برگشتم با ادامهاش=/
Bad~girl خب اوشونم یکی از کنه هامه کافیه بگم کمی ا*و*ف شدم تا خوده صبح داره میگه چی اوفت کرد؟ سنگ بود؟ سمتِ چپش تیز بود یا راستش؟چه رنگی بود=/ و موجودیست کافیست بهش بگی بی... تا بقیه رو با یه کلمهی نا کامله "بی" داستان کنه و از خودش چرندیات در کنه=|
Rifle~girl اوشونم دخملمه=) بسی مث خودم منفیه=/ دوستش میدارم.
Elnaz.H اوشونم یکی از رفیقا بامراما دیگمه که بسی تازه داره خودشو نشون میده=/ مثاله اینکه دیوانه چو دیوانه بیند خوشش اید انگار برای من و اوشون ساخته شده=/
"ASayeSH" اوشونم خواهر اشوبه و تازه کمی باهم گرم گرفتیم ملقب به کوکب سبزی، کوکب خانوم
بسی مرموز اما یه جورایی هم دوستش میدارم و از حرف زدن باهاش بدم نمیاد.
خببببب میرم سراغ کسایی که شناخت انچنانیای ازشون ندارم=/
شبگرد تنها آیا وسطِ ارسالی زدن، ترور، و پارت گذاری یک دانه اطلاعیه برایتان میاید و وقتی تب میزنید رو زنگوله میبینید هزارتا اطلاعیست نه یکی؟ کار اوشونه
اما خب خدایان ترور اوشونو ساختن=/ دستشونم درد نکنه واقعا جبران ناپذیره لایکاشو=)
ImˍΕᎡf⍺ɳ یعنی خودِ پوکر از پوکر بودن این بشر پوکر میشه=/(توصیه میکنم برای درکِ جمله چند باری بخونیدن) حتی تعجب نمیکنم کاغذ دیواری اتاقش پوکر باشه=/
Asal_Km من از اوشون چندان اطلاعاتی ندارم اما فکر میکنم غیر ممکن باشه راجب کچلیای برادر بگی و داغه دلشو تازه نکنی. چه بزرگ بگی چه کوچیک بگی همدرد عالیه برای این=/
Sosano.o خب اوشون اسمشو که میخونم کلا میرم رو فاز و اول بر پرده، بعد بر پشتی و بالش بعدش که گرم شدم بر داداشم حمله ور میشم=/ منو یاد جیسون میدازه=|
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان