خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • با توجه به عدم اقدام فرد واجد شرایط برای خرید انجمن، بالا رفتن هزینه ها و عدم امکان پرداخت، متاسفانه در سال 1404 کنار شما نخواهیم بود. رمان ها دلنوشته ها و سایر اطلاعات موجود در انجمن را ذخیره کنید. چند روز آینده تنها برای ذخیره سازی اطلاعات انجمن فعال است. از همراهی شما تا این لحظه ممنونم. اگر قصد خرید انجمن را دارید به آیدی Zahra_jim80 در تلگرام یا ایتا پیام بدهید. در صورت فروش، انجمن همچنان فعال می ماند. ❤️نکته مهم: سایت taakroman.ir از دسترس خارج نشده و رمان های شما حذف نمی شود. رمان های در حال تایپ خود را هم می توانید در آینده و زمانی که کامل شد، بفرستید تا روی سایت اصلی قرار گیرد.

دیشب چه خوابی دیدی؟

  • نویسنده موضوع queen lovely
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 849
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Rover

معاونت کل سایت
پرسنل مدیریت
معاونت کل سایت
مدیریت تالار
حفاظت انجمن
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
طراح انجمن
کاربر فعال انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-12-15
نوشته‌ها
1,507
کیف پول من
372,571
Points
2,015
یه نفر توی یه جایی شبیه به سیبری به قتل رسیده بود و من می‌خواستم که قاتل رو پیدا کنم و فراریش بدم چون از مقتول متنفرم! احتمالا دلیل این که این خواب رو دیدم به خاطر گوش دادن به پادکست پرونده گذرگاه دیتلوف قبل از خوابه :/
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.zeynab.

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
مشاور انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,677
کیف پول من
161,104
Points
1,713
یه نفر توی یه جایی شبیه به سیبری به قتل رسیده بود و من می‌خواستم که قاتل رو پیدا کنم و فراریش بدم چون از مقتول متنفرم! احتمالا دلیل این که این خواب رو دیدم به خاطر گوش دادن به پادکست پرونده گذرگاه دیتلوف قبل از خوابه :/
تو خوابم جنایی بازی دختر :|
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.zeynab.

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
مشاور انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,677
کیف پول من
161,104
Points
1,713
درست یادم نیست. ولی چند شبه خواب می‌بینم یه سری رفیق دارم که نمیشناسمشون ولی خیلی باهم صمیمی هستیم. و اون رفیقا از ج*ن*س انسان نیستن( جن) و وقتی بهشون میگم بذارید توی واقعیت ببینمتون، میگن خدا این اجازه رو به ما نداده. ولی یه بار تو بیداری یکیش رو دیدیم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

ᏋᎷᏒᎥᏕ

تایپیست آزمایشی
مقام‌دار آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
2022-10-19
نوشته‌ها
78
کیف پول من
14,035
Points
131
درست یادم نیست. ولی چند شبه خواب می‌بینم یه سری رفیق دارم که نمیشناسمشون ولی خیلی باهم صمیمی هستیم. و اون رفیقا از ج*ن*س انسان نیستن( جن) و وقتی بهشون میگم بذارید توی واقعیت ببینمتون، میگن خدا این اجازه رو به ما نداده. ولی یه بار تو بیداری یکیش رو دیدیم
خدا پشت و پناهت دختر


دیشب با اینکه شام خیلی سبک خوردم و چندین ساعتم با زمان خوابم فاصله داشت اما باید بگم که یکی از چرت ترین خواب هام با چرت ترین روابط بود :)
تو ی ساختمون خیلی بزرگ سفید بودم با ی عالمه افراد دیگه که اونجا قرار بود افراد مشهوری کنسرت بزارن من جلو نشسته بودم و منتظر خواننده بودم که یهو امینم اومد رو صح*نه
باهاش همخونی که کردم یهو اومد پایین و سلام و احوالپرسی کرد و انگار که هم میشناختیم و جالبیش اینجا بود که تو خوابم داشتم فکر میکردم که چرا من میشناسه؟؟!!
بعد یهو داشتیم با هم یجا میرفتیم یهو ی موشک خورد به ساختمون نصف بیشتر ساختمون کلا داغون شد بعد داشتیم فرار میکردیم و......
بقیش رو هم یادم نمیاد

face_with_rolling_eyes
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.zeynab.

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
مشاور انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-16
نوشته‌ها
1,677
کیف پول من
161,104
Points
1,713
خدا پشت و پناهت دختر


دیشب با اینکه شام خیلی سبک خوردم و چندین ساعتم با زمان خوابم فاصله داشت اما باید بگم که یکی از چرت ترین خواب هام با چرت ترین روابط بود :)
تو ی ساختمون خیلی بزرگ سفید بودم با ی عالمه افراد دیگه که اونجا قرار بود افراد مشهوری کنسرت بزارن من جلو نشسته بودم و منتظر خواننده بودم که یهو امینم اومد رو صح*نه
باهاش همخونی که کردم یهو اومد پایین و سلام و احوالپرسی کرد و انگار که هم میشناختیم و جالبیش اینجا بود که تو خوابم داشتم فکر میکردم که چرا من میشناسه؟؟!!
بعد یهو داشتیم با هم یجا میرفتیم یهو ی موشک خورد به ساختمون نصف بیشتر ساختمون کلا داغون شد بعد داشتیم فرار میکردیم و......
بقیش رو هم یادم نمیاد

face_with_rolling_eyes
پشمای امینم....🤣🤣🤣🤣
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Monella

ادیتور انجمن
ادیتور انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-03-12
نوشته‌ها
981
کیف پول من
81,090
Points
1,448
بالا