• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

کامل شده از اعماق دلتنگی‌های عاشقانه|ParadoX

  • نویسنده موضوع ParadoX
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 1K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
گرمایی داشت، آغوشت!
اصلاً آن نوازش گرم خورشید صبحگاهی،
تو بودی؟!
آن قلب دلفریب، در س*ی*نه‌ی تو می‌تپید؟
نگرش احساسم بر جسمی بود که تو روح آن بودی!
حال با رفتنت، روحی در این جسم نماند.
تو گفتی و من گوش نسپردم.
گفتی این روح ماندگار نیست!
آن قلبی که سپردی به من، دستی برای نگه داشتنش نیست!
حال بگو این جسم مرده، بعد از تو
چه بر جهان خود کند؟
آخر به جهاد تو مردم!​
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
شب‌ها، می می‌نوشم از جام غیاب تو!
روز‌ها مقابل خورشید می‌ایستم و دود می‌کنم
سیگار خاطرات تو را.
در خیال تو وهم جایی نداشت!
حال جایش را خوب برایم نگه داشته،
آخر تو قدیسه‌ای بودی، که جای خدا می‌پرستیدمش.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
قلب می‌شکند!
مانند جامی خالی و هزار تکه شده.
نگاه سرخِ حسرت، طنین انداز امواج ش*ر*ابِ غیبت است.
شب می‌شود و قلمدر خواب است.
مانند تمام حقیقت‌های نحفته؛ او خفته است.
سرد می‌شود حرارت عشق و ترک می‌اندازد بر خورده شکسته‌های جام قلبم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
این آخرای دیگر خسته‌ام؛
دیگر خسته از دردی که در س*ی*نه دارم!
خسته از صداهایی که در قالب سکوت خاموش‌اند.
تا کی گویم عاشقم؟!
عاشقی فرهیخته؟ یا عاشقی در دام چیرگی شب؟
خاموش می‌شوم.
دیگر بس است!
این مرد امشب می‌میرد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فاطمه تاجیکی✾

موسس سابق انجمن تک رمان
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2019-11-10
نوشته‌ها
1,390
لایک‌ها
21,236
امتیازها
118
سن
24
محل سکونت
قلب دخترم...
وب سایت
forums.taakroman.ir
کیف پول من
7,321
Points
142
امضا : فاطمه تاجیکی✾

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
به یک‌بار به خود آمدم.
آن‌گاه که از عشق تو بیدار گشتم.
چشم چرخاندم و هنوز در دنیای تو هستم.
جهانی که تو در آن نفس می‌کشی برای من پتکی‌ست بر سرم. که نداشتنت عمق دریای احساسم را خشکاند.
تنها خشکیده‌های دلم خون گریه می‌کند. رفتنت سخت و باورش سخت‌تر بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
به‌یاد دارم، لالایی‌های گرمای وجودت و خواب عمیق سرمای جسمم.
به تصویر می‌کشد خاطرات؛ اما حقیقت فرق دارد.
نبودت تلخ و
نداشتنت خارج از اندیشه است.
نگاه‌ام به خشکیده گلدانی‌ست که بذرش را تو کاشتی.
آخر چگونه دلت آمد به خشکیدن احساسی که برای تو ریشه می‌دواند در نقش زندگی؟
می‌میرم، می‌میرم اگر تو نباشی! این قلب تا آخرین تپش برای تو می‌تپد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
بهار عشق ما نارنج می‌داد، پاییز عشق ما باران، تابستان‌مان پر خنده؛ اما سوالی دارم.
چطور زمستان رسید؟
اعماق عشق‌مان را چه کسی عمق داد؟
چه کسی خاک در آن ریخت؟
چه کسی من و تو را به سیاهی و جدایی رساند؟
تنها شدم بعد از تو و دیگر خود را در آن آیینه پیدا نکردم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ParadoX

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
14,998
امتیازها
0
کیف پول من
211
Points
0
دلتنگی‌های من برایت بی‌انتهاست!
این اعماق دلتنگی، برای تو گودتر از چاله‌ها است.
چگونه فریاد بزنم تو را می‌خواهم؟
من تو را از خدا در این اعماق دلتنگی‌هایم می‌خواهم.
عاشقانه‌ها جوانه زد و با رفتنت خشکید.
چون پیچکی در این عشق رشد کرد و بالا رفت و بالا رفت و خزان او را هم از من گرفت.
ای اهالی آدمی! انسانیت کجا رفت که حیوانات درنده‌ی روزگار او را هم از من گرفتند؟
ای اهالی آسمان‌ها، به طوفان بگویید درد مرا فریاد کند.
به کوه‌زار بگویید عشقم را بازتاب دهند. من بار دیگر به آغوشش باز خواهم گشت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا