اوست، این است که اگر افراد قیود اخلاقی را نپذیرند، جامعه دوام نمی آورد، و بدون وجود جامعه، وجود افراد تکامل یافته نامقدور است. محدودیتهایی که ما را در فشار می گذارند، ضامن زندگی ما هستند. به اعتقاد برخی از مورخان، یکی از علل بیسامانی و پریشانی جامعة چین در قرنهای چهارم و سوم ق م همانا فلسفه های خودگرایانه ای چون فلسفة یانگ چو است. منسیوس – که براستی، مانند دکتر جانسون، نقاد عصر خود بود – بر ضد ل*ذت طلبی یانگ چو و همچنین خیال پردازی موتی، با شدت و حدت، زبان به اعتراض گشود. و این هم عجیب نیست:
سخنان یانگ چو و موتی جهان را فرا می گیرند. اگر به گفتگوهای مردم گوش فرا دهی، درخواهی یافت که هر گروهی پیرو نظر یکی از این دو حکیم است. یانگ می گوید: «هر کس برای خودش»، و بنابر این به حقوق سلطان نسبت به مردم معترف نیست. مو می گوید: «همه را یکسان دوست بدار»، و بنابراین از مهر شدید فرزند به والدین غفلت می ورزد. اگر حقوق شاه و پدر را از دیده دور داریم، با بهایم فرقی نخواهیم داشت، و اگر این نظریات دفع نشود و آرای کنفوسیوس جذب نگردد، سخنان فاسد اینان مردم را به گمراهی کشد و راه خیر و صواب را مسدود سازد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
من از اینها وحشت دارم و بر خود هموار می کنم که به دفاع نظریات خردمندان پیشین برخیزم و با یانگ و مو بستیزم. ه*رز گوییهای آنان را به دور می ریزم تا چنین سخنوران تباهکاری خودنمایی نتوانند. خردمندان آینده کلام مرا تغییر نخواهند داد.

3- منسیوس، رایزن امیران
یک مادر نمونه- فیلسوف درمیان شاهان- آیا انسانها طبعاً نیکوکارند؟ – یگانه خراج- منسیوس و کمونیستها- سودجویی – حق انقلاب
منسیوس که در سالنامه های فلسفة چین، از لحاظ شهرت، پس از کنفوسیوس قرار دارد، از خانوادة کهنسال مانگ بود و، به فرمان پادشاه، نامش از مانگ کو به مانگ تزه، یعنی مانگ استاد، تبدیل شد. محققان اروپایی، که زیر نفوذ زبان لاتین قراردارند، نام او را به «منسیوس» گردانیدند، چنانکه کونگ فوتزه را «کنفوسیوس» خواندند.
مادر منسیوس را به خوبی خود او می شناسیم، زیرا مورخان او را به نام مادری نمونه بلند آوازه کرده و حکایت نغز بسیار دربارة او نوشته اند. می گویند که وی سه بار، محض فرزندش، خانة خود را تغییر داد: بار اول به این علت که مجاور گورستان می زیستند، و پسر همچون خادمان گورستان سلوک می کرد. بار دوم به این سبب که همسایة کشتارگاه بودند، و پسر به تقلید حیوانات نعره می کشید. بار سوم به این علت که نزدیک بازار اقامت داشتند، و پسر رفتاری بازاری می نمود. سرانجام در کنار مدرسه ای خانه کردند، و دیگر بر رفتار کودک ایرادی نبود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

مدیر بازنشسته
مقام‌دار بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,767
لایک‌ها
22,009
امتیازها
138
سن
18
کیف پول من
7,178
Points
124
وقتی که طفل در درس کوتاهی کرد، مادر در حضور او نخ ماکوی خیاطی خود را گسست و، در پاسخ پسر، توضیح داد که چون فرزند در درس خواندن و پیشرفت کردن کوتاهی کرده است، مادر هم دست از کار می کشد. بر اثر این تذکر، منسیوس محصلی ساعی شد. در جوانی همسری برگزید و سپس در برابر وسوسة طلاق مقاومت ورزید. برای تدریس فلسفه مدرسه ای برپا کرد و گروه نخبه ای از دانشجویان را گرد آورد. امیران از هر سو دعوتش کردند تا به دربار آنان رود و در بارة کشورداری به ایشان نظر دهد. منسیوس، که نمی خواست مادرش را در سالخوردگی تنها گذارد، امتناع نمود. اما مادر پیر سرانجام با سخنانی نغز او را قانع و رهسپار کرد. این سخنان نغز، که شاید در اصل به وسیلة یکی از مردان چینی جعل شده باشد، چینیان را به بزرگداشت مادر منسیوس برانگیخته است:
زن را حق آن نیست که خود تصمیم گیرد، بلکه وظیفة او اطاعت است از سه امر: در کودکی باید از پدر و مادر خود فرمان برد. پس از ازدواج باید شوهر را اطاعت کند، و چون بیوه شد باید مطیع فرزند خود باشد. تو مردی هستی در کمال عمر، و من زنی سالخورده ام. آنچه را صواب می دانی، جامة عمل پوشان؛ من نیز بروفق قانونی که از آن من است، عمل می کنم. چرا باید بهر من دغدغه به خود راه دهی؟
منسیوس روانه شد، زیرا میل تعلیم دادن از میل حکومت کردن جدا نیست؛ یکی را بخراش و دیگری را بیاب. منسیوس، مانند ولتر، حکومت سلطنتی را بر دموکراسی ترجیح می داد و می گفت که، در نظام دموکراسی، حکومت برای توقیق خود باید همة مردم را تربیت کند، ولی درحکومت سلطنتی، برای سلامت دولت، کافی است که حکیمان تنها یک تن- شاه-
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا