کامل شده دلنوشته‌ی آسمان شب|نگین کاربر انجمن تک رمان

[نگین ...]

به نام خدایی که جان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

دلنوشته‌ی: آسمان شب
به قلم: نگین بای
ژانر:عاشقانه
ویراستار: Bad~girl

تقدیم به خانواده‌ی عزیزم که از صمیم قلب دوستشان دارم.

مقدمه:
آسمان شب، حرف ها دارد برای تو...
حرف هایی که می‌نشیند در دل تو...
آسمان شب اینبار دلتنگ است...
برای او عاشق نبودن، یک ننگ است!
آسمان شب اینبار می‌بارد...
بارانی از محبت و ستاره هایی از سعادت!
می‌چیند از دل من و تو، عشق رنگین کمانی‌مان را...
آسمان شب، روز هم می‌شود،
و زمانی که خورشید را می‌بیند؛
آن روز برایش نوروز می‌شود!​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

در این سیاهی شب، لنگه کفش‌هایم را جا گذاشته‌ام...
در کوچه پس کوچه‌ های سرنوشت...
یکی را در کوچه‌ی بی انتها...
و آن یکی را در کوچه‌ای بن بست!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

آسمان پر ستاره را بنگر...
تو به آسمان نگاه می‌کنی،
و من به چهره‌ی آسمانی تو!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

زمان می‌گذرد؛
روز ها شب می‌شوند و شب ها روز!
اما آن یک شبانه روز را که تو با من هستی،
از ذهن من ناگذر است،
و خاطره‌ای ابدی می‌شود...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

آن شب را یادت هست؟
در زیر آسمان مشکی خدا،
و ستاره های رقاص در آن،
من بودم و تو...
در کنار ساحل طلایی و دریای مواج آبی...
نگاهمان که به هم افتاد،
شد آغاز یکی بود یکی نبودِ ما...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

سیاهی خیالم، به سیاهی خیال آسمان می‌رسد...
اما در آن میان،
نور های ستاره مانندی روشنش می‌کنند؛
و ماهِ درخشانی که نامش را "تو" گذاشتم...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

آسمان، شب است!
روز هم می‌شود...
آسمان مشکی است!
آبی هم می‌شود...
خودت هم خوب می‌دانی که...
پایان شب سیه، سپیده است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

ایستاده‌ام در کنار تو،
در زیر چتر و بین دستان تو،
عشق همراه باران می‌بارد...
این آسمان است که عشق ما را تماشایی می‌کند!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

آسمان جان! یادت هست که چه روز هایی سرم را بالا گرفتم؟
تو را نگاه کردم و لبخند زدم،
دستانم را به سویت دراز کردم،
دعا کردم و آرزو ها...
گهگاهی ستاره هایت را شمردم...
گاه خودت را ب*و*سیدم؛
در میان تو کسی را جستم؛
که برایم خیلی عزیز است.
اما حالا می‌دانم که او...
" از رگ گر*دن به من نزدیک تر است "

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[نگین ...]

شب سوت و کور،
با موسیقی سکوت...
و چشمان خیره و منتظر،
تو را می‌جوید!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان